📜 #روایت_نگاری اول متن را بخوانید، به نظر شما این داستان میتواند واقعیت داشته باشد؟ دو پسر جوان در مدل‌های خاص جوانان امروزی، جلو آمدند با حالت تمسخر و طنز گفتند _برای ما چی دارید؟ _ راستش اینجا بیشتر برای خانم‌ها هدیه داریم؛ اما اگر بفرمایید متولد چه روزی هستید برای شما هم هدیه‌ای داریم با گفتن تاریخ تولدشان و گرفتند برگه روز تولد شهید، شوخی و خنده‌شان گل کرد... بهم گفتند: «_خب پس ما هم بریم شهید بشیم _ نه من می‌خوام پیر شم هی خاطره چاخانکی برای نوه‌هام تعریف کنم» بلاخره رفتند اما زمان زیادی نگذشت که برگشتند این‌بار با دختری که چفیه را مدل خاصی به سر بسته بود _ میشه به این دوست ما هم رفیق شهید بدید؟ وقتی داشت برگه شهید را می‌خواند دلیل چفیه روی سرش را پرسیدیم که گفت _روسری نداشتم، اینجا بهم گیر دادن، یکی چفیه‌اش رو داد سر کنم. _ واقعا؟! چه بامزه! ما روسری داریم میخوای انتخاب کنی؟ هدیه ما به شماست روسری را با مشارکت دوستان انتخاب کرد و گیره بست تفاوت چهره‌اش چیزی نبود که به راحتی از کنارش بگذریم بیشتر از همه خودش متحیر تغییرش شده بود؛ خیلی خوشحال و شگفت‌زده در آینه نگاه می‌کرد «واقعا این منم!» نبات حرم امام رضا را به او هدیه دادیم و برایش آرزو کردیم به زودی با همین حجاب قشنگش در صحن عکس بیاندازد 🔸🔸🔸 ساعتی بعد از مجموعه باغ کتاب خارج شد بدون اینکه تغییری در روسری و حجابش داده باشد #رفیق_شهید #حجاب #هویت_اسلامی_را_به_ایران_برگردانیم #گروههای_خودجوش_مردمی #حلقه_های_میانی #عفاف_و_حجاب #گروه_هم_آفاق http://eitaa.com/dr_fgarivani https://ble.ir/dr_fgarivani