eitaa logo
دکتر موسی نجفی
4.4هزار دنبال‌کننده
877 عکس
360 ویدیو
12 فایل
کانال اطلاع رسانی اندیشه ها و آثار دکتر موسی نجفی, استاد, مولف و محقق عرصه های علوم سیاسی, تاریخ معاصر, هویت و تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰میزگرد «ایران» با حضور دکتر موسی نجفی و حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر رضا غلامی ✅هویت مقتدر ما ایرانیان «ذات هویت ایرانی» هیچگاه آسیب ندیده و در طول تاریخ تقویت هم شده است 🔶خبر نگار : مهسا رمضانی روزنامه ایران ، صفحه اندیشه ، ۶ آذر ۱۴۰۰ 🔴برای مشروح مصاحبه رجوع شود به : https://www.irannewspaper.ir/Newspaper/Page/7783/Thought/8/0 ادامه 👇👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔵ادامه قبلی قسمت اول مصاحبه : 🔴هر سال در هفته پایانی بهمن ماه، آنچه در سطح شهر جلب ‌توجه می‌کند، بادکنک‌ها و عروسک‌های قرمز و جعبه‌های شکلات با روبان‌های قرمزی است که از ویترین مغازه‌ها تا بساط دستفروش‌ها را پر کرده‌ است و مردمی که می‌کوشند تا با خرید حداقل یکی از نمادهای «روز ولنتاین» به نوعی خود را به این رخداد فرهنگ غربی گره بزنند. دورتر نرویم، یکی از متأخرترین این جشن‌ها، جشن هالووین بود که باز قشری از جامعه در استقبال از آن، کم نگذاشتند. اما چرا؟! این سطح از استقبال از مراسم فرهنگ غیربومی آیا می‌تواند نشانه‌ای از خلأ هویتی در جامعه ما باشد؟ آیا چالش‌های هویتی در جامعه ما زنگ خطر را برای اهالی جامعه‌شناسی و علوم‌انسانی به صدا درآورده است؟ آیا هویت در جامعه ما «مسأله‌مند» شده است؟ ایرانی امروز خود را در برابر تجدد چگونه باید تعریف کند بدون اینکه دچار آشفتگی هویتی شود؟ مجموعه این پرسش‌ها باعث شد تا «وضعیت هویت در ایران امروز» را در میزگردی با حضور دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی و صاحب نظریه «تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، دکترای علوم‌سیاسی و رئیس پژوهشکده مطالعات اسلامی آسیب‌های اجتماعی دانشگاه شاهد و رئیس شورای سیاستگذاری مجمع عالی علوم‌انسانی اسلامی، به بحث بگذاریم. هر دو استاد، بر این باورند که ذات هویت ایرانی آسیب‌ ندیده بلکه در طول تاریخ تقویت هم شده است و برای این ادعای خود دلایلی را اقامه می‌کنند که بسیار خواندنی است. 🔷برخی از اصحاب علوم‌انسانی بر این باورند که «هویت» در جامعه ما «مسأله‌مند» شده است، چقدر با این اظهارنظر همدل هستید؟ 🔶دکتر موسی نجفی: باید گفت هویت از یک «ذات» برخوردار است (هرچند که برخی معتقدند هویت ذات ندارد و شناور است. اغلب افراد با نگاه غرب‌گرا، به این نگرش که هویت ایرانی ذاتی ندارد، گرایش دارند). من در نظریه «تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» اثبات کردم که هویت ایرانیان ذات دارد و این ذات به قبل از ورود اسلام برمی‌گردد و با اسلام تقویت شده است. به تعبیری، اسلام تکمیل‌کننده ذات هویت ایرانی بوده است. بنابراین، دین و اسلام جزء ذات هویت ما است، اما این ذات یک «پیرامون» هم دارد، وقتی از بحران هویت صحبت می‌کنیم، نگاه ما به این بحران نیز به دو صورت است؛ بحران در ذات و بحران در پیرامون. از نظر من «ذات هویت ایرانی» هیچگاه آسیب ندیده و در طول تاریخ تقویت هم شده است، اما «پیرامون» با آسیب‌هایی مواجه شده است و دلیل این آسیب‌ها، گسست‌های فرهنگی متعددی است که بیشتر آنها از دوره مشروطه به بعد صورت گرفته است. مجموعه این گسست‌ها منجر به آسیب دیدن «پیرامون» شده است، این آسیب‌ها را می‌توان در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و... هویت ایرانی دید. به نظر می‌آید یک دوگانگی در پیرامون و یک وحدت هویتی در ذات هویت ایرانی وجود دارد، این وحدت و کثرت در مجموع وضعیت فرهنگی ایران را نشان می‌دهد. 🔶حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی: همان‌طور که جناب آقای دکتر نجفی اشاره فرمودند، هویت یا «کیستی» همان چیزی است که انسان‌ و جامعه انسانی را از دیگر انسان‌ها و دیگر جوامع متمایز می‌کند. به بیان دیگر، هویت انسانی و هویت اجتماعی، یعنی مجموعه خصوصیات و ویژگی‌های اساسی و تمایزبخش انسان و جامعه که شناسنامه هر انسان و جامعه را خلق می‌کند. در واقع، این عنصر تمایزبخش بین انسانی، در بطن خود اشتراکاتی عمدتاً از جهت فرهنگی دارد و همین اشتراکات است‌ که امکان یکرنگی و وحدت‌بخشی در جامعه را پدید می‌آورد و با خلق یک شناسنامه خاص برای جامعه، یک جامعه را از دیگر جوامع متمایز می‌کند. در ضمن تأکید می‌کنم، عامل اصلی هویت‌ساز «فرهنگ» است. سرزمین، ‌نژاد و قومیت همه اینها در جای خود مهم است اما هیچ کدام از جهت اهمیت در بحث هویت در تراز «فرهنگ» نیستند و حتی می‌توانند در بطن فرهنگ هضم شوند. بنابراین، هویت، هم وجه «تمایزبخش» دارد و هم‌ وجه «وحدت‌بخش». هویت می‌تواند شدت و ضعف پیدا کند یا دچار آسیب و بیماری شود، در این صورت، هویت حتماً یک مسأله مهم اجتماعی است و جامعه‌شناسان و فرهنگ‌پژوهان باید به آن ورود کنند. البته در ادامه فرمایش استاد نجفی تأکید می‌کنم که مانند فرهنگ که از دو لایه سخت و نرم برخوردار است، هویت هم از دو لایه سخت و نرم برخوردار است. لایه سخت هویت چیزی نیست که به راحتی تغییر کند اما لایه نرم متناسب با شرایط زمانه و تغییرات مثبت و منفی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و عوض می‌شود. البته نه اینکه لایه سخت غیرقابل تغییر باشد، خیر، آن هم در صورت وارد آمدن آسیب‌های جدی، پی در پی آسیب می‌بیند ولی‌ سطح مقاومت آن بسیار بالا است. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه قبل👆 قسمت دوم 🔷آیا هویت را مسأله امروز جامعه ما می‌دانید؟ 🔶دکتر غلامی: بله، بی‌شک یکی از آسیب‌های اجتماعی در جامعه ایران تضعیف هویت ملی و دینی است و دلیل عمده آن یکی در عدم سرمایه‌گذاری قوی، عمیق و هوشمندانه در فرهنگ و دیگری که از جهاتی مهمتر است، هجمه فرهنگی غرب نه فقط طی ۴۲ سال گذشته بلکه طی ۱۲۰ سال اخیر است. البته به‌دلیل همین هسته سختی که هویت ملی و دینی ما دارد و استاد نجفی به آن به خوبی اشاره کردند، ملت ما مقاومت اعجاب‌آوری در برابر تهاجم فرهنگی از خودش نشان داده است. هر ملتی به جای ملت ما بود، همان چند سال نخست تسلیم شده بود. این به‌ همان هسته سخت فرهنگ و هویت برمی‌گردد. با این حال، خداوند چک سفید امضا به ما نداده است، ما هم اگر سرمایه‌گذاری هوشمندی در فرهنگ نداشته باشیم، حتی همین هسته سخت را هم بتدریج در معرض نابودی قرار خواهیم داد؛ آن وقت هضم شدن فرهنگ ما در فرهنگ غربی و از بین رفتن هویت ایرانی اسلامی چیز عجیبی نخواهد بود. 