روستای پردیجان ، از توابع فارسان چهارمحال بختیاری ، #تشییع شهدای گمنام ششم دیماه ۱۴۰۱
💥به نام خدای فاطمه
موضوع : ادامه ی مطالب دو قرائت از یک روایت، زن، زندگی، آزادی ، (بخش دوم و سوم )
با سلام و عرض تعزیت شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به تمامی شیعیان و محبان و دوستداران و بلکه همه زنان و مردان آزاده جهان در طول تاریخ و بویژه تسلیت به مخاطبان عزیزی که زحمت مطالعه این مطالب را می کشند. مطالبی که به مناسبت امروز که سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری است، بنده نام آن را * سوگنامه و رنجنامه سیاسی * می گذارم ، هرچند اعتراف می کنم نمی توانم حق مطلب را در سوگ شهادت آن حضرت ادا کنم. اما در حد خود و بضاعت کم خود می تواند تا حدودی رسانه ای باشد، برای رساندن رنجنامه سیاسی آن حضرت. رنجنامه ای که خود حضرتش در طول عمر کوتاه خود پس از رحلت پیامبر سنگ بنای آن را گذاشتند. و شب و روز تلاش کردند تا کودتای سیاسی جماعت سقیفه را بر علیه امام منصوب و مصرح در زبان خدا و در زبان پیامبر خدا را خنثی کنند ، اما نشد که نشد و می بینیم امروز پس از ۱۴۰۰ سال اما از همان نسل و همان تفکر با ایحاد آشوب های اخیر کوشش کردند تا بلکه بتوانند موقعیت و جایگاه رهبری را در نظام جمهوری اسلامی ایران با موقعبت و جایگاه رهبری مورد توصیه شیطان بزرگ آمریکا جابجا کنند که صد البته ناکام و شکست خورده دست از پا کشیدند. از زمان جابجایی در رهبری منصوب از طرف خدا با رهبری منسوب به جماعت خودخواه ، تا کنون چه هزینه های سنگینی که بشریت و نه فقط مسلمانان پرداخت نکرده اند.. تکرار و تاکید می کنم بر اراده آمریکا در جابجایی در رهبری جامعه اسلامی امروز ما از رهبری شایسته به رهبری وابسته. یعنی به نوعی تکرار ماجرای سقیفه ، به بیان دیگر اکنون نیز از نسل همان سقیقه می خواستند و میخواهند با کمک شیطان بزرگ در ایران اسلامی رهبری منتسب به اسلام ناب محمدی را با رهبری منتسب به اسلام آمریکایی و عربستانی جا بجا کنند.
آشوب ها و توطئه هایی که یکی پس از دیگری طراحی و اجرا می شود و انگیزه و هدف اصلی همه آنها یکی است . این فتنه ها و آشوب ها بویژه فتنه اخیر، همه می کوشند تا ولایت فقیه را که امروز جایگاه و متکفل رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران است، و در شخص حکیم ، شجاع، مدیر، سیاستمدار و اسلام شناس مقام معظم رهبری، تعین یافته است، را با رهبری اسلام آمریکایی و اسلام اروپایی و عربستانی و صهیونی عوض کنند. کوشش کردند و باز هم می کوشند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را که در حال حاضر تنها و تنها نظامی است که از فرهنگ تشیع و از فرهنگ مسلمانان بی پناه جهان و بلکه از فرهنگ مظلومان جهان دفاع می کند را با با فرهنگ نظام سرمایه داری غرب عوض کنند.
در ادامه بحث قبلی ، تحت عنوان ؛ دو قرائت از یک روایت شعار زن، زندگی ، آزادی که بخش اول ان تحت عنوان؛ دیرینه شناسی کوتاه و مختصر از فتنه ها و آشوب ها از ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ یعنی درست ۲ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون ، قبلا گدشت ، امروز بخواست خداوند و عنایت آن بی بی دو جهاندر باره هر دو بخش دوم و سوم ، مطالبی را خدمت مخاطبان گرامی ارائه می کنم.
👈بخش دوم ؛ تحت عنوان: قرائت، اسلام ناب محمدی از شعار ، زن، زندگی ، آزادی که در سه محور زیر ارایه می شود.
۱- زن، فاطمه(س)، به مثابه ی دختر پیامبر (ص)
۲- زندگی، فاطمه (س)به مثابه همسر علی ( ع)
۳- آزادی، فاطمه(س) به مثابه مدافع ولایت
یکی از معتبرترین سندهایی که عظمت و منزلت و جامعیت،حضرت فاطمه زهرا را یکجا نشان می دهد ، حدیث قدسی لولاک است.
در این حدیث ، پیامبر اکرم (ص) با استناد به حدیث قدسی لولاک فرمودند: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» خداوند فرموده است: ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمیکردم. این حدیث بیانگر منزلت و عظمت بی نظیر حضرت زهرا سلام الله علیها نزد خداوند متعال است.
