eitaa logo
محمد رضا
137 دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
24.6هزار ویدیو
570 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰خطای راهبردی در تحلیل سوریه (۱) 👤 🔸گرفتن سرپل از مقاومت و سپس توسعه آن، حکایت تلاش ۴۶ سال است اما بعضی بدون توجه به تاریخ، وقوع یک اتفاق را محور قرار داده و بقیه مسائل را با آن تحلیل کرده و افق تحولات را هم بر اساس آن تبیین می‌نمایند. از این‌رو در زمان‌های مختلف شاهد انتشار تحلیل‌های فراوان مبتنی بر تعمیم نتایج یک پدیده بر سایر پدیده‌ها بوده‌ایم و اینک می‌توانیم با قاطعیت بگوییم خطا بوده است. الان در صحنه تحولات، با سقوط یک دولت مقاومت در منطقه مواجه شده‌ایم و باید اعتراف کنیم که دشمنان یک سرپل مهم از محور مقاومت گرفته‌اند. اما خطاست اگر گمان کنیم روند منطقه و تحولات در منطقه به سمت غلبه مخالفان بر مقاومت تغییر مسیر داده است. مرور تحولات این ۴۶ سال خطا بودن چنین نگاهی را نشان می‌دهد. 🔸در سال ۱۳۶۱ حدود دو هفته پس از بازپس‌گیری خرمشهر توسط قوای نظامی ایران، رژیم صهیونیستی از فضای درگیری‌های داخلی لبنان استفاده و به این کشور حمله کرد و چند برابر مساحت خرمشهر را - که عمدتاً به شیعیان لبنان تعلق داشت - به تصرف خود درآورد. فضای رعب ناشی از اقدام سریع ارتش اسرائیل و ضعف شدید نظامی لبنان، این تصور را رقم می‌زد که اشغال لبنان دائمی خواهد بود. در آن زمان تحلیل‌های زیادی در رسانه‌های عربی و غیرعربی نوشته می‌شد که از تهاجم قریب‌الوقوع ارتش اسرائیل به سوریه حکایت می‌کرد. اما برخلاف این تحلیل‌ها، ارتش متجاوز اسرائیل چهار سال پس از تجاوز، در سال ۱۳۶۵ استان بیروت و مناطق شمالی و شرقی آن را ترک کرد و اولین عقب‌نشینی ارتش اسرائیل رقم خورد. در آن زمان شهید سیدحسن نصرالله فرمانده نظامی حزب‌الله در استان بیروت بود. 🔸یک واقعه دیگر مذاکرات مادرید و توافق اسلو بود که در سال ۱۳۷۲ صورت گرفت. در آن زمان دولت‌های غربی، عربی، روسیه، چین، اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین که مهم‌ترین سازمان نظامی فلسطین بود، توافقی را شکل دادند که ظاهر آن حل و فصل نهائی مسئله فلسطین و حل منازعه بین اسرائیل و فلسطینی‌ها اما باطن آن، تثبیت اسرائیل و حذف فلسطین از معادله منطقه بود. در آن زمان جو آن‌قدر به نفع توافق اسلو غلیظ بود که بعضی دوستان منطقه‌ای به مسئولان ما می‌گفتند، «مسئله تمام شده و نادیده گرفتن یک توافق جهانی، دیوانگی است.» اما برخلاف آنچه تصور می‌شد مذاکرات و توافق و درواقع طرح اسلو، به حل مسئله منجر نشد، به انتفاضه سال ۲۰۰۰ ختم شد که طی آن هم درگیری نظامی میان طرفین، جای سازش را گرفت و هم سازمان آزادی‌بخش فلسطین جای خود را به گروه‌های جدید جهادی داد. این در حالی بود که همان‌طور که گفته شد، برای تحقق اهداف اسلو، همه دولت‌های اروپایی، آمریکایی، عربی، اسرائیل، روسیه، چین، سازمان ملل و مهم‌ترین سازمان فلسطینی همداستان شده بودند. یک رخداد دیگر، اشغال نظامی عراق از سوی آمریکا و انگلیس در روزهای آخر سال ۱۳۸۲/ اول بهار ۲۰۰۳ بود. در این ماجرا همه تحلیل‌ها و تصورها این بود که کار جمهوری اسلامی هم تمام است، بنابراین ایران یا همه سیاست‌های داخلی و خارجی خود را تغییر می‌دهد و یا اینکه مانند دولت‌های افغانستان و عراق از بین می‌رود. در آن زمان هنوز «جبهه مقاومت» وجود نداشت و دولت‌هایی در سوریه، سودان و حزب‌الله در لبنان با جمهوری اسلامی همراهی داشتند. جو آن‌قدر غلیظ بود که یکی از معاونان وقت وزارت امور خارجه ایران در اقدامی عجیب، از طریق سفارت سوئیس - به‌عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران - با تقدیم یک فکس به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داد «ایران آمادگی دارد همه اختلاف خود با آمریکا را به گونه‌ای که منجر به رضایت ایالات متحده شود، حل کند.» براثر این جو، یک جمع ۱۲۳ نفری از نمایندگان وقت مجلس ایران، طی بیانیه‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب، تغییر اساسی در سیاست‌ خارجی نظام را خواستار شدند! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰خطای راهبردی در تحلیل سوریه (۲) 👤 🔻در همان زمان نخست‌وزیر وقت انگلیس، تونی‌بلر در جمع نظامیان انگلیسی مستقر در بصره اعلام کرده بود «آنچه بر افغانستان و عراق گذشت یک پیام آشکار به ایران بود تا سیاست‌های خود را تغییر دهد.» اما برخلاف آنچه تصور و بیان می‌شد صحنه به شکل دیگری رقم خورد و آمریکا سه سال پس از اشغال نظامی عراق به بن‌بست نظامی گرفتار شد و زمزمه خارج شدن از عراق آغاز کرد و جرج بوش در سال ۱۳۸۶/ ۲۰۰۷ ناگزیر شد توافق امنیتی خروج از عراق را با نوری المالکی نخست‌وزیر وقت عراق امضا نموده و دو سال بعد، خروج از این کشور را آغاز نماید. البته پیش از این و آنچه در اولین سالگرد اشغال عراق پیش آمد یعنی تن دادن آمریکا به تشکیل شورای عراقی حکم، اولین نشانه‌های بن‌بست آمریکا را بروز داده بود. 🔸با شکست برنامه نظامی آمریکا در عراق و افغانستان، خیزش‌های عربی شکل گرفت که رژیم‌های سنتی عربی وابسته به آمریکا را هدف قرار داد و منجر به تغییر وضعیت در پنج کشور عربی شد. غربی‌ها درصدد برآمدند با بدل زدن به این خیزش‌ها، مسیر تحولات را برگردانند. از این‌رو گروه‌های تکفیری با نام‌های مختلف شکل گرفتند و با سرعت زیاد منطقه را تحت تأثیر خود قرار دادند. این گروه‌ها، آشکار و پنهان از سوی آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، ترکیه و اکثر دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌فارس حمایت می‌شدند اما این پروژه هم چندان دوام نیاورد و تا سال ۱۳۹۷ / ۲۰۱۸ عملاً تحت کنترل درآمد. شکست پروژه گروه‌های تکفیری، سبب تقویت بیشتر جریانات مقاومتی و جبهه مقاومت شد. 🔸پس از این تحولات، غربی‌ها پیمان ابراهیم ناظر بر عادی‌سازی عربی - اسرائیلی را روی میز گذاشته و چند دولت عرب با خود همراه کردند. در این زمان وقتی فضای توافق اسلو برگشت، خیلی‌ها گمان کردند از این پس این اسرائیل است که آینده منطقه را رقم می‌زند و دیگر جایی برای اندیشه‌ها و راهکارهای معارض نظیر «جریان مقاومت» باقی نمی‌ماند. اما به‌زودی در این کار هم گره افتاد و این روند پس از پیوستن لرزان سودان و مراکش متوقف گردید. کمی بعد، جهان با عملیات حیرت‌انگیز فلسطینی‌های ساکن در غزه - طوفان ‌الاقصی - مواجه گردید. اقدام فلسطینی‌ها آن‌قدر مؤثر بود که صحنه منطقه را دگرگون کرد. اسرائیل که تا قبل از آن خود را در موقعیت «حکمران منطقه» می‌دید، به یک باره به موقعیتی نزول کرد که به گفته نتانیاهو مابین مرگ و حیات قرار گرفت. با واکنش خشن اسرائیل و شروع جنگ علیه غزه، جهان علیه اسرائیل به پاخاست، دولت‌های غربی شکل‌گیری دولتی فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ را مطرح کردند تا بر جراحات ناشی از حملات وحشیانه رژیم، مرهم‌ گذارند. دادگاه لاهه به بازداشت سران اسرائیل رأی داد. ارتباطات عربی - اسرائیلی از هم گسیخته شد و مقاومت در سطح جهان به‌عنوان تنها گزینه ممکن، مورد تمجید قرار گرفت. پس در اینجا ‌هم یک بار دیگر ورق برگشت. 