eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
952 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠داستان واقعی به نقل از مرحوم آیت الله بهجت(ره) درباره شرط درک حضوری حضرت ولی عصر(عج)، تهذیب نفس است. روزی مرحوم آیت الله بهجت(ره) فرمودند: 🌷در تهران استاد روحانی‌ای بود که «لُمعَتین» را تدریس می‌کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می‌شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن، قلم نِی بود و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می‌شود و وی هر چه می‌گردد آن را پیدا نمی‌کند و به تصوّر آن‌که بچه هایش برداشته و از بین برده‌اند، نسبت به بچه‌ها و خانواده عصبانی می‌شود، مدتی بدین منوال می‌گذرد و چاقو پیدا نمی‌شود و عصبانیت آقا نیز تمام نمی‌شود. 🌷روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد می‌گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقۀ کهنۀ خود گذاشته‌اید و فراموش کرده‌اید، بچه‌ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می‌آید و تعجب می‌کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. از اینجا دیگر یقین می‌کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می‌گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می‌شود، می‌گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف می‌شوید؟؟ استاد اصرار می‌کند و شاگرد ناچار می‌شود جریان تشرّف خود را خدمت آقا به او بگوید. استاد می‌گوید: عزیزم، این بار، وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می‌دانند چند دقیقه‌ای اجازۀ تشرّف به حقیر بدهند. 🌷مدتی می‌گذرد و آقای طلبه چیزی نمی‌گوید و استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی‌کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدت، صبر آقا تمام می‌شود و روزی به طلبه می‌گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می‌بیند که شاگرد (به اصطلاح) این پا و آن پا می‌کند. آقا می‌گوید: عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده‌اند به حقیر بگویید. آن طلبه با نهایت ناراحتی می‌گوید آقا فرمود: «لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می‌آیم.» 📚سایت آیت الله بهجت (ره) به نقل از حجت السلام قدس @dosteshahideman
🌹بسم الرب الشهداء وصدقین🌹 🌹🌹🌹تلنگر🌹🌹🌹 به نظرشما کدام شهید جذاب تر است و انسان را متحول می کند؟ ☀️ انتخاب خیلی سخته، درسته...؟ 🌷 👈 شهیدی که نشانی قبر خود را داد شهید حمید (حسین) عرب نژاد 🌷 👈 شهیدی که قرضهای شخص بدهکاری را بدون آنکه فرد بدهکار بداند پرداخت کرد. شهید سید مرتضی دادگر درمزاری 🌷 👈 شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت شهید محمدرضا شفیعی 🌷 👈 شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت شهید محمود رضا ساعتیان 🌷 👈 شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند شهید عباس صابری 🌷 👈 شهیدی که روز تولدش شهید شد شهید سید مجتبی علمدار 🌷 👈 شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی 🌷 👈 شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید شهید علیرضا حقیقت 🌷 👈 شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست شهید نادر مهدوی 🌷 👈 شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله 🌷 👈 شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد 🌷 👈 شهیدی که بعد از ده سال قبرش را نبش و تعمیر نموده و دیدند که بدنش کاملا" سالم و حتی خون تازه از آن می آید ! شهید عبدالنبی یحیایی اهل شهر تنگ ارم دشتستان. 🌷 👈 شهیدی که سید حسن نصرالله سخنرانی خود را به نام او نامگذاری کرد شهید احمد علی یحیی 🌷 👈 شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد شهید سیداحمد پلارک 🌷 👈 شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت شهید رجبعلی غلامی از افغانستان 🌷 👈 شهیدی که سر بی تنش سخن گفت شهید علی اکبر دهقان 🌷 👈 شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد شهید بروجعلی شکری 🌷 👈 👈 شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید شهید مهدی خندان 🌷 🌷 👈 شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود ایشان از شهدای غواص بودند و دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند 🌷 👈 شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید شهید حاج اکبر صادقی 🌷 👈 شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندن و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان . 🌷 👈 شهیدی که باصلابت واستوارومقاوم مانندمولایش امام حسین(ع)سرش راداعشی های خبیث مظلومانه ازتن جداکردند شهید محسن آقای حججی و چه بسیارند 👈 نثار ارواح طیبه شهدا صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌹😭🌹😭🌹 آری بخونید و لذت ببرید که ما اکنون به حرمت چه شهیدان والامقامی در کشور عزیزمان امنیت داریم. 👇👇 @dosteshahideman 🌺☘ 🌺☘ 🌺☘
یا زینب: 🌷 یک روز به #خوابم آمد و گفت: من به خواسته ی خودم که #شهادت بود، رسیدم وقتی برای دومین بار با خانم شهربانو نوروزیان، همسر شهید #حاج_محمد_شالیکار، هماهنگ میکردم تا کارهای مربوط به کتاب را انجام دهیم، همان شب دوباره #خواب او را دیدم. انگار نه خواب بودم و نه بیدار.ـ. آمد و گفت: کتاب (خداحافظ دنیا) رو بده ببینم چه کار کردی! جزوه ی آماده شده ای را جلوی او گذاشتم. جزوه را برداشت و به چند صفحه اش نگاهی انداخت و با لحن #تلخی پرسید: از #حضرت_زینب چی نوشتی؟ نگاه مبهوتم به چشم های نافذش گره خورده بود. بعد از سکوت کوتاه زبان باز کردم و با شرمندگی گفتم: چیزی #ننوشتم! گفت: از مصیبت #حضرت_زینب(ع) بنویس... از خواب برخاستم. ناخودآگاه می گریستم و می گفتم: الله اکبر... الله اکبر... الله اکبر. #شهید_مدافع_حرم #شهید_محمد_شالیکار🌷 🍃| @dosteshahideman 🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷🍃
🔻🔺چرا خانــم ها نمیشن⁉️ چون به شهادت احتیاج ندارن✔️ 🔻این آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت برسن ✅ 🔹خانم ها یه تحمل بکنند تو خونه، اجر یه شهید رو بهشون میدن👌 دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن 😊 ⚠️خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند✔️ 😤مرد بداخلاقشو تحمل ڪنه, بچه " ولایتمدار " میشه💯🍃 🔹اون رفتارهایے ڪه براے آقایون گفتیم هم همین تاثیر رو داره👌 همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س) اومدن تو خونه حضرت ، حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن👏👏🌹🍃 ⚠️تا سالها به احترام بچه هاے حضرت، خودشون بچه دار نشدند👌 💢 بعد ڪه چهار پسر آورد، همیشه به پسرانش تاڪید میڪرد؛↓ من ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم و شماها خدمتگزاران بچه های آقا هستید... "" 💚 ولایتمدار تربیت میڪنه💯✔️ ⚠️ مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست🌺 ✨به حق حضرت ام البنین یه همت بزرگے بڪنید، در تربیت بچه ها💯 💙پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه، نمیشه نقش" مادر " رو انڪار ڪرد✔️ 💖دخترها رو دارید تربیت میڪنید، به گونه ای خاص تربیت بڪنید ڪه پس فردا ام البنین باشند..... 👇👇 @dosteshahideman 🌺☘ 🌺☘ 🌺☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁 #شهیــد نظر میکند به وجه اللہ مرز مردن و شهادت خون نیست خــود است... #شهید_محمود_رضا_بیضایی 💐 #صبحتان_عطرآگین_بہ_یادشهـدا 💐 👇👇 🌷 @dosteshahideman 🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁
❤️💔🍃 بخیر می شود این صبــح های دلتنگی . . . صبحے ڪه شروعش با توست خورشید دیگر اضافیست... سلام.صبحت.بخیر.علمدار ❤️| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 😍 امام علی علیه السلام : شتاب کردن در کاری پیش از بدست آوردن توانایی و سستی کردن بعد از به دست آوردن فرصت از نادانی است. 🔅 نهج البلاغه حکمت ۳۶۳ 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🌷🍃
محتاجم محتاجِ یک فنجان #چای که پهلویش #تو باشی... #حاج_عمار #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌸🍃 🍃| @dosteshahideman 🌷🍃 🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃 🍃🌷🍃🌷🍃
🌷 🔹شهید والامقام مهدی ایمانی در عمر سراسر پر خیروبرکت خویش☺️👌 جز به خلق و و از هم نوعانش در پی هدف دیگری نبود☺️. در همه حال و در هر شرایطی آرام‌بخش او از چهره‌اش محو نشد☺️ 🔸 ، سادگی و خوش‌رویی سیمای او را در نظر همگان ماندگار کرده است.☺️ در مناجات غرق و عشق و اشتیاق و در به ائمه معصومین زبانزد خاص و عام👌، به‌گونه‌ای که در برپایی هیئت‌های مذهبی سرآمد همه بود. 🔰همسر شهید با بغضی گلوگیر💔 و چشمانی 😢 از آخرین سفری که به‌اتفاق داشتند این‌گونه یادکرد: 🔹با علم به علاقه و اشتیاقی که آقا مهدی به 💔 داشتند درحالی‌که لحظه‌ای نمی‌توانستم نبود ایشان را باور و تحمل‌کنم😔، در آخرین سفری که به الرضا داشتیم، گویی سرنوشت چیز دیگری را برایمان رقم‌زده بود.👌 🔸وقتی خود را در حریم حرم امن یافتم همه وجودم غرق در احساس شد❤️ و با آرزوی همسرم از همه وجودم دست کشیدم.☺️❤️ راوے:همســرشهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 🍃| @dosteshahideman
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃 اسمش برای مڪه درآمد. اما نمےرفت! مادرش دوست داشت محمودش حاجـــے بشه. پرسید: "خب مـــادر چرا نمےرے .. ؟" گفت: "اگر من برم و برگردم، ببینم توے همین مدت ضد انقلاب حمله ڪرد، یڪ عده رو ڪشته، یه جاهائے رو گرفته، ڪه نبودن من باعث این‌ها شده، چے دارم جواب بدم ...؟ جواب خــــون این بچه‌ها رو ڪے مےده .. ؟" "شـ‌هید محمود ڪاوه" 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 …‼️ …؟؟؟ …؟؟؟ …؟؟؟ *زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....* 👌 شهید آوینی: حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت. *فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!* من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! *جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!* *و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!* بلند بلند فریاد می زد: خدایا! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! *خدایا!* *الان سینه ام داره می سوزه!* *این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!* خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! *خدایا!* *صورتم داره می سوزه!* *این سوزش برای امام زمانه!* *برای ولایته!* *اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، *خدایا!* *خودت شاهد باش!* *خودت شهادت بده آخ نگفتم!* آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. *حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:* خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ *زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.* *تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺شهید سردار حاج حسین خرازی 🌺 *امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست* 😭😭😭😭 نشر دهید... 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