هدایت شده از معارف اسلامی
#تلاوت_قرآن
✨نقش قرآن در زندگانی حضرت فاطمه زهراء (س)✨
این نقش را در چهار مرحله میتوان توضیح داد:
1️⃣ مرحله اول: تلاوت قرآن
2️⃣ مرحله دوم: سخن گفتن با قرآن
3️⃣ مرحله سوم : تأثیر آیات قرآن در زنگانی ایشان
4️⃣ مرحله چهارم: مرگ با قرآن و حشر با قرآن
🔶 فراوان شنیدیم که صدیقه طاهره (س) فرمودند: دلخوشی من به دنیا بخاطر این سه چیز است.
اول فرمودند: «تلاوت كتاب الله»
در دنیا دلخوشی من تلاوت قرآن است.
❓من صادقانه از خودم و شما میپرسم.
همین امروز تا به الآن چقدر قرآن تلاوت کردیم؟
یک صفحه خواندیم؟
آخرین باری که ختم قرآن داشتیم کی بود؟
ماه رمضان سال گذشته بود؟
✳️خدا مرحوم علامه طباطبایی را رحمت کند.
یکی از دوستان اهل منبر ما در قم میفرمود:
من قبل از انقلاب تبریز بودم. یک شب جایی مهمان بودیم مرحوم علامه طباطبایی هم بودند.
مرحوم علامه فرمود:
من فردا میخواهم جایی بروم و کار دارم، ماشین ندارم.
کسی ماشین دارد؟ من گفتم: من دارم و اول وقت خدمت شما میآیم.
صبح اول وقت خدمت ایشان رفتم. ایشان تا سوار ماشین شدند
به من گفتند:
ببخشید من با اجازه اول یک جزء قرآن بخوانم.
چون چهل سال است روزی یک جزء قرآن میخوانم.
دیروز نرسیدم یک جزء را بخوانم.
اول یک جزء را بخوانم و بعد با هم صحبت میکنیم.
❗️روزی یک جزء یعنی ماهی یک ختم قرآن،
یعنی سالی 12 ختم قرآن.
💠 برگرفته از سخنرانی استاد حسینی قمی فاطمیه سال 97
✅ این موضوع در روزهای آینده تکمیل می شود.
@vaez_ir
به نام خدا
#تلاوت_قرآن، #شهریه_کلاس
سال دوم دانشجویی استاد بزرگواری داشتیم که به صورت فوق برنامه، #الفیه ابن مالک را برای ما تدریس میکرد. استاد دکتر محمود #خرسندی قدی کوتاه، صورتی پهن و محاسنی مشکی و انبوه داشت که تارهای سفید مو در دو سوی آن دیده میشد. آن وقتها تخته وایت برد و ماژیک نبود. تخته سیاه و گچ بود. استاد با نام خدا شروع میکرد. و هر جلسه همزمان با شروع تدریس این شعر را زمزمه میکرد: «ای که ز خویش غافلی مرگ خبر نمیکند...» سپس شروع به تدریس میکرد و با شفافیت زیاد عربی را درس میداد. استاد خرسندی #حافظ_قرآن بود. بابت تدریس عربی #شهریه از دانشجویان دریافت نمیکرد. از دانشگاه نیز حقالزحمهای نمیگرفت. و میگفت: «شهریه شما این است که هر شب سی آیه قرآن بخوانید.» و با لبخندی ملیح میافزود: «هرکی نخونه کلاس من حرومش میشه.» و بدین طریق دانشجویان را به استمرار در قرائت و انس با قرآن سوق میداد.
استاد سراسر خلوص بود. هم علم بود هم اخلاق. برای رفع مشکلات مالی، ما را به خواندن سوره واقعه توصیه میکرد. و از کرامات این سوره در زندگی خود نیز برای ما میگفت. یک روز در پایان کلاس، دیدم غبار گچ چهره و دستهایش را سفید کرده بود. جلو رفتم گفتم: «استاد خدا قوت.» بعد قبل از اینکه بتواند مانع شود، دستهای گچی او را بوسیدم. خیلی لذتبخش بود. بسیاری از #موفقیت های #علمی خود را مدیون همان #بوسه بر دستان گچی #استاد هستم. / #حسین_صفره/