🔸پس از این صحنه، آمریکا، اسرائیل و ترکیه به ابتکار جدیدی دست زدند؛ این ابتکار، تغییر دولت در دمشق بود. وضع داخلی سوریه طی ده سال گذشته به گونه‌ای بود که شکل‌دهی به یک جبهه کوچک هم می‌توانست به تغییر حاکمیت سیاسی منجر شود اما آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها به دلیل نگرانی‌هایی که داشتند، تغییر دولت را اجرائی نکردند تا اینکه مشکلات شدید در مدیریت تحولات منطقه، آنان را به‌شدت به آن نیازمند کرد. نخست‌وزیر اسرائیل در سخنرانی مرداد ماه گذشته در سازمان ملل، از ضرورت همکاری همگان برای تغییر در خاورمیانه صحبت کرد و گفت «اگر خاورمیانه تغییر نکند، ایران نقشه آینده آن را ترسیم خواهد کرد». این عبارات بیانگر آن بود که از نظر آنان باید کاری صورت گیرد تا همگان تغییر در خاورمیانه را لمس کرده و با اسرائیل در این مسیر همراه شوند. 🔸این کار نمادین، «تغییر نظام سیاسی سوریه» بود. در ایجا اسرائیل برای رها شدن از نگرانی‌های امنیتی قبلی خود، به عملیات نظامی و تصرف بخش‌هایی از سوریه دست زد. از نظر رژیم اسرائیل سقوط یک دولت متعارف در دمشق در حالی که ماهیت دولت جایگزین آن مبهم و مخاطره‌آمیز می‌باشد، ریسک بزرگ دارد چرا که رژیم غاصب هیچ‌گاه از سمت جریان‌های تکفیری از جمله «تحریرالشام» نگرانی نداشته است کما اینکه اظهارات اخیر مقامات این گروه هم نشان داد جایی برای نگران شدن اسرائیل وجود ندارد. پس نگرانی اسرائیل - و آمریکا، ترکیه و حوزه عربی - طبعاً چیزی دیگری است. چه چیزی بیش از دولت اسد در دمشق می‌تواند اسرائیل را تهدید کند؟ این چیزی غیر از سر برآوردن نهائی یک جریان مقاومت مردمی از نوع حزب‌الله لبنان یا از نوع حشدالشعبی عراق یا از نوع انصارالله یمن در سوریه نیست. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 دریای خیالی، مروارید ندارد!(۱) 👤 🔸دشمن شناخته‌شده ملت ایران تلاش می‌کند استقلال و قدرت ایران را به یک موضوع موهوم یعنی بهبود معیشت از طریق فروش استقلال، پیوند زده و ایران را از جایگاه رفیعی که به واسطه تلاش مجاهدانه ملت ایران به دست آورده است، عقب بزند. در سوءنیت و زیاده‌خواهی این دشمن همین‌بس که این روزها شاهد تلاش آن برای پراکندن یک ملت صاحب سرزمین ـ غزه ـ از سرزمین خود به اطراف هستیم تا یک جمعیت جعلی ـ اسرائیل ـ بتواند راحت زندگی کند و فریادهای دادخواهی یک ملت مظلوم، خواب خوش غاصبان جنایتکار را به‌هم نزند! این دشمن در طول 16 ماه جنگ غزه به اعتراف رسانه‌های آن بیش از 120 هزار تن سلاح در اختیار طرف متجاوز قرار داده تا یک ملت و منابع آن را نابود کند. این دشمن همان است که دادگاه داوری لاهه به جرم آنکه سران جنایتکار اسرائیل را به دلیل کشتن زنان و کودکان محکوم کرد، تحریم نمود! این دشمن در حالی که در یکی، دو هفته اخیر اعلام کرد مسئله‌اش با ایران فقط عدم دستیابی جمهوری اسلامی به ساخت بمب هسته‌ای است، به محض آنکه بعضی در داخل ایران صحبت از مذاکره و توافق کردند، یک یادداشت اجرائی منتشر نمود و طی آن از ایران خواست از برنامه هسته‌ای خود دست بکشد، ساخت موشک‌های خود را متوقف کند، از حمایت دولت‌ها و گروه‌های مقاومت که در مقابل تجاوزات رژیم اسرائیل ایستاده‌اند، دست بردارد و در زمینه حقوق بشر ـ منظور آزادی عمل براندازان مسلح و غیرمسلح ـ تغییرات سیاستی مدنظر غرب را بپذیرد. این قلم در یادداشت اخیر توضیح داد که آمریکا برخلاف آنچه تبلیغ می‌شود، مایل به مذاکره با ایران برای حل مسایل بین طرفین نیست، بلکه اصرار دارد ایران هر آنچه که جنبه‌های قدرت آن به حساب می‌آید را رها کند و به یک «طعمه آسان» در برابر آن تبدیل گردد. 🔸از نظر آمریکا، ایران باید نظیر سال‌های 1332 تا 1357 دستور کار خود را از آن بگیرد، نه اینکه خود برای خود دستور کار تعیین کند. خب دستور کار آمریکا برای ایران چیست؟ طبعاً همان دستور کار سابق و یا همان دستور کاری است که همین امروز برای کشورهایی در دنیا در نظر گرفته شده است. در تهران باید دولتی سر کار بیاید که اگر آمریکا بخواهد آن را وارد پیمان‌هایی کند که با منافع ملی ایران ناسازگار بود، همراهی نماید. باید دخالت آمریکا در اداره داخلی ـ انتخاب رئیس‌جمهور، وزرا، نمایندگان، استانداران و در تعیین چگونگی اداره موقعیت‌های نظامی، مالی و صنعتی ـ بپذیرد. دولت ایران باید از هر توانمندی نظامی که کاربرد آن در ایران تعیین شود، به‌طور کلی دست بکشد ـ همین چند روز پیش یک مقام ارشد آمریکا با صراحت اعلام کرد، برد موشک‌های ایران نباید از ۳۰۰ کیلومتر فراتر برود ـ ایران نباید در روابط منطقه‌ای، دست به مراوداتی بزند که در نهایت آن را به یک قدرت تبدیل کند، ایران نباید عده‌ای از کشورها را تحت یک محور درآورد و بازی مستقلی ورای بازی آمریکا و عوامل آن ـ اسرائیل و... ـ راه بیندازد. ایران باید بپذیرد که چیزی بنام فرهنگ ملی و انتخاب داخلی وجود ندارد، آنچه وجود دارد فرهنگ جهانی و انتخاب بین‌المللی است. در این فرهنگ، انتقاد از اقدامات جنایتکارانه رژیم اسرائیل، یهودستیزی و ممنوع است و در همان حال سوزاندن قرآن کریم و چاپ کاریکاتور علیه پیامبر خاتم ـ صلوات الله علیه و آله ـ در مطبوعات رسمی آزاد و مصداق آزادی بیان است و قس‌‌علیهذا ده‌ها و صدها مقوله فرهنگی ـ اجتماعی دیگر. 🔸حال بعضی می‌گویند برای اینکه وضع‌تان بهتر شود بیایید با دولتی با چنان مختصاتی دور میز بنشینید و به توافق برسید! در این‌جا هیچ توافق واقعی اتفاق نمی‌افتد و به‌طور واقعی، به هیچ وعده توافق‌‌شده‌ای نمی‌توان اعتماد کرد. در چنین فضائی چطور توقع داریم با ورود به چنین چرخه‌ای وضعیت اقتصادی ایران بهبود یابد؟ ما وقتی ده‌ سال پیش انواعی از امتیازات داده‌ایم و حتی روی ادبیات آمریکا نسبت به خود هیچ تأثیری نداشته‌ایم، چطور توقع داریم با چنین کشوری و با چنان آدمی که عملکرد او پیش روی ماست، به توافقی که منتهی به رفع یا کاهش مشکلات ایران شود، دست یابیم؟ 🔸واقعیت این است که راه‌حل ما در دست دشمن نیست. کمااینکه راه‌حل هیچ ملتی در دست دشمن آن نیست. راه‌حل ما لاجرم در داخل است، اما نه به این معنا که وارد محیط بین‌الملل نشویم و نه به این معنا که خود تولید کنیم و خود مصرف نمائیم. اقتصاد ایران اساساً تجارت‌محور است. حداقل در طول ۷۰ سال گذشته این‌طور بوده و تا صدها سال آینده هم تجارت‌محور خواهد بود و تجارت هم با اتخاذ سیاست «درون‌گرا» تناسب ندارد. بنابراین اینکه می‌گوئیم کلید حل مشکلات در داخل ایران است به این معناست که تصمیم باید در داخل گرفته شود، نه اینکه دشمن خود را وارد در تصمیم کنیم و در نهایت تسلیم تصمیم دشمن شویم. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 دریای خیالی، مروارید ندارد!(۲) 👤 🔸وقتی گفته می‌شود کلید حل مشکلات در داخل ایران است به این معناست که اجرای تصمیماتی که در داخل گرفته می‌شود، به‌طور جدی توسط نیروهای داخلی دنبال شود تا به نتیجه برسد. از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روز جمعه همافران قهرمان نیروی هوائی ارتش فرمودند «آنچه مشکلات را برطرف می‌کند، عامل داخلی یعنی همت مسئولان متعهد و همراهی ملت متحد است.» 🔸براساس تجربه تاریخی ایرانیان و به‌خصوص با توجه به قضایایی که در نزدیک به ۲۰۰ سال اخیر بر این کشور رفته است، «مسئولین» و «مردم» نقش اساسی در نحوه برون‌رفت ایران از گذرگاه‌های حساس داشته‌اند. در این میان آنگاه که مسئولین هوشمند و بااراده، اداره کشور را در دست داشته‌اند، با استفاده از ظرفیت‌های فراوان کشور، تحولات عمده‌ای در ایران رقم خورده است. در سپهر دولت‌های ایران، «میرزامحمدتقی‌خان امیرکبیر» سه سال اداره ایران را در دست داشت. فضای آن زمان ایران و افکار حاکم بر دربار قاجار این بود که بدون عنایت روس و انگلیس نمی‌توان کار کرد. اما علی‌رغم آنکه او با کارشکنی خارجی و عدم همراهی دربار مواجه بود، توانست تحولات عمده‌ای در وضع داخلی و خارجی ایران پدید آورد. یا در سپهر دولت‌های ایران، «سیدابراهیم رئیسی» هم کمتر از سه سال اداره ایران را در دست داشته است، اقتضای برساخته دولت قبل از آن این بود که بدون موافقت آمریکا و اروپا حتی نمی‌توان مشکل آب این کشور را برطرف کرد. اما این دولت توانست اقتصاد کشور را علی‌رغم تحریم‌های غرب، به رشد چهار درصد برساند و مقدمات حل و فصل بسیاری از مشکلات داخلی را فراهم کند. تجربه دولت‌های میرزاتقی‌خان و سیدابراهیم رئیسی که به فاصله حدود ۱۷۳ سال از یکدیگر شکل گرفته‌اند، برای اثبات اینکه کلید حل مشکلات ایران در داخل کشور است، کفایت می‌کند چه اینکه گفته‌اند مهم‌ترین دلیل ممکن بودن وقوع یک شیء ، واقع شدن آن است. 🔸ممکن است گفته شود در روابط خارجی و مناسبات بین‌المللی، «اعتماد» به طرف مقابل معنا ندارد. وقتی بین دو کشور جنگی رخ می‌دهد و در نهایت برای پایان جنگ، به پای میز مذاکره رفته و با توافق کار را تمام می‌کنند، مگر به یکدیگر اعتماد دارند؟ بنابراین چه ایرادی دارد که ایران در عین بی‌اعتمادی به آمریکا به مذاکره با آن تن دهد؟ مذاکره می‌کنیم، در این بین اگر توانستیم اهداف خود را محقق کنیم، به مراد خویش رسیده‌ایم و اگر نتوانستیم به اهداف خود برسیم، دنیا که به آخر نمی‌رسد، مذاکره را به هم می‌زنیم و برمی‌گردیم به وضعیت قبل از مذاکره. اصل مذاکره که یک امر عقلانی است و منافاتی هم با مبانی دینی ندارد را چرا رد ‌کنیم؟ 🔸واقعیت این است که مذاکره میان دو کشور در دو وضعیت کلی رخ می‌دهد؛ یک وضعیت اجباری است یعنی برای حل و فصل موضوعی هیچ‌گریزی از مذاکره و توافق وجود ندارد. مذاکرات برای پایان دادن به یک جنگ یا مذاکرات برای حل و فصل موضوعات به‌جای مانده از جنگ، یکی از مصادیق «مذاکره و توافق اجباری» است. یک وضعیت هم، وضعیت اختیاری است. یعنی شما می‌توانید وارد مذاکره شوید و می‌توانید وارد مذاکره نشوید. در این صورت باید ببینید برای چه می‌خواهید وارد مذاکره شوید. یعنی موضوع شما در مذاکره مشخص و مورد قبول خودتان قرار گرفته باشد و نیز باید ببینید آیا طرفی که شما می‌خواهید با او «مذاکره اختیاری» راه بیندازید، طبق دستور کار خودش وارد مذاکره می‌شود یا طبق دستور کار شما و یا طبق دستور کار مشترک میان شما و او. وقتی وارد چنین میدان معامله‌ای می‌شوید، باید پاسخ این سؤالات روشن باشد. اگر به جمع‌بندی مثبت رسیدید، می‌توانید وارد میدان مذاکره شوید و احتمال ‌دهید که من‌حیث المجموع به نتیجه مناسب می‌رسید. اما اگر به جمع‌بندی منفی رسیدید، به هیچ‌وجه نمی‌توانید به امید دست یافتن به‌موقعیت مثبت وارد گود مذاکره شوید. 🔸دونالد ترامپ نزد ملت ایران و به‌خصوص در باب مذاکره، پیشینه مشخصی دارد و نگاه او به ایران اصلاً نامعلوم نیست. ترامپ همان است که علی‌رغم مخالفت سازمان ملل، مخالفت کشورهای اروپایی، مخالفت اغلب دولت‌ها و مخالفت اکثریت دستگاه‌های حکومتی آمریکا، توافق با ایران را در 18 اردیبهشت 1397 نقض کرد و 20 ماه بعد سردار بزرگ مبارزه با تروریسم، شهید حاج قاسم سلیمانی را با شلیک موشک در فرودگاه مدنی کشور دیگری ـ عراق ـ به شهادت رساند. ترامپ همان است که از انواعی از معاهدات بین‌المللی خارج شده است. 🔸بعضی ممکن است بگویند آن ترامپ با این ترامپ تفاوت می‌کند و این زمانه اقتضاء دیگری دارد. عملکرد دوره دوم ترامپ، به این موضوع پاسخ داده است. ترامپ در همین یک هفته اخیر از سیاست‌های آتی خود راجع به ایران پرده‌برداری نمود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 دریای خیالی، مروارید ندارد!(۳) 👤 🔻او یک یادداشت اجرائی منتشر کرد که استحکام و جنبه لزوم‌الاجرا بودن آن از «فرمان اجرائی رئیس‌جمهور» مهم‌تر است؛ چرا که برخلاف فرمان اجرائی، یادداشت اجرائی رئیس‌جمهور آمریکا، نه نیازمند موافقت کنگره، نه نیازمند استناد به یکی از مصوبات کنگره و یا اصلی از اصول قانون اساسی و نه حتی نیاز به ثبت دارد. یک هفته پیش «یادداشت رئیس‌جمهور» برای اجرا به چندین وزارت‌خانه آمریکا ابلاغ گردید. رئیس‌جمهور آمریکا در این یادداشت که در واقع بازتولید یادداشت ۱۲ ماده‌ای دوم خرداد 1397«مایک پمپئو» وزیر خارجه او در دولت اول است، تمام دیدگاه‌ها و خواسته‌های آمریکا درباره ایران و در واقع همه موضوعات مذاکره را از منظر واشنگتن مشخص کرده است و در عین حال در آن کمترین اشاره‌ای به اینکه در صورت عمل جمهوری اسلامی به این موارد قرار است چه اتفاقی به نفع ملت ایران بیفتد، نکرده است! بنابراین کاملاً واضح است که در سیستم سیاسی واشنگتن، هیچ حسی که به معنای واقعی دنبال توافق با ایران باشد، وجود ندارد. این ترامپ است که می‌گوید ایران باید بدون دریافت هیچ مابه‌ازایی عقب بنشیند. با این وصف معلوم است که اگر ما به هر دلیل ـ ساده‌لوحی و یا خطا و یا شیفتگی ـ با دستور کار اعلام شده آمریکا وارد مذاکره شویم، به هیچ‌کدام از خواسته‌های خود شامل رفع تحریم‌های ظالمانه و یک‌طرفه، عدم دخالت آمریکا در امور داخلی ایران، عدم اخلال آمریکا در روابط خارجی ایران با دولت‌های همسایه، عدم مداخله آمریکا در قراردادهای مالی ایران با کشورهای خارجی و حتی به خواسته‌های بسیار کوچک‌تری مثل آزادسازی دارایی‌های توقیف‌شده ایران در آمریکا و یا صدور مجوز آزاد شدن دارایی‌های ایران در بانک‌های قطر نخواهیم رسید. چون اصلاً برای اینکه دوطرف بگویند چه مطالباتی از طرف مقابل خود دارند، میز شکل نمی‌گیرد. میز یک دستور کار بیشتر ندارد و آن فهرست مدعیاتی است که اگر ایران به آن‌ها، به امید گشایش تن دهد، وارد چرخه‌ای بی‌پایان از امتیازدهی شده است. 