زندگی آن حضرت از آغاز تولد تا زمان شهادت چه در نقش دختری پیامبر خدا یا در نقش همسر ی ولی خدا و یا در نقش مادری حسنین، سراسر، نمادی از زن ، زندگی و آزادی بود. در حالی که دختر پیامبر بود، از سوی پیامبر خدا ، مادر پدر لقب گرفت و این بدان معناست که آن حضرت با آن سن و سال کم زن بودن را معنا بخشید و تفسیر کرد. زیرا که مهم ترین نقش زن ، مادری است که آن بانوی خردسال در حق پدر خویش ادا فرمودند.
هم چنین فاطمه، با به نمایش گذاشتن دوره ای اگر چه کوتاه، در نقش همسری امیرالمؤمنین، زندگی را تفسیر کرد و بدان روح و معنا بخشید. در این دوره، آن بانوی با کرامت در آن کلبه ساده ، با ایفای نقش مادری در فرزند آوری و فرزند پروری، به الگویی بی نظیر برای زندگی زنان در محیط خانه تبدیل شد.
هم چنین حضرت فاطمه زهرا پس از رحلت پیامبر ،وقتی با کودتای سیاسی جماعت فرصت طلب سقیفه در جابجای
ی جایگاه امامت منصوص از طرف خداوند با خلافت منسوب از طرف جماعت قدرت طلب روبرو شد، با دفاع از ولایت به عنوان ستون خیمه اسلام ، آزادی را معنا بخشید. آزادی از جهالت جاهلیت عصر پیشین و آزادی از جهالت جاهلیت عصر پسین که امروز، دنیا به آن گرفتار شده است .
👈 در بخش سوم و پایانی قرائت، مدرنیته و نظام سیاسی اقتصادی لیبرالی و نئولیبرالی از شعار * زن، زندگی، آزادی* ارائه می شود و در نهایت نتیجه گیری و قضاوت با مخاطبان است که خود مقایسه کنند و خود انتخاب کنند ، چرا که سرنوشت فردی و اجتماعی نوشتنی و ساختنی است و انسان ، موجود مختار است، که به راه شیطان یا به راه خدا برود.
اگر داده های موجود اعم از مکاتب و نظریه هایی که غرب در باره زن و فمینیسم تولید کرده است را در کنار رفتار صاحبان سرمایه در صنعت سینما، را با رفتار صاحبان تراست ها و کارتل ها در استفاده ابزاری از زن به عنوان، تسهیل گر، و کنش گر رسانه ای و تبلیغاتی برای فروش کالاهای خود ، اگر این ها را در کنار هم قرار دهیم ، بخوبی نوع نگاه و عملکرد غرب را به شعار زن، زندگی و آزادی مشخص می شود.
زن، نماد کالایی شدن زندگی و آزادی می شود. زندگی ، بازار مصرفی ، کالاهای نظام سرمایه داری می شود. و آزادی، فضایی برای مصرفی شدن زن و زندگی و آزادی می شود.
زن، زندگی و آزادی در تفکر مدرنیته ، به نمادهایی بی محتوا و تهی تبدیل شده است. شعارهایی دگرگون شده از حقیقت زن ، از حقیقت زندگی و از حقیقت آزادی
اکنون ابن ما هستیم که باید به دور از هیاهوهای رسانه ها که اتفاقا نمی خواهند ما فرصت اندیشیدن پیدا کنیم ، باید بیندیشیم که کدام قرائت از دو روایت شعار * زن، زندگی و آزادی* را انتخاب کنبم . قرائتی برخاسته از متن میراث فرهنگی خود یا قرائت وارداتی غرب و غرب گرایان را و صد البته هر انتخابی ، پیامدهای خاص خود را نیز به همراه دارد
سلام و صبح بخیر
خوب است با ابیاتی از یکی از غزلیات حافظ، به پیشواز جبهه جنگ احزابی ، آمریکا و همپیمانانش برویم.
👌دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است
👌از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
👌ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است
👌گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
👌حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
👌من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورت خواجگی و سیرت درویشان است
هدایت شده از دیدگاهها و چشمانداز/سعیدعبدالملکی
تزریق تورم جهنده؛ القاء فقر و اغتشاش اقتصادی
سعید عبدالملکی
یادداشت تحلیلی روز
✍️ یکی از راهبردهای غرب و بهویژه ایالاتمتحده آمریکا علیه کشورهای مخالف خودش تزریق تحریم و تورم فلجکننده است. این مدل در انقلاب کشورهای عربی بکار گرفته شد و بهصورت زودهنگام به نتیجه رسید. اما در کشور ما در طی چهار دهه همچنان اجرا شده است، بهویژه در دهه 90 با عنوان فشار حداکثری به اوج خود رسید اما در تمام این سالها کشور ما به شکل معجزهآسایی از این جنگ بهسلامتی عبور کرده است.
