⚘﷽⚘
اول هر سپیده
سلام امام زمانم⚘
بہ وقت صبح قیامت ...
ڪہ سر ز خاڪ برآرم
بہ گفتگوے تو خیزم ...
بہ جستجوے تو باشم
سلام آرزوی قلبم❤️
🕊السلام علیک یا اباصالح المهدی🌷
┈••✾•🍃🌹🍃•✾••┈
📿الّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج📿
#صبحت_بخیر_مولای_من
#صبحتون_مهدوی
❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
دارد دلِ مـا
از تو تمنای نگاهــی
محروم مگردان دل ما را ،
که روا نیـست ...
سلام رفیق شهیدم❤
ای که مرا خوانده ای...
راه نشانم بده! ❤️
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
❤️ | @dosteshahideman
4_6010188547519152282.mp3
2.84M
خواننده: حامد جلیلی
🌹به من رحم کن بی قرارم بیا
کجا بغزم رو جا بزارم بیا 🌹
❤️منتظر ظهوریم ❤️
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
دربـــــاورِ من نیست نبــاشی دیگر
تصـویرِرخِ پُر تب وتابت اینجـاست
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#دلتنگتم_رفیق 😔
😔 | @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🕊شهید عماد مغنیه
در همه سال هایی که با هم طی کردیم یک بار ندیدم در صحبت هایش از خودش تعریف کند در حالی که او خالق بسیاری از پیروزی ها بود☝️
جمله رهبری که فرمودند عماد فرزند امام بود یک جمله کامل است و حاج رضوان با تمام وجود به #رهبری عشـ♥️ـق می ورزید✨
#سردار_سلیمانی با بیان اینکه حاج رضوان در امور تربیتی و علم آموزی روشی عجیب داشت، می گفتند در عالم شیعه و سنی مجاهدی نداریم که در پای درسش نبوده باشد او کسی بود که خودش از تجربیات دیگران می آموخت👌، با فلسطینی ها و عراقی ها می نشست و تجربه کسب می کرد و کادرسازی می کرد که بسیاری از مجاهدین امروز تربیت شدگان مدرسه عماد مغنیه هستند.🌹
حاج رضوان مرد غافلگیری بود و همواره برای دشمن شگفتی های جدید می آفرید کسی که هواپیمای بدون سرنشین دشمن را میگرفت و اطلاعات آن را به صورت آنلاین می فهمید عماد مغنیه بود و در گذشته نیز عملیات انصاریه برگرفته از فکر حاج رضوان به وقوع پیوست✌️
او در جنگ 33 روزه غافلگیری جدیدی برای دشمن ساخت یعنی همان لحظه ای که ناوچه اسرائیلی را زدند و سیدحسن نصرالله از طریق تلویزیون آن را اعلام کرد این کار، کار #عماد_مغنیه بود✔️
دشمن باید با جدیت بداند که قصاص خون عماد مغنیه شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست، قصاص این خون ها نابودی رژیم صهیونیستی است.✊
#شهید_عماد_مغنیه✨🌹
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
دوستش تعریف میکرد:
پنجشنبه شب محمد حسین به خوابم آمد🌱. سخت مشغول نظافت بود و در تهیه و تدارک یک مهمانی بزرگ
گفتم: چه میکنی؟!
گفت: مهمان عزیزی داریم❤️. میریم تا آماده شیم.
نماز صبح را خواندم. تلویزیون را روشن کردم.
حاج قاسم نزدیکی فرودگاه عراق توسط بالگرد های امریکایی به #شهادت رسید ....😭😭
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
جمعـــه نوشت
سماور می جوشــد...
و دلِ مضطربِ من نیـــز!
میرسم به این فراز ....
مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْطالَ
الصَّدى
(... تشنگی مان طولانی شده! )
...راستی...'نیامدنت" عجب دردی شده!
مگر در زمین دردی هم بوده؛
که هـــزار سال طــــول بکشد؟
💫 چقدر تشنه ام!
خیلی وقت بود؛ که حتی یک استکان
هم از یادت سر نکشیده بودم!
تمامِ جانم خشک شده...
دیگر جوانه ای، میان قلبم، سبز
نمی شود!
جوانه ای از جنس مِهر، گذشت،
صداقت، تواضع و ...
راستش را بخواهی؛ مثل زمینی
قحطی زده، ترک برداشته ام!
* * *
☕️ چایِ #جمعه دَم کشیـــد!
کاش میشد، یک استکانش را با عطر
حضور تو سر کشید....
چقدر تشنگی مان طول کشید و
نفهمیدیم!
#یا_مهـــــدی(عج)
🌷| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#استوری ❤️
شهید نظر میڪند به وجهالله
امام خامنهای :
وقتی به اینجا میآیی
هزاران نفر ڪنارت ایستادهاند
نه چند نفر !
ڪه هر بار زنده شوند
فدایت میشوند .
#به_یاد_شهدا
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
⭕️برادرش فرمانده یکی از خطوط عملیات بود. رفته بودم پیشش برای هماهنگی. همون موقع یک خمپاره انداختن و من مجروح شدم.
دیدم که برادرش شهید شد. وقتی برگشتم، چیزی از شهادت حمید نگفتم؛ خودش میدونست.
گفتم: "بذار بچهها برن حمید رو بیارن عقب."
قبول نکرد.
گفت: "وقتی رفتن بقیه رو بیارن، حمید رو هم میارن."
انگار نه انگار که برادرش شهید شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نیروهاش بود. تا غروب چند بار دیگر هم گفتم، قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا همون جا موندن...
🔻کاش برخی مسئولین امروز هم میفهمیدن برادرشون هیچ فرقی با بقیه مردم نداره!
#شهید_مهدی_باکری
#شهدایی
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
🌴 یاد #شهید_عباس_بابایی بخیر
عباس ساده زندگی میکرد؛ کمتر کسی در قزوین او را در لباس خلبانی دیده بود؛ همیشه مثل یک آدم ساده و عادی رفت و آمد میکرد، وقتی شهید شد، خیلی از مردم، حتی برخی از مسئولین و بستگان هم فکر نمیکردند که عباس چنین آدم شجاع و قهرمانی باشد، خیلی وقتها مجبور بودیم عکس عباس را که دست امام در دستش بود را به آنها نشان دهم.
نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما میآمد، مستقیم میرفت زیرزمین، ببیند که ما چه داریم و چه نداریم، وقتی گونی برنج و یا روغن را میدید، میگفت: «مادر اینها چه هست که اینجا انبار کردهاید، خیلیها نان خالی هم ندارند که بخورند و میریخت توی ماشین و میبرد برای خانه نیازمندان». میگفتم:«عباس جان، ما رفت و آمد زیاد داریم»، میگفت:«خدای شما هم کریم است».
آخرین بار که به خانه ما آمد، سخنانش دلنشین تر از قبل بود. می گفت:« وقتی اذان صبح می شود، پس از اینکه وضو گرفتی، به طرف قبله بایست و بگو ای خدا! این دستت را بر روی سر من بگذار و تاصبح فردا برندار؛ اگر دست خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد».
شادی روحش #صلوات
🌷| @dosteshahideman