#داستان_اخلاقی
💠احترام پدر
🔸طبق روايتى از امام صادق عليه السلام: حضرت يوسف عليه السلام با شكوه خاصى به استقبال يعقوب عليه السلام آمدند. وقتیکه نزديك هم رسيدند، يوسف بر پدر سلام كرد و كاملاً احترام نمود، ولى همینکه خواست از مركب پياده شود، شكوه و عظمت خود را كه ديد، مناسب نديد كه از مركب پياده شود.
🔸جبرئيل بر او نازل شد و به يوسف گفت: دست خود را باز كن، چون يوسف دست خود را باز كرد، نورى از كف دست او به طرف آسمان ساطع گشت. يوسف گفت: اين نور چيست؟
🔸جبرئيل گفت: اين نور نبوت است كه از صلب تو خارج شد، به خاطر آنکه پيش پدر تواضع نكردى و در برابر او پياده نشدی. وقتى جبرئيل به امر خداوند، نور نبوت را از صلب يوسف عليه السلام خارج كرد، آن را در صلب لاوى يكى از برادران يوسف قرار داد، زيرا لاوى برادران را از كشتن يوسف عليه السلام نهى كرده بود. خداوند او را به اين ترتيب به پاداشش رسانيد.
🔸 او به اين افتخار رسيد كه پيامبران بنیاسرائیل از ناحيه فرزندان او به وجود آيند؛ حضرت موسى عليه السلام پسر عمران بن يصهر بن واهث بن لاوى بن يعقوب مىباشد.
📚 (اصول كافى، ج 2،ص 311؛ تفسير صافى، ص253، ذيل آيه 99).
💠💠💠