یکی از اصلیترین فرمولهای آمریکا برای تزریق ابر تورم به کشورهایی که باب دلش نیستند، بلوکه کردن داراییهای آن کشور در بانکهای سراسر جهان و قطع دسترسی به سیستم گردش مالی جهانی است. بهعلاوه؛ از بازوی نفوذی خود در درون آن کشور کمک میگیرد تا ارز از کف بازار جمعآوری شود. به این منظور صرافیهای نفوذی و دلالان به بحران ارزی در داخل دامن میزنند. این حرکت باعث میشود کشور هدف به شکل اجباری به سمت چاپ پول برود تا بتواند حقوق و مزایای کارکنانش را پرداخت کند که در نتیجه منجر به رشد نقدینگی و بیپشتوانگی پولی میشود و ارزش پول ملی تا 50 درصد و بالاتر سقوط میکند و قیمت تمام اجناس و کالاها یکشبه چند برابر میشود و در نتیجه، بحران معیشت، مردم را به نقطهجوش میرساند و منجر به شورش و اغتشاش خیابانی و سرنگونی سیاسی میشود.
اینک آمریکا پس از شکست مفتضحانه در ماههای اخیر، در پسا اغتشاش به دنبال کلید زدن یک اغتشاش دیگر با فرمول مذکور است. گرچه این فرمول در زمان دولت حسن روحانی اجرا شد و نتیجه نداد. چرا که برای مردم فهیم ایران امنیت همچون معیشت مهم است. اما چون جو روانی جامعه را به هم میریزد و در نتیجه به القائات و انتظارات تورمی در ذهن مردم دامن میزند در میدان نیز اثر خود را میگذارد. درحالیکه در روز تعطیل هیچ معاملهای انجام نمیشود و همه صرافیها و بنگاههای اقتصادی بسته هستند اما در فضای مجازی نرخهای ساختگی اعلام میشود تا جو روانی لازم برای عملیات در روز کاری فراهم شود.
در کنار بحران ارزی برخی از تاجرها و شبکههای اقتصادی خائن و فاسد که توسط سرویسهای غربی هدایت میشوند یکشبه قیمت کالاها و اجناس را با درصدهای شوکآور بالا میبرند. بنابراین؛ قیمتگذاریهای شبانه و ساختگی توسط دلالان و حامیان پشت پرده آنها، القا فقر به جامعه توسط پادوهای تئوریک داخلی و همچنین؛ موضعگیریهای خصمانه و ساده لوحانه عناصر داخلی و روزنامهها و رسانههای زنجیرهای و برخی نمایندگان مجلس نسبت به دولت، موجب غبارآلودگی بیشتر فضا میشود و عقدهگشایی و تخریب جای ارائه راهحل را میگیرد. گرچه دولت رئیسی راهبردهای خاص خود را دارد و با حرکت بزرگ حذف ارز 4200 تومانی جراحی های زیرساختی اقتصادی را کلید زده است و در آینده نزدیک به وضعیت ثبات و آرامش اقتصادی منجر می شود.
۷ دی ۱۴۰۱
@cheshmandazsaeid
💥 جنگ شناختی و جنگ ترکیبی، یعنی چه ؟
جنگ شناختی یعنی این که با روش های گوناگون در معادله شناختی مردم دستکاری شود که در نتیجه این دستکاری مردم، در تشخیص دوست از دشمن دچار اشتباه محاسباتی شوند و نتوانند در بحبوحه بحران ها دوست را از دشمن و دشمن را از دوست تشخیص دهند و این دو را بجای یکدیگر بگیرند. جنگ شناختی یک شبه اتفاق نمی افتد و به زمان نیاز دارد. مهم ترین ابزار جنگ شناختی در هر کشور به صورت رسمی نظام های آموزش و پرورشی و فرهنگی و هنری و خلاصه نظام های تعلیمی و پرورشی و هنری آن کشور است و از نظر غیر رسمی ، گروههای ضد فرهنگی و فرهنگ ستیزان هر جامعه
اما در ایران پس از جنگ ، این اتفاق به تدریج و آرام آرام شروع شد و اوج آن در آموزش و پرورش ، خصوصی شدن و طبقاتی شدن ان و در سند ۲۰۳۰ بود و در آموزش عالی گسترش بی رویه و بی حد و حساب رشته های علوم انسانی و اجتماعی بود که بدون داشتن منابع معتبر و بومی شده و کارآمد و مهارتی، و داشتن سیستم جذب دانشجویان مستعد و با انگیزه و اهتمام به استخدام استادان نقاد به غرب و آشنا با مبانی معرفتی اسلام در علوم انسانی، روز به روز با افتخار تحصیلات تکمیلی را در این رشته ها گسترش دادیم.