🔸قرآن کریم در آیات ۸۸ تا ۹۰ سوره مبارکه حجر چه زیبا اندرز داده است که برای حل مسئله خویش به آنان‌که پذیرای حق نیستند، چشم مدوز و آهنگ مؤمنان کن و برای آنان پر و بال بگستران و دشمنان اخلا‌ل‌گر و تفرقه‌افکنان را محکم انذار بده. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 راه‌حل، صدای واحد و ایستادن (۱) 👤 🔸منطقه در یک وضعیت خاص تاریخی است. بسیاری از «تحولات آینده» به نحوه رقم خوردن تحولات فعلی منطقه وابسته است. غرب با محوریت دولت آمریکا یک بار دیگر و پس از بارها تجربه شکست، درصدد برآمده بر منطقه غلبه و موانع فعلی آن را حذف کند. اگر دشمن در این مرحله موفق شود ولو این موفقیت نسبی باشد، کار برای همه کشورهای منطقه و همه مسلمانان سخت و پرهزینه می‌شود. 🔸اما اگر کشورهای منطقه خطر مشترک فعلی را درست درک و بر اساس آن عمل کنند، یک مشکل کلیدی و پرپیامد را پشت‌سر گذاشته و روابط آنها با محیط خارجی منطقی‌تر می‌شود. رئیس‌جمهور جاهل و مغرور آمریکا در جریان دیدار اخیر پادشاه اردن با وی در پاسخ به سؤال خبرنگار که پرسیده بود به چه دلیل به موفقیت کوچاندن فلسطینی‌ها اعتماد دارد؟ گفت «قدرت». بنابراین واضح است که خنثی کردن فتنه‌ای که نه فقط علیه فلسطین بلکه علیه همه کشورهای منطقه طراحی شده است جز با نشان دادن قدرت ممکن نیست. کشورهای منطقه بر یک جغرافیای قدرتمند قرار دارند و می‌توانند آمریکا را در این مواجهه به عقب‌نشینی وادار نمایند. همه باید بدانند ترامپ باید به جای خود بنشیند تا امکان اداره منطقه بر مبنای منافع مشترک اعضای آن وجود داشته باشد. از آنجا که ترامپ با شعار «آمریکا اول» به میدان آمده و رسیدن به این شعار را در دوره‌ای کوتاه میسر پنداشته، سیاست «نزاع با همه» را در پیش گرفته و محیط پیرامونی این کشور یعنی آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی را هم در این دایره قرار داده است، شکست دادن او آسان‌تر می‌باشد و لذا کشورهای منطقه نباید در مواجهه با گنده‌گویی‌های ترامپ دچار رعب گردند و احساس ضعف نمایند. 🔸تهدیدات فعلی آمریکا و دنباله پلید آن در منطقه بیانگر آن است که هرگاه سنگری در برابر آمریکا و رژیم اسرائیل تضعیف شود - آن‌گونه که در سوریه پیش آمد - همه کشورهای منطقه اعم از اینکه بخشی از مقاومت باشند یا نباشند، در معرض تهدید قرار می‌گیرند. کمااینکه در زمانی که ارتش آمریکا عراق را به اشغال درآورد، جرج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا گفت «این بازگشت ما به جنگ‌های صلیبی و پیروزی در آن بود». بنابراین در چنین فضائی فرقی میان ایران، عربستان سعودی، ترکیه و دیگر قطعات این منطقه نیست. 🔸منطقه با دور تازه‌ای از فشار مواجهه می‌باشد. این فشار با علامت توسعه جنگ همراه است ولی آیا قرار است جنگ‌های تازه‌ای رخ دهد؟ اگر بله، ابعاد آن چیست؟ و اگر نه قرار است چه اتفاقاتی با حربه جنگ در منطقه پیش آید؟ 🔸اینک در آمریکا دولتی سر کار آمده که کار خود را با «تهدید همه» شروع کرده است؛ تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود، صدور «یادداشت اجرائی» ترامپ می‌باشد که فهرستی از خواسته‌ها و آرزوهای کهنه و شکست‌خورده را بازنویسی کرده است. طبق این یادداشت ایران باید فعالیت هسته‌ای خود را در همین نقطه متوقف کند و اجازه دهد خود آمریکا بر آن نظارت داشته باشد و فعالیت‌های نظامی و تولید سلاح‌های متعارف خود را متوقف و محدود نماید و از گروه‌ها و دولت‌های مقاومت در منطقه که در دو - سه دهه گذشته، طرح‌های استیلاطلبانه و اشغالگرانه آمریکا و اسرائیل را به چالش کشیده‌اند، حمایت نکند و خواسته‌های دیگری که مجموعه آنها یعنی ایران از هرچه به قدرتمندی و توان پاسخ نه دادن آن به آمریکا منجر می‌شود، فاصله بگیرد. کشورهای منطقه و جهانیان و خود آمریکا می‌دانند ایران توان کافی برای نادیده گرفتن تهدیدات ترامپ دارد اما واقعیت این است که آمریکای ترامپ مجموعه‌ای از اقدامات را در نظر دارد که کل منطقه را تهدید می‌کند و اگر منطقه در برابر فتنه ترامپ ضعف نشان دهد همه کشورهای منطقه از جمله ایران دچار خسارت می‌شوند. 🔸اینک یک تهدید جدید به‌طور مشترک علیه فلسطین از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل مطرح می‌باشد که نقطه کانونی آن کوچاندن فلسطینی‌های غزه و کرانه باختری است که خود این با توجه به تبعات آن یک تهدید علیه منطقه عربی است. البته طرح کوچاندن فلسطینی‌های مقاوم به دیوار می‌خورد و به سرانجام نمی‌رسد اما اگر دولت‌های عربی در خود طرح این موضوع، منفعل باشند بحث‌های جدیدی با هدف تثبیت رژیم صهیونیستی و سیطره آن بر شئون عربی پیش می‌آید و چهره منطقه را تغییر می‌دهد این موضوعی است که استقلال همگان را مخدوش می‌گرداند. الان یک سر تهدیدات مشترک فعلی آمریکا و رژیم اسرائیل، کشور سوریه است، بخش‌های حساس و مهمی از این کشور اسلامی و عربی. اینک در معرض اشغال دائمی رژیم اسرائیل قرار گرفته است. ارتش اسرائیل سرگرم ساخت موقعیت‌های دائمی در مناطق تازه اشغال‌شده «قنیطره» و حومه دمشق است. انهدام زیرساخت‌های نظامی سوریه که در جلو چشم کشورهای عربی و اسلامی صورت گرفته علامتی از تلاش جدی برای استیلای رژیم اسرائیل بر همه کشورهای عربی و اسلامی منطقه است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره (۱) 👤 🔸مذاکرات جاری میان ایران و ‌آمریکا که به‌صورت «غیرمستقیم» یا «واسطه‌ای» و بنا به درخواست و اصرار آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» صورت می‌گیرد و روز گذشته دومین دور را در رم پایتخت ایتالیا سپری کرد، حائز اهمیت است. کما اینکه همزمان با این موضوع، روند دیپلماسی در سطح منطقه و بین‌الملل شتاب پیدا کرده است؛ نامه‌ها و دیدارها از این موضوع حکایت می‌کند. بنابراین با آنکه هیچ اعتمادی به آمریکا در فضای دیپلماسی وجود ندارد و به همین دلیل اعتماد به نتایج مذاکرات هم محل تردید فراوان است، اما خود این گفت‌وگوها از چنان اهمیتی برخوردار شده که طی یک هفته اخیر سایر تحولات بین‌المللی در حاشیه آن قرار گرفته است، دلیل این توجه ویژه، موقعیت جمهوری اسلامی می‌باشد. در این خصوص نکاتی به نظر می‌رسد: 🔻۱- دونالد ترامپ در سال 1397، زمانی که طی یک «فرمان اجرائی» آمریکا را از برجام خارج کرد، بر ضرورت «توافقی بهتر» با ایران تأکید نموده و پی‌در‌پی وعده می‌داد که ایران برای توافقی بهتر آماده است و به‌زودی با آن به توافقی تازه می‌رسد. بعد که در سال 1403 وارد کارزار انتخاباتی شد، دوباره مذاکره با ایران را برای رسیدن به توافق مطرح کرد و بعد از پیروزی در انتخابات، بر این موضوع اصرار ورزید. تأکید ترامپ بر مذاکره در حالی بود که جمهوری اسلامی اعتماد خود را به مذاکره و به‌خصوص مذاکره با دولت ترامپ از دست داده و در ایران کسی قادر به دفاع از آن نبود. بر این اساس فضای بین انتخاب ترامپ در نوامبر/ آذر تا پذیرش درخواست او در ایران به دوگانه اصرار ـ انکار تبدیل شد. خود تأکید آمریکا بر مذاکره با ایران، نشان می‌دهد راه‌های دیگر چندان نتیجه‌بخش نبوده است و حالا مذاکره که ماهیت تاکتیکی دارد، به یک هدف تبدیل شده و بر این اساس اطرافیان دونالد ترامپ، مسائل مرتبط با ایران را جوری در «ویترین مذاکره» قرار داده‌اند که هدف‌های اساسی آنان در قبال ایران تأمین گردد. 