🔷برای ترمیم «پیرامون هویت ایرانی» که معتقدید آسیب‌دیده است، چه ساز و کاری را پیشنهاد می‌کنید؟ 🔶دکتر نجفی: همان‌طور که دکتر غلامی به درستی اشاره کردند، وجود ذات در هویت ایرانی به منزله چک سفید امضا نیست؛ برای مثال، جمهوری‌های مسلمان‌نشین شوروی سابق، با ورود کمونیست‌ها از هسته اصلی‌شان دور شدند، اما ذات هویت ما تا به امروز ضربه جدی ندیده است با این حال، باید در حوزه هویت، نظریه‌پردازی کلان داشته باشیم. واقعیت این است که هویت با انقلاب اسلامی پیوند ناگسستنی دارد، انقلاب اسلامی به نوعی هم مؤید هویت و هم معلول هویت است تا آنجا که می‌توان انقلاب اسلامی را یک «انقلاب هویتی» دانست که با پیروزی در مراحل اولیه، هویت را تکمیل کرد. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبل قسمت سوم : 🔷«ذات هویت ایرانی» در بردارنده چه مؤلفه‌هایی است؟ 🔶دکتر نجفی: هویت ملی ایرانیان، سه بخش طولی دارد؛ نخست بخش 500 ساله است که از صفویه شروع و با تشیع آمیخته شده است. تشیع در ایران یک ملت تأسیس کرد، از این جنبه، ایران کاملاً در بین ملل دنیا ممتاز است. ما هیچ کشوری در دنیا سراغ نداریم که با تشیع ملیت خود را تشکیل داده باشد. برای مثال اگر به نامگذاری اسامی دختر و پسر دقت کنیم، درمی‌یابیم که 5 اسم اول از اسامی ائمه است حتی خاندان پهلوی که بیشتر بر هویت باستانی ایرانی تمرکز داشتند، اسم رضا در نامگذاری فرزندان شان بسامد بالایی دارد و این نشان می‌دهد که تشیع بیشترین نقش را در زندگی ما ایفا می‌کند، عاشورا و سنت نذری دادن و... همه بیانگر قدرت تشیع در هویت ملی ما ایرانیان است. دوم زبان فارسی است، رهبر معظم انقلاب به این بخش دوم از هویت ایرانی بسیار تأکید دارند، که به نوعی ما را از کشورهای عربی جدا می‌کند و تشخص خاصی به ما می‌بخشد. فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی اینها هر یک ستارگان درخشانی هستند و اصلاً در مقابل تشیع و دین قرار نمی‌گیرند. اینها امتداد دین و تشیع محسوب می‌شوند. سوم، ایران باستان ما است. هر سال عید نوروز به نوعی تداعی‌گر این بعد از هویت ملی ایرانی است. پهلوی‌ها از ایران باستان ما یک ایدئولوژی درست کردند، سومین بخش هویت ایرانی را در جایگاه نخست قرار دادند و تشیع را به بخش سوم تنزل دادند. اینجا است که بحران هویت ایجاد شد. اصلاً یکی از دلایل پدیدار شدن انقلاب اسلامی برهم خوردن این دیوار طولی بوده است. اوایل انقلاب حساسیت‌هایی در مورد بخش سوم (ایران باستان) ایجاد شد و برخی آن را به کلی انکار کردند در صورتی که بخش سوم هویت ایرانی یعنی ایران‌باستان انکارناپذیر است؛ تخت جمشید، دانشگاه جندی‌شاپور و امثالهم جنبه تمدنی ما است و هم از یک مهندسی پیشرفته در دوران باستان خبر می‌دهد. همین دید پیشرفته و تمدنی باعث شد تا ایرانیان اهل بیت(ع) را از اسلام انتخاب کنند؛ یعنی فهمیدند که حقیقت اسلام به اهل بیت(ع) است، برای همین طرف امامت را گرفتند نه خلافت، این یک فهم است. برخی ملت‌ها هنوز برای خلافت جایگاه مهمتری از امامت قائل هستند. جا به جایی این اجزای هویتی اشتباه است و انقلاب اسلامی آمد تا این نسبت‌ها را اصلاح کند. هر سه بخش برای «ساخت تمدن نوین اسلامی» و «تعریف نسبت‌مان با غرب» لازم