در صنعت سینما و هنر و تآتر و بازیگری هم وضع بدتر از علوم انسانی شد.
سرمایه ها فرهنگی و میراث معرفتی و علمی و تاریخی خود را در گسترش علوم انسانی و اجتماعی نادیده گرفتیم و برخی ها هم تحقیر کردند.
در کنار این اتفاقات بد که ریشه اصلی آن را بنده ضعف در نظام حکمرانی مدیریتی سازمان های یاد شده می بینم که عمده آن برمی گردد به این که غالبا برای اداره کلان این سازمان ها، به امر آموزشی و به امر فرهنگی نگاهی سیاست زده شد و کسانی مسیولیت اصلاح آموزش و پرورش و فرهنگ را بعهده گرفتند که اگر چه ممکن بود از نظر فردی و شخصی آدم خوبی باشند اما اولا فرهنگ شناس و علم شناس در تراز مسئولیتی که قبول کرده بودند ، نبودند ، ثانیا ، چون با سیاست زدگی آمده بودند، وامدار جناح خود بودند. و در نتیجه امر فرهنگی به امر سیاسی تبدیل شد.
اما جنگ ترکیبی یعنی این که در کنار جنگ شناختی، معیشت، آب و نان و مسکن و خوردو و بهداشت و تجارت و اقتصاد خرد و کلان کشور را یا به FATF یا به برجام یا به صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی یا پس مانده های سفره سرمایه داری گره برنی و از کمک به اقتصاد داخلی دست برداری.
جنگ ترکیبی یعنی این که برای کامل شدن پازل جنگ شناختی، وقتی دیدی، با آشوب های خشن نتوانستی نظام را ساقط کنی ، برگردی و از جبهه اقتصادی با راه انداختن جنگ زرگری ، با قیمت دلار بازی کنی ، قیمت خودرو را یک شبه بالا ببری، و بجای همکاری با دولتی که مسئولیت دارد ، کارشکنی کنی و بعد هم در مقام مطالبه گر، خود را ناجی نشان دهی در حالی که پرونده گذشته ات، بخوبی نشان می دهد عامل عرق شدن کشتی فرهنگی و کشتی اقتصادی مردم، بودی .
جنگ ترکیبی یعنی این که چون فرد، مورد نطر جناح تان در راس قوه مجریه نیست، برای شکست برنامه های اقتصادی آن سر از پا نشناسی
جنگ شناختی یعنی آگاهانه با شبکه های اجتماعی و رسانه ای خود دوست را دشمن و دشمن را دوست ، در ذهن مردم جا گذاری کن.
سلام صبح زیبای جمعه همه دوستان بخیر
غزل زیر تقدیم عزیزان می شود.
غزل شماره 170 دیوان حافظ :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل
در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت
چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت
قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد
💥به نام خدا
آزمون های سخت و سنگین الهی
در داستان های راستان قرآن خوانده ایم و می خوانیم که امت هر پیامبر از آدم تا خاتم ، در معرض سخت ترین و سنگین ترین آزمون ها قرار گرفته اند که گاه با ایمان ترین فرد به پیامبر زمانه خود ، کم می آورد و و در صف بی تفاوت ها و یا ساکتین و یا مخالفبن قرار می گرفت.
گاه حجم تهاجمات دشمنان پیامبران آن قدر به لحاظ کمی و کیفی زیاد و سنگین می شد که خواص کم می آوردند و عوام هم که تابع خواص بودند، و یا گرفتار آب و نان خود بودند، کم کم راه و روش پیامبر خود را ترک می گردند تا خداوند پیامبر دبگری و مردم دیگری بیاورد..
داستان قیام امام خمینی و وقوع انقلاب اسلامی و ۴۳ سال تهاجمات سخت و سنگین ، فرهنگی و سياسی و اجتماعی و اقتصادی آمریکا و اروپا و صهیونیست ها و هم پیمانانشان بر روی برخی از خواصی که خود روزی از سران و لیدرهای انقلاب بودند ، اثر خود را گذاشته است و سبب شده است تا امروز متاسفانه صدای آنان را از سنگر دشمنان امام خمینی می شنویم،
انان ،با صراحت و وقاحت تمام انقلاب خمینی را تحریف می کنند و با جانشین امام خمینی، علنی و یا در لفافه و منافقانه مخالفت می کنند. از گذشته خود توبه می کنند. و در تفسیر به رای خود از انقلاب و نظام چیزی کم نمی گذارند
تا دیروز که بر مسند قدرت بودند ، گوششان به آلام و دردهای مردم بدهکار نبود و اکنون که همان مردم آنان را خانه نشین کرده اند ،منافقانه دلسوز و غمخوار مردم شده اند.