🔸در این میان ترامپ از صدور نامه‌ای خبر داد که هنوز نوشته نشده بود! حسب آنچه شنیده شده، این نامه محرمانه لحنی کاملاً متفاوت از مصاحبه‌های آشکار داشته و بحث آن به برنامه هسته‌ای ایران محدود بوده است تا مذاکره سربگیرد و ایران رغبتی به آن نشان دهد. درواقع آنچه ترامپ در نامه و نماینده ویژه او «ویتکاف» در مذاکرات روز شنبه ۲۳ فروردین عمان، ابراز کردند، بسیار فروتر از مباحث برجام و نیز بسیار فروتر از خواسته‌هایی بود که اروپایی‌ها در قالب 1+5 از ایران طلب می‌کردند! و این در حالی بود که ترامپ می‌گفت توافق هسته‌ای دوران اوباما توافقی بد و حداقلی است و بر ضرورت توافقی قوی‌تر و پایاتر تأکید می‌نمود. بر این اساس گفته شده مسئله اصلی ترامپ این است که توافق هسته‌ای آمریکا با ایران را به نام خود ثبت کند و لذا حاضر است امتیازاتی بدهد تا چنین ثبتی اتفاق بیفتد. البته نمی‌توان گفت آمریکای ترامپ همین لحن فعلی را در رابطه با ایران ادامه می‌دهد، هیچ بعید نیست که ترامپ و نماینده ویژه او پس از طی مراحل مقدماتی مذاکرات، به طرح خواسته‌هایی غیرقابل پذیرش روی بیاورند کما اینکه اظهارات خارج از اتاق مذاکرات مقامات و محافل آمریکا، به چنین شائبه‌ای دامن می‌زند. 🔸نکته اینجاست که به هر حال این ترامپ فعلاً آمده و می‌گوید من برنامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران را می‌پذیرم و تنها دنبال رفع نگرانی از تبدیل این روند به روندی غیرصلح‌آمیز هستم. با فرض اینکه ترامپ دروغ می‌گوید و به او نمی‌توان اعتماد کرد، در فضائی که حریف از خود چهره‌ای مصمم و عازم به مسائل نشان می‌دهد و عملاً افکار عمومی را درگیر چنین فضائی کرده است، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی باید داشته باشد تا در دام طراحی خبیثانه طرف مقابل خود نیفتد و بلکه به طراحی دشمن بدل هم بزند؟ 🔻۲- جمهوری اسلامی در این میان هوشمندانه‌ترین موضع را گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در بیانات پی‌در‌پی فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست، مذاکره با آن شرافتمندانه نیست، مذاکره هیچ مشکلی از مشکلات ما را رفع نمی‌کند و مذاکره گره اقتصادی کشور را کورتر می‌نماید. این بیانات قیمت کالایی که آمریکایی‌ها می‌خواستند آن را به گران‌ترین بها به ایران بفروشند، پی‌در‌پی تنزل دادند تا اینکه ترامپ در نامه‌ای از اهتمام حتمی خود به حل مسئله هسته‌ای با ایران به گونه‌ای که به آن آسیب نزند تأکید نمود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره (۲) 👤 🔸در این فضا که از نظر آمریکا مذاکره بسیار ارزشمند و از نظر ایران مذاکره نه‌چندان باارزش ارزیابی می‌شد، جمهوری اسلامی با هوشمندی، پذیرش یک قاعده ـ مکانیسم ـ مشخص ناظر به رفع تحریم‌های ایران از سوی آمریکا را در مقابل قاعده ایمن‌سازی فعالیت هسته‌ای خود مطالبه کرد و طرف آمریکایی پذیرفت که به فرمول یک در برابر یک ـ یعنی تأمین نظر ایران در یک مسئله در مقابل تأمین نظر آمریکا در یک مسئله ـ تمکین نماید. 🔸با این وصف در این فضا، ایران مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را که امر تازه‌ای هم نبود و طی 20 سال گذشته در مورد برنامه هسته‌ای ایران و پیش از آن در سایر موارد جریان داشت، پذیرفت و با موضوعی به‌عنوان محور مذاکره توافق کرد که پیش از آن و طی یک دوره نزدیک به 20 سال (1400 ـ 1382) محل بحث و مذاکره بوده است. 🔻۳- چرا «مذاکره غیرمستقیم»؟ مذاکره به صورت غیرمستقیم در دنیا، امر رایجی می‌باشد و بسیاری از کشورها مایلند با دشمن خود فقط از طریق واسطه صحبت نمایند. محدود کردن مذاکره با آمریکا به «مذاکره غیرمستقیم» و اعلام پرهیز از مذاکره مستقیم، در واقع به نوعی تحقیر آمریکا تلقی شد و از این‌روی بود که ترامپ اصرار زیادی داشت تا این مذاکرات مستقیم باشد. در عین حال باید بر این نکته اذعان کرد که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم، موضعی متکبرانه نبود واقعیت این است که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم از یک‌‌سو وضعیت ایران را در پذیرش و در عدم پذیرش علی‌السویه نشان می‌دهد و به دشمن می‌گوید اگر مذاکره برای تو راهبرد است، برای من صرفاً یک موضوع ـ از میان ده‌ها موضوع ـ است و آنچه تو در عنوان مذاکره جست‌وجو می‌نمایی و به‌شدت به آن نیاز داری، من به خروجی آن نظر دارم و جز با اطمینان خاطر از رسیدن به «خروجی مناسب»، به مذاکره با تو نمی‌اندیشم در عین حال مذاکره غیرمستقیم این امکان را برای کشوری مثل ایران که با مطالبه مذاکره از سوی کشوری مواجه شده که طی نزدیک به ۵۰ سال جز شرارت از آن سراغ ندارد، فراهم می‌کند که با دقت تمام، آنچه مطرح می‌شود را سبک و سنگین کند و بدون عجله درباره آن بهترین یا مناسب‌ترین تصمیم را بگیرد. 🔻۴- در جریان این مذاکرات، درواقع ریل قبلی که اروپا چون نیمی از کشورهای 1+5 اروپایی بودند، در آن محوریت داشت، کنار گذاشته شد و عملاً اروپا از این چرخه حذف گردید. این یک اقدام واقع‌بینانه و حکیمانه بود چرا که اروپایی‌ها از زمانی که وارد این پروسه شدند جز شرارت علیه ایران کاری نداشتند. بعضی دولت‌‌های منطقه‌ای مورد نظر و مورد تأکید آمریکا هم در این چرخه راه پیدا نکردند و در واقع مذاکرات از یک‌سو در فضای تماس‌های مقدماتی با محوریت یک کشور دوست ـ عمان ـ صورت گرفت و از سوی دیگر اردوی قبلی غرب در هتل کوبورگ و... را در هم شکست. 