و ضروری است. اگر ذات و هسته بدرستی تعریف شود، پیرامون را هم بدرستی خواهد ساخت و با آن نسبت برقرار خواهد کرد. اینجا است که ما به جنبش نرم‌افزاری نیاز داریم. اساساً جنبش نرم‌افزاری به‌معنای این است که هسته بتواند برای پیرامون تولید فکر و محتوا کند. مثل کاری که صفویه‌ کرد، هسته را که برقرار کردند با معماری، هنر و شهرسازی اسلامی پیرامون خود را هم درست کردند. این پیرامون از دوران پهلوی و قاجار دچار آسیب شد. کاری که 400 سال پیش صفویه انجام داد، در پیرامون آسیب دیده است. انقلاب اسلامی آمد تا هم ذات را به‌جایگاه نخست خود بازگرداند و هم ارتباط «ذات» و «پیرامون» را دوباره برقرار کند. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبل قسمت چهارم 🔷اساساً هویت چقدر قابل مهندسی و سیاستگذاری است؟ 🔶دکترغلامی: فرهنگ یک امر انسانی است و به اندازه خود انسان ظرایف و پیچیدگی دارد اما اگر به امکان اصلاح و تقویت فرهنگ قائل باشیم، امکان اصلاح و تقویت هویت را هم پذیرفته‌ایم. این به‌‌معنای نگاه صددرصد پروژه‌ای به مقوله اصلاح فرهنگی نیست بلکه به‌منزله کمک فوق‌العاده به تغییرات فرهنگی در یک بستر طبیعی است. من حتی موافق به‌کارگیری واژه «مهندسی» برای تغییرات مثبت فرهنگی نیستم‌؛ چراکه در بطن آن پیچیدگی‌های حاکم بر فرهنگ بدرستی لحاظ نمی‌شود و چه بسا نوعی ساده‌اندیشی به ذهن‌های اهل‌نظر متبادر می‌شود. البته فراموش نکنیم که حتی لیبرال‌ترین صاحبنظران هم مخالف امکان مداخله در فرهنگ نیستند و لذا در کشورهای لیبرال هم مداخلات فرهنگی در قالب‌های گوناگون، نوشته و نانوشته، حتی در حد مهندسی اجتماعی وجود دارد؛ به‌نظر من بحث بر سر لزوم‌ کنار گذاشتن سطحی‌نگری و معقول دیدن شیوه مداخله و دفعی ندیدن تغییرات است. در این‌ جهت، مهم‌ترین فاکتور در مداخله در قالب مهندسی یا سیاستگذاری «تقویت خودآگاهی» است و سپس سرمایه‌گذاری بر نقاط قوت فرهنگی است. تفاوت بین تعامل فرهنگی با هجمه فرهنگی، همین «خودآگاهی» است. ما در فرهنگ و تمدن اسلامی ابایی برای ارتباط، تعامل و هم‌افزایی با سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها نداریم. در طول تاریخ، هم‌ ما از دارایی‌های خودمان به دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها داده‌ایم و هم از دارایی‌ها و نقاط قوت فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگران بهره برده‌ایم لکن همه اینها بر اساس خودآگاهی بوده است. خودآگاهی نه تنها به معنای شناخت خود و هویت‌مندی است، بلکه به‌‌معنای هوشیاری است. وقتی خودآگاهی باشد، نه انفعال و وادادگی وجود خواهد داشت و نه مستی و خواب‌آلودگی. باید قبول کرد اکثر کسانی که امروز در جامعه ما سبک زندگی غربی را تقلید می‌کنند خودآگاهی خود را از دست داده‌اند و اگر بتوانیم خودآگاهی را به آنان برگردانیم، دوباره به سبک زندگی ایرانی و اسلامی باز خواهند گشت. البته غرب در تهاجماتی که به سایر جوامع می‌کند، ابتدا آن جوامع را ناهوشیار می‌کند زیرا تا وقتی هوشیاری باشد جامعه زیر بار هر چیزی نخواهد رفت. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبل قسمت پنجم 🔷یکی از واقعیت‌های دنیای امروز تجدد و مواجهه با غرب است، خودمان را در برابر این تجدد چگونه باید تعریف کنیم؟ 