تنها شعری را که می دانند ، پاشیدن بذر نا امیدی، پشیمانی از گذشته، ناتوانی و تسلیم شدن و به بن بست رسیدن است. این مصرع اول شعرشان است تا به مصرع دوم ان برسند و ان سرود تلخ و نکبت بار رفتن به دامن گرگی مانند آمریکا و مکاری مانند نگلیس و توبه از گدشته خود.
این خواص نمی دانند که اولا در معرض امتحان الهی قرار گرفته اند و حق ندارند ، به خمینی و خامنه ای و به مردم و به انقلاب و نظام پشت کنند و با اینترنشنال و بی بی سی و صدای آمریکا و دیگر بوق های شیطانی همنوایی کنند و نسبت به آن چه از بازگشت به فرهنگ شاهنشاهی در جامعه از سوی برخی در آزادی های فساد آور و جامعه سوز دیده می شوند ، سکوت کنند و یا نعل وارونه بزنند و یا تایید کنند .
امروز ، روز همراهی با صدای آمریکایی که ازکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا کنون دستش به خون مردم ایران و دزدی منایع و سرمایه های این کشور تا آرنج آلوده است، نیست.
امروز، روز مخالفت با دولت سیزدهم نیست. امروز روز پشت کردن به انقلاب خمینی نیست. امروز روز تسویه حساب های جناحی و کینه توزی های و تسویه حساب های شخصی نیست.
بی شک، امروز از کوچک وبزرگ ، از زن و مرد ، از خواص و غیر خواص، همه و همه در کوران آزمون های الهی قرار داریم .
امروز امام زمان ما ، شاهد و گواه بر نیت ها و اعمال فردی و اجتماعی و سازمانی و شهروندی یکایک ما است . و
امروز روز سخت و سنگین آزمون الهی است، تا چه بکاریم و چه بگوییم و چه انجام دهیم
💥چرایی و چیستی وضعیت نا مناسب پوشش در خیابان ها و اماکن عمومی
کشف حجاب و نمایش های بدن در خیابان های کشور اسلامی، انقلاب اسلامی کرده و شهید داده ، دستاورد کدام سیاست غلط فرهنگی سیاستگذاران بوده ؟ و یا حاصل کدام سیاست نادرستی تربیتی و فرهنگی برای اندلسی کردن ایران بوده است ؟ و یا محصدل کدام کوتاهی های سازمان های عریض و طویل فرهنگی و دینی و یا کدام غفلت های داخلی و کدام هشیاری های خارجی بوده است؟
آیا وضعیت امروز نمایش های بدنی از سوی برخی زنان و دختران در خیابان های شهرها به دلیل ناکامی های دولتمردان گذشته اعم از چپ و راست و اصلاح طلب و اصول گرا در تامین معیشت مردم و یا تقویت باورهای مردم و یا جدایی حوزویان و دانشگاهیان و هنرمندان و روشنفکران از یکدیگر در امر فرهنگ سازی نبوده است ؟
سهم تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و سهم فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و برنامه های ضد اخلاقی و ضد فرهنگی و ضد خانواده ایرانی در کانال های ماهواره ای چقدر بوده و هست؟
سهم خواص نخبه در اشاعه غرب گرایی و ارایه تفسیرهای سکولاریستی و اومانیستی از فرهنگ و اخلاق ایرانی اسلامی چقدر بوده است؟
سهم سازمان های متعدد و موازی در مقوله فرهنگی چقدر است ؟
سهم بیتفاوتی دولت های سازندگی و توسعه ساسی و تدبیر و امید در رها کردن عرصه فرهنگی و آموزشی و تربیتی چقدر است؟
تا پاسخ درست این سؤالات و سوالات دیگر روشن نشود، نمی توان به چرایی و چیستی وضعیت موجود رسید .
بدون شک، پدیده های اجتماعی و فرهنگی نه یک شبه ایحاد می شوند و نه فقط یک یا دلایل دارند ؟
اگر می خواهیم ، وضع در آینده از این هم که هست بدتر نشود و بلکه وضع فعلی اصلاح شود؟ نمی توان سطحی و تک بعدی نگاه کرد.
بدون انسجام نظری و فکری در میان کارگزاران دولتی و بدون حل مشکلات ساختاری و سازمانی دستگاههای متعهد فرهنگی و بدون فهم درست از چرایی آن چه اتفاق افتاده است ، قطعا نمی توانیم به آن چه میرخواهبم و مطلوب است ، برسیم،
💥به نام خدای نشسته در کمین ستمگران بین المللی معاصر
خدای دیروز ابرهه مهاجم به کعبه و فرعون مصر و نمرود و شداد و چنگیز و هیتلر و موسیلینی و شاه و صدام و... و دیگران پیوسته به زباله دان تاریخ با خدای در کمین نشسته سلاطین نظام های لیبرال دموکراسی و سرمایه داری غرب و پادشاهان سعودی یکی است. فقط به کمی باور و کمی ایمان بیشتر و کمی مقاومت بیشتر و کمی هشیاری و آگاهی سیاسی بیشتر نیلز است.