🔻۵- مذاکرات فعلی، توسط «نمایندگان ویژه» اداره می‌شود، در عین حال نماینده ویژه ایران، وزیر امور خارجه هم هست و می‌تواند از کمک کارشناسی در روند کار استفاده ‌نماید. این موضوع خود بیان‌کننده حساسیت‌ مذاکرات برای دو طرف می‌باشد. البته موضوع ایران و آمریکا هیچ‌گاه عادی نبوده و در مناسبات جهانی به‌صورت یک عنصر اساسی شکل‌دهنده به یک روند یا مانع‌شونده از شکل‌گیری یک روند ظاهر شده است. ایران مرکز جهانی‌سازی شعار «مرگ بر آمریکا» و پرچمدار اخراج آمریکا از منطقه است، از آن طرف آمریکا قدرتمندترین دشمن جمهوری اسلامی می‌باشد. شاید میز مذاکره در هیچ دوره تاریخی، چنین دشمنانی را در دو سوی خود ندیده باشد! بنابراین جهان به این رخداد به‌عنوان یک موضوع فوق‌العاده و ویژه نگاه می‌کند. آنچه مسلم است جهان توقع ندارد، این دو دشمن تغییر وضعیت دهند و دشمنی میان آنان پایان یابد. جهان در حال ارزیابی نتیجه پنجاه سال منازعه میان دو طرف می‌باشد تا ببیند کدام در وضعیت امتیازدهی و کدام در وضعیت امتیازگیری قرار خواهد گرفت. این صحنه از منظر جهانی محک اقتدار دوطرف است. 🔸آمریکایی‌ها دقیقاً برای آنکه تصویر مدنظر خود را تحمیل نمایند، از یک ‌طرف بر ضعیف‌شدن ایران به دلیل تحولات یک سال اخیر تأکید دارند و از طرف دیگر بر برجسته‌سازی موضوع منع ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای ـ چیزی که اصولاً جزء برنامه ایران نیست ـ تمرکز کرده‌اند! متقابلاً ایران روی رفع تحریم‌ها به‌عنوان یک حق طبیعی تأکید دارد و فرمول قطعی، زمانبندی و نقشه راه رفع تحریم‌ها را از دشمن مطالبه می‌کند. جهان در حال ارزیابی است؛ یک قدرت شیطانی و یک قدرت توحیدی به مصافی به ظاهر دیپلماتیک آمده‌اند، پیروزی در این میدان مهم است. اما البته واقعیت این است که هیچ نتیجه‌ای منجر به تغییر دشمنی استکبار علیه مردم حق‌طلب ایران نمی‌شود و هیچ چیزی مردم ایران را به اشتباه نمی‌اندازد. @Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 قدرتی برای تضعیف سلاح مقاومت وجود ندارد(۱) 👤 🔸مصوبه اخیر دولت «نواف سلام»، لبنان را در شوک قرار داد. شاید عبارت «امیل لحود» که در وصف مصوبه روز چهارشنبه این دولت بیان گردید، کامل‌ترین باشد؛ «خیانت ملی در حین جنگ». از این‌رو رئیس‌جمهور اسبق لبنان اعلام کرد این کابینه باید منحل شود و رئیس آن به اتهام «خیانت به لبنان در حین جنگ» با رژیم صهیونیستی محاکمه شود. 🔸همزمان با طرح این مصوبه در هیئت دولت، جوزف عون و فرمانده ارتش لبنان از طریق «نبیه‌بری» رئیس پارلمان و متحد حزب‌الله، به مقاومت لبنان پیغام دادند که بنا ندارند از «زور» برای اجرای مصوبه مبنی بر خلع سلاح‌ حزب‌الله استفاده نمایند که این از یک‌سو در تناقض با این مصوبه است چرا که مصوبه کابینه، ارتش را مکلف کرده است که تا پایان ماه جاری میلادی طرح خود را برای خلع سلاح حزب‌الله به دولت ارائه دهد و تا پایان سال جاری میلادی ـ پنج ماه دیگر ـ به انجام برساند. از سوی دیگر این اظهارات بیان‌کننده تناقض در تصویب و اجرای خلع سلاح حزب‌الله‌ می‌باشد. درواقع مهم‌ترین نهادهای لبنانی مأمور به اجرای این مصوبه اعتراف کرده‌اند که توان اجرای آن را ندارند. 🔸مصوبه دولت لبنان علی‌رغم آن صورت گرفت که وزرای شیعه به‌علاوه یک وزیر از اهل سنت ـ متعلق به جماعت اسلامی لبنان که متحد حزب‌الله است ـ قبل از تصویب و به محض طرح بحث، جلسه کابینه را ترک کرده‌اند. 🔸سنت جاری در لبنان این است که مصوبات پارلمان و دولت تنها در صورتی اعتبار دارند که هر سه طایفه اصلی لبنان (شیعیان، مارونی‌ها و سنی‌ها) در تصویب آن مشارکت داشته باشند. نواف سلام با زیرپا گذاشتن این سنت حقوقی با استناد به اکثریت آرای 17 عضو کابینه، مصوبه را برای اجرا به ارتش ابلاغ کرده و این در حالی است که می‌دانسته، ارتش در عمل از چنین قدرتی برخوردار نیست و به دلیل حضور طرفداران شیعه، مسیحی و سنی حزب‌الله در ترکیب ارتش، در صورت اجرای مصوبه دولت، ارتش متلاشی می‌شود. به همین دلیل فرمانده ارتش صراحتاً عدم آمادگی ارتش را برای اجرای مصوبه‌ای که به یک چالش عمیق داخلی می‌انجامد، اعلام کرده است. در خصوص این مصوبه و وضعیت‌هایی که به احتمال زیاد پس از آن به‌وجود می‌آید، نکات زیر اهمیت دارند: 🔻1ـ بحث خلع سلاح حزب‌الله در لبنان بخشی از یک طرح بزرگ‌تر تحت عنوان «خلع سلاح مقاومت» می‌باشد که طی ماه‌های گذشته به طور همزمان علیه اجزای مقاومت در منطقه دنبال شده است. 🔸هدف‌گیری این طرح تغییر اساسی وضعیت غرب آسیا و به قول غربی‌ها خاورمیانه است. سه کشور آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی ـ به همین ترتیب ـ خلع سلاح مقاومت در کل منطقه را دنبال می‌کنند تا به «غرب آسیای جدید» یا خاورمیانه جدید برسند. از نظر این سه دولت که هر کدام مجموعه‌هایی را به دنبال خود دارند، مقاومت بدون سلاح، قادر به حفظ موقعیت برتر خود در مناسبات نظامی ـ امنیتی و حتی سیاسی نیست. آنان معتقدند مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق، یمن و ایران با نشان دادن قدرت سلاح توانسته‌ است ملت‌ها را به مبارزه با نظام سلطه و عوامل منطقه‌ای آن امیدوار نماید. بنابراین اگر خلع سلاح اتفاق بیفتد عملاً امید اجتماعی به مقاومت جای خود را به یأس داده و گروه‌های صاحب‌نام مقاومت در منطقه را به سطح گروه‌های دارای تأثیر محدود و در اندازه دیگر گروه‌ها تقلیل داده و به مرور از حیز انتفاع ساقط می‌نماید. عربستان سعودی به‌طور خاص به خلع سلاح مقاومت به مثابه پلی برای رسیدن به خاورمیانه مدنظر خود نگاه می‌کند. کمااینکه آمریکا و رژیم اسرائیل نیز مقدمه اجرا و موفقیت هر طرحی در این منطقه را تضعیف محور و اجزای مقاومت می‌دانند. این‌گونه است که به طور همزمان خلع سلاح مقاومت در غزه (در حین جنگ!) خلع سلاح حزب‌الله در لبنان، خلع سلاح جریانات مقاومت در عراق، درگیر کردن مقاومت در یمن و محدودسازی سلاح ایران دنبال می‌گردد. اینجا ضمناً اهمیت یک موضوع روشن می‌شود و آن این است که متقابلاً قدرت آمریکا در منطقه در حوزه‌های مختلف (سیاسی، فرهنگی، تکنولوژیک و اقتصادی) وابسته به قدرت سلاح آن است و اگر این آسیب ببیند نمی‌تواند در حوزه‌های دیگر به جایی برسد. 🔻2ـ مصوبه دولت لبنان فی‌الواقع مصوبه‌ای پردردسر برای اعضای تصویب‌کننده آن است. در لبنان هیچ چالشی پیچیده‌تر از چالش سلاح مقاومت نیست چرا که از یک‌سو همه می‌دانند سلاح برای امنیت و ثبات لبنان یک موضوع حیاتی است، از سوی دیگر نقطه اتکای لبنان در معادلات امنیتی و وجه برتری‌دهنده به آن در مواجهه با چالش‌‌های امنیتی ـ نظامی است. بازی نواف سلام با وجه برتری‌دهنده لبنان، بدترین بازی کابینه او به حساب می‌‌آید و عملاً سبب محو او از صحنه سیاسی لبنان می‌شود و حداکثر پس از ده ماه ـ تا انتخابات اردیبهشت‌ماه آینده ـ صحنه سیاسی لبنان را برای همیشه ترک خواهد نمود. 