🔶دکتر نجفی: دغدغه‌ای که شما طرح کردید به نوعی شبیه مسأله‌ای است که ما در بانکداری با آن مواجه هستیم. ما با یک بانکداری پیشرفته و قدرتمند غربی مواجهیم و عده‌ای می‌کوشند تا این بانکداری را در برابر صندوق قرض‌الحسنه مساجد قرار دهند. معلوم است که این دو اصلاً باهم قابل مقایسه نیستند. جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته کوشیده است تا بانکداری پیشرفته غربی را دستکاری کرده و به‌نوعی آن را اصلاح کند. راه‌حل آن‌هم همین است چراکه ما یا باید از صفر شروع کنیم و یک بانکداری از نو تأسیس کنیم که دراین صورت این پرسش مطرح می‌شود که تکلیف این همه دستاوردهایی که بشر در طول این سال‌ها در زمینه بانکداری داشته است، چه می‌شود؟ از طرف دیگر، جامعه هم منتظر ما نمی‌ماند تا بیست سال دیگر ما از نو یک بانکداری اسلامی تأسیس کنیم. این امر شدنی نیست. قبول کنیم که باید به یک دوره برزخی فکر کنیم. فرهنگ ما در دوره برزخ است و ایده‌آل ما نیست. شاید بتوانیم برای همه نهادهای دنیای مدرن، نمونه‌هایی درست کنیم اما غرب در خصوص نمونه‌ها و نهادهای دنیای امروز 200 سال کار کرده‌اند، اما نمونه‌های ما پیشرفت نکرده است. با این حال، در حوزه بانکداری، طی 40 سال اخیر، از خیلی از کشورهای اسلامی جلوتر هستیم. کار سختی است، جنبش نرم‌افزاری و متخصص می‌طلبد. با این حال نشدنی نیست اما امری زمان‌بر است. نمی‌توانیم برای هرچیزی مشابه درست کنیم، آیا مشابه سینما، تئاتر روحوضی یا تعزیه است؟ خیر. آیا می‌توان به یک نوع هنر اسلامی رسید که زایش آن «سینمای اسلامی» باشد؟ در خصوص امکان این امور باید اندیشید اما اندیشه و فکر، امروز نتیجه نمی‌دهد. از طرفی همت افرادی را که به این مهم (اسلامی کردن نهادهای جامعه) اعتقاد داشته باشند، می‌طلبد. متأسفانه در برهه‌هایی از انقلاب اسلامی ما اعتقادی به این مسائل وجود نداشت بنابراین به یک روبنا و شکل ظاهری از اسلام بسنده شد درحالی که در باطن شیفتگی به تمدن غربی وجود داشت. بنابراین هیچ گاه برای تبدیل «فرهنگ ابتدایی» به «تمدن» فکر اساسی نشد و اینچنین فرهنگ در مرحله بالقوه باقی ماند و هیچ وقت به فعلیت خود نرسید. اگر در پی تحول فرهنگی هستیم باید فرهنگ دینی را از حالت بالقوه خارج و به تمدن تبدیل کنیم. تبدیل «فرهنگ» به «تمدن» به زیرساخت‌ها و پروژه‌های خاصی نیاز دارد، از آن جمله می‌توان به تحول علوم‌انسانی و هنر و... اشاره کرد. اما از آنجا که عملیاتی شدن این جنس از پروژه‌ها زمان‌بر است، امروز باید آنچه را از غرب وارد شده اصلاح کنیم. خود شهرنشینی یکی از مسائلی است که باید مورد اصلاح قرار گیرد، پرسش اصلی اینجا است که آیا اصلاً «شهر اسلامی» داریم؟ تهران شهر اسلامی نیست. یک شهر بزرگ است که سعی می‌کنیم بعضی از قسمت‌های آن را رتوش کنیم، البته این امر، خاص جامعه ما نیست؛ خود کعبه در محاصره آسمانخراش‌های غربی است. تهران شهر بی‌رحمی است، پایتخت جمهوری‌اسلامی است اما جنس بی‌رحمی آن، از جنس تمدن غربی است و انسان‌ها در آن احساس عزت نمی‌کنند، نخستین ویژگی یک شهر اسلامی باید این باشد که مردم در آن احساس عزت کنند. مسجد و مکان مقدس در آن احساس غربت نکند. در تهران مصلی هست اما مرکز شهر نیست. در کربلا، مشهد، قم و سایر شهرهای مذهبی با اینکه مظاهر تمدن غربی