با این مقدمه کوتاه به موضوع زیر می پردازيم.
👌 چرایی آشکار شدن نبرد پنهان دیروز جبهه کفر و شرک و نفاق جهانی و منطقهدای و داخلی با نهال نو پای نظام جمهوری اسلامی ایران
👈 برای کسانی که اهل تحقیق و مطالعه و پژوهش هستند و البته با کمی انصاف و وجدان و تاریخ کوتاه ۴۲ ساله اخیر ایران را از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا کنون مطالعه کرده باشند و یا مطالعه کنند، ریشه بسیاری از آشوب ها و فتنه های ۱۰۰ روزه اخیر روشن خواهد شد.
مشخصا تصریح می کنم این مطالب نافی آسیب های درونی خود ما نیست ، اما اگر سربازی جهت لشگریان خودی را با دشمن اشتباه گرفت ، بجای گلوله باران لشگریان دشمن ، لشگریان خودی را گلولهباران می کند و یا بجای رفتن به سمت قرارگاه خودی سر از قرارگاه دشمن در می اورد، پس ضمن تاکید بر آسیب شناسی درونی ، نیاید ، در شناخت موقعیت های راهبردی خودی و دشمن دچار خطای محاسباتی شد .
👈 اگر هر محقق ایرانی و هرجوان جست و گر ایرانی و هر زن ومرد ایرانی کارنامه ۴۲ ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را که در حقیقت کارنامه مردم ایران است مطالعه کند به حقایق زیادی می رسد.
اولا ، متوجه حجم وسیع کارشکنی ها ، توطئه ها و تحریم ها و تحریف های خارجی و داخلی نظام استکباری آمریکا و نیز خودباختگی کارگزارنی که از پس از جنگ تا کنون صرف نظر از گرایش های آنان مسیولیت توسعه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران را بر عهده داشتند اما به مسئولیت خود و به تعهد خود عمل نکردند می شود.
ثانیا ، متوجه مولفه های قدرت ایران در منطقه و درجهان خواهد شد آن هم در شرایطی که ایران باید با داعش دست ساز آمریکا بجنگند تا پای آنان به مجلس در تهران و شاه چراغ در شیراز نرسد .باید با پیامدهای سنگین و سخت ناشی از حجم وسیع تحریم های کمر شکن آمریکا دست و پنجه نرم کند و نیز متوجه حقیقت های دیگری می شود از جمله ؛
۱- اگر یک دهم این فشارهای خارجی و خیانت های دانسته و ندانسته داخلی بر سر هر کشور دیگر تازه انقلاب کرده دیگر آمده بود ، در همان ماهها و سالهای اولیه بساط آن جمع شده بود. نمونه های آن در تاریخ معاصر کم نیست. اما از خود نمی پرسیم دلایل ماندگاری و قدرتمند شدن نظام جمهوری اسلامی ایران و مطرح شدن آن در جهان چبست؟
۲- بی شک یکی از مهمترین دلایل آن به فرهنگ و مکتب ما ایرانیان برمی گردد که آن مکتب اسلام ناب محمدی است که از لوازم جدایی نا پذیری آن، ولایت فقیه، عاشورا، فاطمیه و مکاتب انتظار است . دقیقا همان چیزهایی که در فتنه های گذشته و بخصوص فتنه اخیر مورد بیشترین تهاجمات جبهه غربی ، عبری و عربی قرار گرفت .
۳- نکته دیگری که می توان از مطالعه منصفانه ۴۲ سال عمر با برکت نظام جمهوری اسلامی ایران به دست اورد، صعود ایران به لحاط علمی ، فناوری ، تکنولوزی ، فرهنگی ، ورزشی ، سازندگی ، قدرت سیاسی و تاثیر گذاری در معادلات جهانی و منطقه ای است . چرا به دهه هشتادی ها نمی گوییم در زمان شاه پاسبان و گروهبان آمریکایی بر شاه ایران شرف و برتری داشت. و نمی گوییم با عرض معذرت و پوزش که دختران ایرانی را برای سگ های آمریکایی طلب می کردند، و چرا نمی گوییم ، آمریکایی های که در ایران به ماموریت می آمدند از کیسه ما ، حقی بنام * توحش * در فیش های حقوقی آنان وجود داشت. یعنی مردم ایران وحشی هستند.