🔻 ادامه دارد... @Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 قدرتی برای تضعیف سلاح مقاومت وجود ندارد(۲) 👤 🔸کمااینکه ژوزف عون نیز شانس ادامه کار پس از انتخابات پارلمانی آینده را از دست می‌دهد؛ چرا که این دو بدون آرای شیعیان قادر به انتخاب شدن دوباره نیستند. بنابراین می‌توان گفت آنان اولین قربانیان این طرح محسوب می‌شوند. انتخابات آینده لبنان به هر ترکیبی که منجر شود، جمعیت شیعه کرسی‌های خود را به‌طور سنتی و قطعی خواهد داشت و انتخابات چند ماه پیش شهرداری‌ها و نتایج قاطعی که حزب‌الله در آن به دست آورد، ثابت می‌کند موقعیت شیعیان و دو گروه آن یعنی حزب‌الله و جنبش امل در صحنه سیاسی و اجتماعی لبنان تثبیت شده است. چرا آمریکایی‌ها و سعودی‌ها به قربانی شدن دو شخصیتی که ماه‌ها برای روی کار آوردن آنها تلاش کرده بودند، تن دادند؟ پاسخ این سؤال را باید در سختی کار با حزب‌الله جست‌وجو کرد. این مصوبه نشان داد اجرای یک طرح علیه حزب‌الله بدون پذیرفتن قربانی اصولاً به جایی نمی‌رسد. 🔻3ـ همان‌طور که چندین شخصیت وجیه لبنانی اعلام کردند، مصوبه خلع سلاح حزب‌الله یک مصوبه ملی نیست بلکه یک پروژه سعودی، آمریکایی، اسرائیلی در حین درگیر بودن لبنان در جنگ می‌باشد و هیچ توجیه لبنانی ندارد. آمریکایی‌ها طی یک طرح دو مرحله‌ای وارد شده و آشکارا جوزف عون و نواف سلام را برای پذیرش این طرح تحت فشار قرار دادند. اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد آیا این سه دولت نمی‌دانستند خلع سلاح حزب‌الله در ساختار لبنان قابل اجرا نیست؟ مسلماً می‌دانستند. آمریکا، عربستان و رژیم اسرائیل تجربه این 30 سال را دارند و می‌دانند خلع سلاح حزب‌الله که درواقع خلع سلاح لبنان است، حتی در میان مسیحیان و اهل سنت از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با اجماع لازم بین گروه‌های لبنانی هم توأم نمی‌باشد. بنابراین برای آمریکایی‌ها عدم اجرای این مصوبه و به تعبیر بهتر نسخه موسوم به طرح باراک واضح بوده است اما چرا بر تصویب آن تأکید داشته‌اند؟ برای آنکه بر اقدامات جنایتکارانه و تروریستی اسرائیل وجاهت بخشیده و کار آن را در ترورهای آینده آسان‌تر نمایند. کمااینکه رژیم اسرائیل روز پنجشنبه پس از آنکه حملات تروریستی در بخش‌هایی از لبنان به اجرا گذاشت و از جمله طی آن یک فرمانده وابسته به جنبش اسلامی ـ سنی ـ لبنان که هوادار حزب‌الله می‌باشد را به شهادت رساند، اعلام کرد، راه لبنان را برای اجرای مصوبه اخیر هیئت دولت این کشور هموار کرده است. 🔻4ـ اما یک سر این مصوبه قرار گرفتن لبنان در پرتگاه درگیری داخلی است. حزب‌الله لبنان علی‌رغم قدرت گسترده‌ای که دارد و دیگران قابلیت رقابت با آن را ندارند، نه‌تنها از درگیری داخلی استقبال نمی‌کند بلکه اصولاً درگیری داخلی خط قرمز آن می‌باشد و یکی از مهم‌ترین دلایل محبوبیت آن به حساب می‌آید. بنابراین این خویشتنداری در یک طرف ماجرا وجود دارد اما آیا این خویشتنداری دوطرفه خواهد بود؟ حزب‌الله برای آنکه طرف مقابل تحریک نشود در حالی که پس از مصوبه پارلمان می‌توانست در خیابان‌های بیروت و بقیه شهرهای لبنان اجتماعات میلیونی راه بیندازد، به تظاهرات محدود و نمادین موتوری در بیروت و چند شهر دیگر بسنده کرد. بنابراین حزب‌الله نشان داد، در این خصوص هوشمندانه رفتار می‌کند. اما طرف مقابل به این صحنه چگونه می‌اندیشد؟ واقعیت این است که عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از استفاده از عوامل خود برای ایجاد آشوب ابایی ندارند و حاضرند مردم لبنان را قربانی سیاست‌های خود بنمایند. پس می‌توان گفت به احتمال زیاد وابستگان عربستان و سیستم تحت هدایت رژیم اسرائیل در لبنان با هدف واداشتن حزب‌الله به قبول خلع سلاح وارد کار می‌شوند و در این میان طبعاً نیروهای سمیر جعجع موسوم به قوات لبنانی تحریک‌‌پذیرتر هستند. 🔸اما در نهایت واضح است که دامن زدن به آشوب در لبنان ضمن آنکه یک باخت دوطرفه می‌باشد، در ادامه، بیشتر به ضرر عربستان و رژیم اسرائیل تمام می‌شود؛ چرا که اگر شیعیان بخواهند می‌توانند به‌طور کلی بخش جنوبی از میانه بیروت تا مرزهای جنوبی و شرقی و غربی را تحت کنترل خود درآورند. آنان تنها کسانی هستند که قدرت کنترل لبنان را دارند. بنابراین به نظر می‌آید در کنار دلایل آشوب، دلایل دیگری هم وجود دارند که امید به عدم آشوب و پیدا شدن راه‌هایی برای حل مسئله و حفظ سلاح مقاومت را افزایش می‌دهد. @Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 وزر و وبال «مسیر ترامپ» (۱) 👤 🔸توافق سه‌جانبه آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در خصوص ایجاد یک مسیر (Route) در حدفاصل آذربایجان و نخجوان که لازمه آن عبور از دست‌کم 47 کیلومتر از خاک ارمنستان می‌باشد، منشأ بحث‌های زیادی شده است. بعضی آن را موضوعی تمام‌شده و بعضی آن را در حد یک «یادداشت تفاهم» که فاقد جزئیات و نحوه اجرا می‌باشد، ارزیابی نموده‌اند. بعضی آن را یک توافق در محدوده صلاحیت‌های دو کشور آذربایجان و ارمنستان دانسته و بعضی آن را تغییردهنده جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقه قفقاز و دارای پیامدهای اساسی برای قفقاز جنوبی و محیط‌های فرادست آن (روسیه، ایران، ترکیه و...) می‌دانند. بعضی گفته‌اند این قرارداد سبب تصرف بخشی از مرزهای شمالی ایران توسط آمریکا و اعمال نفوذ آن است و بعضی هم از منظر اقتصادی، آن را در عداد یکی از ده‌ها جاده ترانزیتی در منطقه معرفی کرده‌اند که فاقد جنبه‌های استراتژیک می‌باشد. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر اهمیت دارد: 🔻1- با ورود آمریکا به موضوع مسیر میان دو سوی جمهوری آذربایجان، بحث از روابط و توافق میان دو کشور فراتر رفته و جنبه‌ای فراحوزه‌ای پیدا کرده است. منطقه قفقاز جنوبی که به عبارتی شامل سه کشور و به عبارتی شامل پنج کشور می‌شود، بخشی از حوزه تمدنی ایران و بخشی از حوزه سیاسی ـ امنیتی روسیه به حساب می‌آید و نظم این حوزه نمی‌تواند بدون مشارکت پیدا کردن این دو کشور معنای طبیعی پیدا کند، به‌خصوص اگر طرف ثالثی که در این حوزه ورود پیدا می‌کند، نه‌تنها هیچ پیوندی با این حوزه نداشته بلکه با کشورهای پیرامونی آن در فضای تخاصم هم باشد. ایران و روسیه از ده‌ها سال قبل با آمریکا در وضعیت تخاصم قرار دارند. ایران، روسیه از یک‌سو و آمریکا از سوی دیگر، در اسناد ملی یکدیگر با واژه دشمن (Enemy) یاد شده‌اند و از این مهم‌تر در همین حدود دو ماه پیش میان آمریکا و ایران درگیری نظامی رخ داده است. بنابراین کاملاً واضح است که حضور آْمریکا به ‌عنوان طرف ثالث این طرح که البته گویا طرف اصلی می‌باشد! به اغراضی که پشت این طرح نهفته است، وجهه‌ای خصمانه می‌دهد و این در حالی است که بر مبنای حقوق بین‌الملل هیچ کشوری حق ندارد در مرزهای خاکی یا آبی خود توافقی شکل داده و یا وضعیتی پدید آْورد که به ضرر طرف ثالث باشد. آنچه در این صحنه اتفاق افتاده است بدون شک اولاً یک اقدام آمریکایی و دارای ماهیت امنیتی - انتظامی است و در مرتبه بعد اقدامی با محوریت دشمن ایران و البته دشمن روسیه می‌باشد و پیامد ژئوپولیتیکی دارد و ایران و روسیه ناگزیرند با تمام ظرفیت مانع عملیاتی‌ شدن آن گردند. 