دکتر عاࢪفهدܣقانے🏡🪻⃟🍊
این شبها...
فقط یک چیز
فقط یک چیز
فقط یک چیز
از امام حسین
طلب کنیم:
بصیرت
بصیرت
بصیرت!
که بصیرت
،مقدمه ی
شهادت
است
ان شالله
که بصیرت
،غربال کننده ی
مدعیانِ مذهب
در آخرالزمان
است
وگرنه
راه
به جایی
نخواهیم
برد!!!!!!
☘✔️@dr_arefe_dehghani
ای نسخه ی برابر اصل پیمبری
آیینه ی محمد و بازوی حیدری !
ای بهترین محدثِ شبهای حادثه!
لب باز کن که شمس و قمر هست مشتری!
لیلا ، تبِ تو را به جگر داشت یوسفم
داغ است در هوای تو بازار دلبری
قربانِ لحن پرسشی ات ای عصای دست!
. " این راه, بر حق است...؟" خودت مطمئن تری!
ای اولین شهید بنی هاشم! اَلسّلام
ای شهد تازه ای که رسیده و نوبری... . . .
چندیست رازهای مگو در زبانم است
گاهی بهانه ی بغلت ورد جانم است
لب باز کن...زبان به زبان گوش کن مرا
سیراب از معارفِ آغوش کن مرا
باور کن از تو تشنه ترم جانِ من !علی!
خاتم بنوش...آه! سلیمانِ من! علی!
آرامتر برو...که به دنیای بعد تو
" اُفٍٍّ لکِ " بگویم از اینجای بعدِ تو . . .
یا ایُّها العزیزِ دلِ مضطرِ حسین
یا ایُّهاالمزمّلِ خون پیکرِ حسین!
از بینِ تیغِ هلهله ها رهسپار شو
ای جان زخم خورده ی خاکسترِ حسین
حیَّ علی الغزل! ...که نه... اینها رباعی اند!
این قطعه های روشنِ دور و بر حسین
هرجا نگاه میکنم از تو نشانه ایست
هستی و نیستی! نفسِ آخرِ حسین!
یک لحظه چشم باز کن ای رودِ جاری ام
ای چشمه ی جگر...علیِ اکبرِ حسین
لختی بخند و لخته ی لب را جواب کن
با بوسه ای محاسن من را خضاب کن
تسبیحِ دانه دانه ی من! جانِ بر لبم!
ای رازِ سر به مهرِ نفس های زینبم!
" عون و محمد"ش تویی و عشق بی حدش!
اصلا عجیب نیست اگر بشکند قدش
آیینه کاری است سراپای قتلگاه!
دستِ عبا به دست بنی هاشم است...آه!
#عارفه_دهقانی
#غزل_مثنوي
☘✔️@dr_arefe_dehghani
22.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باور کن از تو تشنه ترم جانِ من !علی!
خاتم بنوش...آه! سلیمانِ من! علی!
شعرخوانی #عارفه_دهقانی
در برنامه کتیبه
در کارگاه #سوره_مهر
#غزل_مثنوي
#درباره_من
┄┅─═◈═─┅┄𑁍┄┅─═◈═─
▣⃢🪴✔️@dr_arefe_dehghani
اینستاگردی...
پوزخند به نظام .VS.
دفاع از نظام
#توقف_مهلا
☘✔️@dr_arefe_dehghani
خواهرانه هاشون❤️...
به امید نسلی حسینی
ان شالله...
سخنرانی هرشب
با موضوع دشمن شناسی
با محور زیارت عاشورا
☘✔️@dr_arefe_dehghani
🔴 حکایت تکان دهنده فرزند شیخ رجبعلی خیاط از پدرش در مورد یک زن بی حجاب
🔰یکی از دوستان پدرم میگفت: یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم، یکدفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه میکند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه میکند! فهمید! گفت:
تو هم میخواهی ببینی که من چه میبینم! ببین! من نگاه کردم دیدم همین طور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد! و آتش او به کسانیکه چشمهایشان به دنبال اوست #سرایت میکند. جناب شیخ گفت: ... او راه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش #جهنم میبرد.
☘✔️@dr_arefe_dehghani
بریم اینستاگردی؟ یه چند تا استوری بخونیم از دوست عزیزمون خانم ریوندی
☘✔️@dr_arefe_dehghani