۴- طبق یک قاعده عقلی و تجربی در مبارزه بین دو فرهنگ و دو تمدن و دو رژیم سیاسی و دو کشور متخاصم مبنی بر این که معمولا طرفی که خود را قدرتمند می داند و خود را در موضع ضعف و شکست نمی بیند، اصلا نیازی ندارد که رو بازی کند و لزومی نمی بیند که از مهره های سوخته کشور متخاصم استفاده کند و لازم نمی داند که به سیاست های رسانه ای سراسر دروغ و فریب و قتل و جنایت متوسل شود. گذشته آمریکا و انگلستان در زمانی که احساس قدرت می گردند ، دقیقا همین اتو کشیده ها و جنتلمن های سیاسی و ابرقدرت های با وقار بود. اما امروز چی ؟
چرا امروز وزرای خارجی آمریکا و آلمان و روسای جمهور فرانسه و دیگر مقامات آمریکایی و اروپایی با دلقک ها و پس ماندهای فرهنگی ایران که بحق می توان گفت از بالا آورده های فرهنگی و هنری ما ایرانیان است ، ملاقات می کنند.
در روزگاری طرف مقابل وزیر خارج آمریکا کمتر از رئیس جمهور شوروی و یا روسای دبگر کشورهای اروپایی یا شاهان دیگر کشورها نبود ، مگر چه اتفاق رخ داده است که امروز آنان در محل دفتر کا
رشان پذیرای این عقب افتاده ای فرهنگی شده اند ؟ یا به مکانی برای پناهندگی سیاسی دلقک های ورزشی و سلبریتی های رفاه طلب و بیفرهنگ و وطن فروش شده اند.
👌 آیا این دلالت بر قدرت آمریکا و اروپا دارد یا دلالت از قدرت این عمله ها و این معلول های ذهنی و رفتاری فرهنگی ما که فرار می کنند ، دارد ؟ واضح است که جواب هر دو منفی است ،
این که امروز همه ی نظام سلطه با همه ی توان به مقابله با همه ی ارکان و اجزای نظام با تمام ابزارهای جنگ شناختی و ترکیبی روی آورده است ، قطعا چیزی ، جز احساس شکست آمریکا و شکل گیری هندسه سیاسی و جغرافیای سیاسی جدیدی در جهان نیست ، آینده ای که دیگر آمریکا و اروپا از بازیگران اصلی آن نیستند . مسئله، مسئله انتقال رهبری سیاسی و اقتصادی جهان از غرب به شرق است ، نه نان و پیاز و گوست و مرع و حجاب و زن و زندگی و آزادی
بی شک به همه ی این ها نظام باید به صورت فاخر رسیدگی کند ،اما وقتی این شعارها از دهان مصی علی نزاد و کوموله های تجزیه طلب و مناعقین آدم کش و رسانه های صهیونیستی تراوش می کند، روشن است ، مسئله مسئله آمریکایی ها است نه مسئله ایرانی ها
این یک شعار و یا یک تعصب و یا یک احساس و تعلق شخصی نیست، موضوع پایان تفکر لیبرالیستی و نظام سرمایه داری حداقل سه دهه است که حجم زیادی از ادبیات و مقالات سیاسی متفکران غربی و غیر عربی را در جهان تشکیل می دهد.
تجربه زیسته آمریکا در منطقه هم در سه دهه اخیر هم که همه می دانیم ،
👌 پس راز و رمز آشکار شدن مبارزه آشکار و رو در روی آمریکاییها و اسرائیلی ها و اروپایی ها و دنباله روهای آنان و نوچه های شرور از همسایگان و غرب گرایان داخلی ، همه و همه با نطام جمهوری اسلامی و با ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری و با ارزش های بنیادین انقلاب ، و اصرار بر اشاعه شاخص های برهنگی فرهنگی و.. را بجز در ضعف نظام آمریکا و قدرت و قوت نظام جمهوری اسلامی نمی توان یافت.
افزایش ساعتی قیمت دلار ، مخالفت و کارشکنی های روزانه با دولت سیزدهم ، کوشش شبانه روزی در نا امیدی مردم و جابجایی جایگاه برتری مردم ایران با جایگاه توسری خوری و بازندگی آن، حمله به فرهنگ شهادت و نمادهای ملی آن مانند شهید سلیمانی، دامن زدن به جنگ های روانی در مایحتاج عمومی مردم و..... همه و همه به دنبال یک استراتژی است . 👈* آمریکایی که اکنون به مرز تسلیم شدن در برابر ملت ایران رسیده است ، را با آمریکایی که همانند دوره شاه بتواند ملت ایران را تحقیر کند و منابع نفتی و و طبیعی آنان را غارت کند ، جابجا کند. * و بر عکس * مردم ایران را که نزدیک فتح قله پیروزی است را به دره خودباختگی و شکست است، عقب بزنند *
هدایت شده از رحیم شجاعی
قابل توجه👌👌👌
بخشی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمد حاج ابوالقاسم دولابی عضو مجلس خبرگان رهبری و مشاور رئیس جمهور روز جمعه دوم دی ماه در کرمان و در جمع برخی از فعالان سیاسی استان:
وقتی آقای رئیسی دولت را تحویل گرفت، دستور اولین جلسه با وزرای قبل این بود که حقوق ماه جاری کارکنان دولت را از کجا بیاوریم.