🔻2- بر اساس سندی که منتشر شده است، جزئیات این طرح هنوز مورد بحث واقع نشده و خود این موضوع می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که این سه کشور در مورد پیامدهای اعلام آنها ‌ نگرانی داشته‌‌اند. اما این به این معنا نیست که طرحی درباره جزئیات وجود ندارد و یا اینکه در مورد آْنها گفت‌وگو صورت نگرفته است. بله جزئیات به تصویب نرسیده‌اند، ولی وجود دارند. این موضوع برای ما یک فرصت اساسی به حساب می‌آید تا با اقدامات لازم جلو پیاده شدن آن به‌خصوص جزئیاتی که با منافع و امنیت ملی ما ناسازگار هستند بگیریم. ما باید بدانیم آنچه در این میان به امضا رسیده است، پیش از آن سال‌ها - و گفته شده ده سال - روی آن کار شده و مقدمات آن در این سال‌ها در این دو کشور طی شده و این بیانگر آن است که در این موضوع ما نه با یک خط ترانزیت که با یک توطئه مواجه هستیم. پس نباید در این تردید کنیم که آنچه در واشنگتن توافق شده، با زیرپا گذاشتن حقوق و حریم ایران توأم می‌باشد. 🔻3- آمریکا، آذربایجان و ارمنستان اگر گمان می‌کنند اجرای طرحی که حقوق ایران و روسیه در آن رعایت نشده به سادگی نوشتن آن بر روی کاغذ است، به‌شدت اشتباه می‌کنند. اشتباه اول را ارمنستان و آذربایجان کرده‌اند که گمان کرده‌اند گره زدن زلف این گذرگاه به آمریکا سبب آرامش، اطمینان و افق روشن می‌شود. در این میان «پاشینیان» نخست‌‌وزیر ارمنستان که به دلیل ضعف‌هایی که از خود نشان داد کشور خود را با تهدیدات مکرر امنیتی مواجه کرد و موقعیت خود را از دست داده است گمان می‌کند توافقی با این مختصات سبب امنیت و ثبات ارمنستان و برخوردار شدن از مواهب اقتصادی فوری می‌شود، باید بدانید وقتی پای حضور نظامی آمریکا به این حوزه باز شود، منطقه دستخوش آشوب می‌شود. کافی است نگاهی به تجربه حضور نظامی آْمریکا در افغانستان، عراق و سوریه بیندازند تا بدانند حضور نظامیان و پایگاه‌های نظامی آمریکا سبب تشدید ناامنی می‌شود. 🔻 ادامه دارد... @Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 وزر و وبال «مسیر ترامپ» (۲) 👤 🔸ارمنستان باید بداند دشمنی میان آمریکا و ایران، یک دشمنی سیاسی و بر سر یک یا چند موضوع خاص نیست؛ این خصومت جنبه حاکمیتی دارد یعنی از یک‌سو ایران، آمریکا را به دلیل مداخلات ویرانگر در امور دیگران و جانبداری از رژیم جنایتکار اسرائیل، نامشروع می‌داند و در جهت از بین بردن این معادله تلاش می‌کند، از سوی دیگر آمریکا، ایران را دشمنی غیرقابل تحمل دانسته، برای براندازی نظام سیاسی آن تلاش می‌‌نماید. کاری که توافق اخیر صورت داد این بود که در ارمنستان و در قفقاز برای این دو دشمن جدی جولانگاه درست کرد. بنابراین توافق سه‌جانبه امنیت منطقه قفقاز را مخدوش کرده و دود ناشی از آن ابتدا به چشم مردم آذربایجان و مردم ارمنستان می‌رود. نکته مهم دیگر این است که آمریکایی‌ها چندی نیست که تجربه حضور نظامی ناکام را در اطراف این حوزه پشت‌سر گذاشت‌اند. آمریکا به همراه انگلیس و چندین دولت غربی دیگر با حدود 300 هزار نیروی نظامی - اطلاعاتی، عراق را در روزهای پایانی سال 1381/ و ماه چهارم 2003 تصرف کرد اما در کمتر از سه سال به بن‌بست کامل رسید و چهار سال بعد یعنی در سال 1386 - 2007 همان دولت متجاوز جرج بوش، ناگزیر به امضای توافق ترک عراق شد و کل پرونده حضور نظامی آمریکا در عراق از 8 سال (1382 تا 1390) فراتر نرفت. در آن زمان دولت متجاوز بوش با دولتی در عراق که دولت مقاومت بود، توافق خروج نوشت. 🔸در حد فاصل ورود آمریکا به عراق تا خروج آن، این کشور نه‌تنها نتوانست برای عراق امنیتی ایجاد کند، حتی برای نیروهای متجاوز خود هم نتوانست امنیت ایجاد نماید. این کشور که 8 سال با ایران جنگیده بود، در پی اشغال به سرزمین مقاومت علیه آمریکا تبدیل شد. ارمنستان و آذربایجان باید بدانند وضعی مغایر با سرگذشت عراق پیدا نمی‌کنند و برخورد با آمریکایی‌ها در قفقاز از روز نخست شروع خواهد شد. 4- از نظر ایران و روسیه، قفقاز می‌تواند و باید منطقه صلح و آرامش و رفاه باشد و این صلح و آرامش از یک‌سو نیازمند توافق میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان است و از سوی دیگر با توجه به اختلافات سرزمینی که میان دو کشور وجود دارد، به یک سازوکار منطقه‌ای توأم با حُسن‌نیت نیاز می‌باشد که شامل همکاری کشورهای ایران، روسیه و ترکیه می‌شود. این سازوکار که یک سالی هم فعال بود و جلساتی برگزار کرد، می‌تواند ثبات‌آفرین باشد. اما حضور عواملی که با محیط منطقه قفقاز در وضعیت تعارض جدی است، نمی‌تواند ثبات‌بخش باشد. 🔸هیچ تردیدی وجود ندارد که به همان میزان که بی‌ثباتی در قفقاز با منافع و مصالح ایران و روسیه منافات دارد، صلح و ثبات با منافع این دو کشور در انطباق کامل می‌باشد. اما ثبات نمی‌تواند با نادیده گرفتن حق ایران و روسیه به‌دست آید. مردم در این دو کشور می‌توانند انتخاب‌های خود را داشته باشند و به هر حزب و فرد رأی دهند. ما به آراء آنان احترام می‌گذاریم و نسبت به برقراری روابط با دولت‌های منتخب مردم متعهد هستیم اما به هیچ وجه نمی‌توانیم به سیاست‌‌هایی روی خوش نشان دهیم که فراتر از صلاحیت‌های داخلی یک یا دو دولت و در تعارض با ما است. ما دوستانه به مقامات این دو کشور می‌گوییم، دوست نداریم قفقاز منطقه درگیری امنیتی ایران و آمریکا یا روسیه و آمریکا باشد. 🔻5- در ایران باید درک شود که آنچه در توافق سه‌جانبه اخیر گذشت، یک موضوع کم‌اهمیت و یا یک موضوع فاقد چاره نیست. بعضی اظهارنظرهای حساب‌‌نشده که متأسفانه بعضا از افراد مسئول و مجرب هم شنیده می‌شود، تعجب‌آور است. 🔸آنچه در این توافق‌ رخ داده اگر بر روی زمین بنشیند، باعث شعله‌ور شدن تعارضات در محیط منطقه‌ای می‌شود. ایران ناگزیر است با قاطعیت تمام در این موضوع ورود کند و مانع شکل‌گیری چیزی شود که ده‌ها سال آثار سوء امنیتی دارد. این توافق روابط ایران با آذربایجان و ارمنستان را در وضعیت تردید و بدگمانی دائمی قرار می‌دهد. پس ایران باید همین اول کار با قدرت - که لزوماً اعمال قدرت نظامی هم نیست - وارد شود. باید در گفت‌وگوهای با این دو کشور استدلال‌های قوی خود را ارائه دهیم و البته طرح مرضی‌الطرفین جایگزین هم داشته باشیم و راه روشنی هم برای تحقق آن نشان دهیم. یک فراگرد دیپلماتیک دو و چندجانبه منطقه‌ای می‌‌تواند صلح و ثبات و رفاهی که در معرض خطر است را برای این منطقه فراهم نماید. @Kayhan_Online