در آنها زیاد شده اما هنوز هم فاصله تا حرم حرف اول را می‌زند و پیدا است که حرم مرکزیت شهر را در دست دارد. نباید با همان ذهنیت‌های دهه شصت در سال 1400 با فرهنگ غرب بجنگیم. شعاری که رهبری در سال 1400 دادند «تمدن نوین اسلامی» است. با این تفکر و در پس این شعار نباید با مظاهر تمدن غرب بجنگیم بلکه نسبت برقرار کنیم. این نسبت برقرار کردن ممکن است، حذف، گرفتن یا اصلاح باشد. بستگی دارد که ما به چه چیزی نیاز داریم و این ما هستیم که تعیین می‌کنیم نه آنها. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبل قسمت ششم 🔶دکتر غلامی: مهم‌ترین عامل آشفتگی در هویت ما و سایر جوامع اسلامی و به‌طور کل جوامع شرقی، مواجهه ناصحیح با تجدد است. تجدد و غلبه فرهنگ تجدد بر بخش مهمی از جهان، مسأله‌ای نیست که بتوان به‌سادگی از کنار آن گذشت‌. ما ایرانی‌ها بیش از یک سده است که با مسأله تجدد روبه‌رو شده‌ایم و البته هنوز هم این مسأله را بدرستی حل نکرده‌ایم. در چند دهه اخیر، پدیده جهانی شدن را هم تجربه کرده‌ایم. من‌ در اینجا کاری به‌ وجه پروژه‌ای جهانی شدن ندارم ،لکن اگر به جهانی شدن از منظر یک پروسه نگاه کنیم، این‌ پدیده به مدد فضای مجازی، به‌طور طبیعی مواجهه ما با تجدد را بسط و عمق چشمگیری داده است. در پاسخ به‌ سؤال شما، من دوباره روی «خودآگاهی» تأکید می‌کنم. وقتی از خودآگاهی سخن می‌گوییم، منظورمان هم جنبه فردی خودآگاهی است و هم‌ جنبه اجتماعی آن. به نظر می‌رسد اگر جامعه‌ای به وحدت و انسجام نسبی برسد و در این شرایط در مسیر یک تعامل و هم‌افزایی، تولید هوشیاری بشود جامعه به خودآگاهی خواهد رسید و همین خودآگاهی می‌تواند زمینه‌ساز یک تحول بزرگ باشد. در خودآگاهی اجتماعی، جامعه به‌ ظرفیت‌ها و دارایی‌های خود ملتفت می‌شود، به‌عنوان مثال ما ایرانی‌ها از یک پیشینه تمدنی چند هزار ساله برخورداریم. اینکه جناب استاد نجفی، ایران‌ باستان را یکی از مؤلفه‌های تمدنی ما ایرانی‌ها معرفی کردند، سخن بجایی بود. در سابقه ایران‌ باستان‌ ما حکمت خسروانی قرار دارد، دینداری وجود دارد، یک نظم‌ مدنی بسیار پیشرفته قرار دارد و همان‌طور که فرمودند، یکی از مهم‌ترین عوامل ورود سهل اسلام به ایران و خدمات عظیم و منحصربه‌فرد ایرانیان به اسلام، زمینه‌های فکری و فرهنگی‌ مساعدی بود که از گذشته‌های دور در ایران وجود داشت،البته بعداز ورود اسلام به ایران شکوفایی فرهنگی و تمدنی ایرانیان دو چندان شد که باید در فرصت دیگری درباره آن صحبت کنیم. جدای از بحث خودآگاهی، من معتقدم در گام اول، باید با تجدد یک مواجهه منطقی داشته باشیم. تجدد از منظر تفکر اسلامی یک پدیده کاملاً سیاه نیست. در تجدد، هم اشکالات، معایب و نقاط ضعف جدی و مخرب وجود دارد و هم‌ نقاط قوت فراوان. دأب اسلام‌ این نیست که ارتباط و تعامل بین تمدنی را کنار بگذارد، لذا طبیعی است که ما می‌توانیم با یک رویکرد کاملاً گزینشی با تمدن غرب روبه‌رو شویم‌ و تا کنون هم تا حدودی این کار را کرده‌ایم. از طرف دیگر، باید با کنار گذاشتن انفعال و وادادگی در برابر غرب، توجه داشته باشیم که غربی شدن سرنوشت‌ محتوم ما نیست. این حرف روشنفکرانه، یکی از مصایب ما طی سده اخیر بوده است. دائماً در ذهن مردم ایران خوانده‌اند که شما چاره‌ای جز غربی شدن ندارید و اگر