پیمانکارانی که برای دولت کار کرده بودند، به جای پول، اوراق قرضه در دست داشتند، و دولت قبل مقروض بوده و دولت جدید موظف به پرداخت بدهی به پیمانکاران است.
دولت قبل بدهی زیادی به بانک مرکزی داشت،که دولت جدید می بایست پرداخت میکرد.
با قطعی برق،صف خرید مرغ، تعویق حقوق کارگران در بسیاری از شرکت ها و تعطیلی حدود ۲۰۰۰ کارخانه و کارگاه تولیدی روبرو بودیم..
بدهی که دولت قبل به جای گذاشته و دولت آقای رئیسی باید بپردازد در تاریخ بی سابقه است، ماهیانه قریب ۲۰هزار میلیارد تومان .
صادرات نفت به حدود سیصد هزار بشکه در روز رسیده بود. که پولش هم بر نمی گشت، اکنون بدون برجام و پالرمو و fatfو...روزانه به یک میلیون و نیم بشکه در روز رسیده و پول آن هم بر می گردد.
با همه این شرایط، تورم از ۵۹درصد به حدود ۴۰درصد رسیده.
با حذف ارز ترجیحی، پیش بینی می کردند که تورم به ۷۰درصد برسد،اما الان تورم ۳۹/۵درصد است.
زمانی دولت را تحویل دادند که در بعضی استان ها، در سیلوها به اندازه ۱۵ روز گندم داشتیم و اگر ارز ترجیحی حذف نمی شد، قحطی می شد ،اکنون با خرید نقدی گندم ، آنهم دوبرابر قیمت قبل وضعیت خیلی خوب است.
در اثر بیماری کرونا، روزی تا ۷۰۰نفر از هموطنان جان خود را از دست می دادند ،و میگفتند واکسن ایرانی آب مقطر است، الآن فوتی ها،تقریبا به صفر رسیده. و آمریکا که خود را صاحب واکسن میدانست، اکنون و همچنان تا روزی ۳۰۰ نفر کشته می دهد.
این اتفاقات خوب، دشمن را به ریسک بدی کشاند و در اثر تبلیغات گسترده در فضای مجازی، دشمن دچار اشتباه شد .عربستان تمام هزینه های، گردهمایی ۵۰هزار نفره منافقین در برلین را پرداخت در این گردهمایی مانور هوایی دادند و هواپیما ها در آسمان اسم مهسا امینی را نوشتند و فکر کردند ، نظام سقوط می کند ،رئیس جمهور فرانسه با مصی علینژاد و رئیس جمهور المان با فوتبالیست فراری،ملاقات کرد،فضا آنقدر گمراه کننده بود، که ۴۷ کشور و ۱۱ سازمان جاسوسی در این آشوب ها دخالت و یا ایفای نقش کردند. و سرانجام رسوا شدند، چرا مردم با اغتشاشگران همراهی نکردند، چون علیرغم مشکلات اقتصادی، می بینند که دولت در بین آنها است، و علیرغم همه کارشکنی های خارجی و داخلی، دارد تلاش می کند.
اکنون باید گوش به فرمان ولی امر مسلمین جهان باشیم و در جهاد تبیین حد اکثر تلاش را بکنیم، تک تک فرمایشات ایشان را به راهبرد تبدیل کنیم و حقایق را به مردم بگوئیم، طبق نوشته نیویورک تایمز، انقلاب ایران نقطه عطفی در همه حوزه های مربوط به زنان است، در متخصصان زن ( در بیماری های زنان ) ۹۸ در صد رشد داشتیم .
امید به زندگی از کمتر از ۵۷ به ۷۷ سال رسیده،۳۰ در صد هیات علمی دانشگاه، زنان هستند.
قبل از انقلاب بدترین کشور جهان در سواد زنان بودیم، و فقط افغانستان بعد از ما بود، امروز طبق آمار سازمان ملل در حوزه زنان، باسواد ترین کشور هستیم،و طبق بیان انجمن جهانی اقتصاد ، رتبه اول عدالت آموزشی بین پسران و دختران را داریم .آمار پیشرفت زنان و دختران در عرصه های مختلف در ایران، خیره کننده است، اما در بیان آن کوتاهی می کنیم.
۱۴۰۱/۱۰/۲