هم‌ نخواهید غربی شوید، غرب شما را در درون خود بلع و هضم خواهد کرد! مسأله دیگر این است‌ که نه تنها غربی شدن سرنوشت برگشت‌ناپذیر ما نیست، بلکه رقابت با غرب نیز ناممکن نیست. ما می‌توانیم‌ با اعتماد به سرمایه‌های عظیمی که در اختیار داریم و خودباوری که انقلاب اسلامی به مردم ایران بازگردانده است، در مسیر شکل‌گیری یک تمدن جدید در عرض تمدن غرب قدم برداریم. این در حالی است که تمدن غرب به اذعان خود غربی‌ها در شرایط افول و غروب قرار گرفته و این شرایط فرصت خوبی را در اختیار ما قرار داده است. به‌ نظر من، این طرز تلقی می‌تواند صیانت‌بخش و مقوم هویت ایرانی و اسلامی ما در برابر تجدد باشد.‌ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبل ✅قسمت آخر 🔴نیم نگاه 🔷دکتر نجفی: اگر در پی تحول فرهنگی هستیم باید «فرهنگ دینی» را از حالت بالقوه خارج و به «تمدن» تبدیل کنیم. تبدیل «فرهنگ» به «تمدن» به زیرساخت‌ها و پروژه‌های خاصی نیاز دارد، اما از آنجا که عملیاتی شدن این جنس از پروژه‌ها زمان‌بر است، امرروز باید آنچه را از غرب وارد شده اصلاح کنیم. نباید با همان ذهنیت‌های دهه 60 در سال 1400 با فرهنگ غرب بجنگیم. شعاری که رهبر معظم انقلاب در سال 1400 دادند «تمدن نوین اسلامی» است. با این تفکر و در پس این شعار نباید با مظاهر تمدن غرب بجنگیم بلکه باید نسبت برقرار کنیم؛ این نسبت برقرار کردن ممکن است، حذف، گرفتن یا اصلاح باشد. بستگی دارد که ما به چه چیزی نیاز داریم و این ما هستیم که تعیین می‌کنیم نه آنها 🔵نیم نگاه 🔶دکتر غلامی: مهم‌ترین عامل آشفتگی در هویت ما، مواجهه ناصحیح با تجدد است. تجدد و غلبه فرهنگ تجدد بر بخش مهمی از جهان، مسأله‌ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت‌. ما ایرانی‌ها بیش از یک سده است که با مسأله تجدد روبه‌رو شده‌ایم و البته هنوز هم این مسأله را بدرستی حل نکرده‌ایم. «خودآگاهی» نه تنها به معنای شناخت خود و هویت‌مندی است، بلکه به‌ معنای هوشیاری است. وقتی خودآگاهی باشد، نه انفعال و وادادگی وجود خواهد داشت و نه مستی و خواب‌آلودگی. باید قبول کرد که اکثر کسانی که امروز در جامعه ما سبک زندگی غربی را تقلید می‌کنند خودآگاهی خود را از دست داده‌اند و اگر بتوانیم خودآگاهی را به آنان برگردانیم، دوباره به سبک زندگی ایرانی و اسلامی باز خواهند گشت http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰به مناسبت ۱۰ آذر ماه سالروز شهادت آیت الله سید حسن مدرس : ✅دیانت در سیاست بالاتر از دین در سیاست است 🔴دکتر موسی نجفی : اینکه مدرس گفته : دیانت ما عین سیاست ماست ، شاید معنای وسیع تر و عمیق تر از این جمله را می دهد، اگر می گفت "دین" ما عین سیاست ماست ۰ "دیانت" اعتقاد قلبی و عملی و واقعی است ۰ در سیاست امروز ما می بینیم برخی در نظر و گفته ، ورود دین در سیاست را قبول دارند ولی متدین به این مطلب نیستند ۰ یک از عللی که سیاستمداران غربی سیاست های خود را با تلاش و جدیت به پیش می برند این است که متدین و عامل به همان عقیده ای (سکولار) هستند که قبول دارند ۰ در حقیقت جمله شهید مدرس می تواند نقد برخی مدیران در چهار دهه گذشته و ریشه بسیاری از ضعف ها و ناکارآمدهای سیاست در ایران باشد ، چرا که متدین بودن و دیانت داشتن در سیاست بالاتر از صرفا دین را قبول داشتن است ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰درس دیروز برای سیاست امروز ✅پیش بینی شهید مدرس در مورد عدم فهم قرادادها و معاهدات و عواقب سوء آن برای ملتی که این موارد را نفهمند ۰ 🔴درسی که امروز با همه وجود در مورد فرجام برجام به اثبات رسید ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi. https://rubika.ir/drmousanajafi
دکتر موسی نجفی
#منتشر_شد ✅ به کوشش گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 📚 کتاب سكولاريسم
🔰نقد و نظر یکی از مخاطبین ❇️ انتشار کتاب «سکولاريسم پنهان»‌ و پاسخ به برخي ايرادات ◀️ پس از انتشار کتاب «سکولاريسم پنهان: بررسي انتقادي انديشه‌‌هاي دکتر داود فيرحي»، برخي دوستان و همفکران دکتر فيرحي به نقد کتاب پرداخته، چنين نوشتند: ◀️«جمعي از ناآشنايان به اسلام و انديشه سياسي، دکتر فيرحي عزيز را متهم به سکولاريسم پنهان کرده‌‌اند. من نمي‌فهمم کسي که فقه سياسي را معتبر مي‌داند، چگونه سکولار (به تعبير ايشان) است!» ❇️ در مباحث کتاب،‌ از جمله مقدمه و بويژه مقاله پاياني، پاسخ اين ايراد آمده است. در ذيل، بخشي از مطالب مقدمه ذکر مي‌شود: «... دکتر فيرحي در تلاشي ظاهراً دغدغه‌مندانه نسبت‌به اسلام، به‌دنبال سازگار کردن گزار‌ه‌هاي اسلامي ـ شيعي با عناصر مدرن، به‌ويژه اصل آزادي بود؛ اما تفسير رسمي و رايج از گزاره‌هاي اسلامي که تفاوت‌ها و تضادهايي با مؤلفه‌هاي مدرن، از جمله اصل آزادي داشت،‌ مانعي مهم در مقابل رويکرد او بود. بر اين اساس بايد اين مانع برداشته مي‌شد. راهکار فيرحي، پذيرش نظرية «تقدم اراده بر علم» بود که نسبيت‌گرايي معرفتي از لوازم آن است. او با اخذ اين نظريه از انديشمندان غربي، به‌ويژه ميشل فوکو، و تلاش براي نسبت دادن آن به معدودي از انديشمندان اسلامي، آن را مبناي اصلي خود قرار داد. فيرحي، که به آزادي مدرن (Freedom / Liberty) باور داشت و طالب آن بود تا «آزادي» در «مركز معنا»‌ي كاوش‌ها در باب سياست قرار گيرد تا نظريه و سپس نظام سياسي ـ اجتماعي «آزادمنش، فردگرا و مردم‌سالار»ی شکل گيرد و «اقتدارگرايي» به حاشيه رانده شود، اينک با اتخاذ مبناي «تقدم اراده بر علم» مي‌توانست بگويد: همان‌گونه‌که قدرت و ارادة منبعث از وضعيت مسلمانان در قرون اوليه موجب شکل‌‌گيري تفسير «اقتدارگرايانه» و ضد آزادي از تعاليم ديني شد، وضعيتِ جهانِ اسلام در عصر حاضر اقتضا مي‌کند تا تفسير «آزادي‌محور» و ضد‌اقتدارگرايي از نصوص اسلامي ارائه گردد. طبعاً با اين رويکرد ـ که «تحميل نظريه بر نص»‌ در آن صراحت دارد و فيرحي خود با تعبير «تقدم نظريه بر نص» از آن ياد کرده بود ‌ـ بايد روش‌ها و راهکارهايي چون «گزينش برخي تعاليم و ناديده گرفتن برخي ديگر»، «برجسته‌سازي بخشي از گزاره‌ها و به‌حاشيه‌راني بخشي ديگر» و «توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات» مورد توجه قرار گيرد. دکتر فيرحي نيز در پروژة فکري خويش از چنين راهکارهايي استفاده کرده است: گزار‌ه‌هايي از تعاليم اسلام و آثار و انديشه‌هايي از متفکران و فقهاي شيعه را که به‌نوعي در آنها سخن از حقوق و آزادي مردم به ميان آمده است يا اين ظرفيت را از نظر وي دارد، گزينش و برجسته کرده و در مواردي تفسير‌هاي غيرعقلايي ارائه نموده است‌؛ و متقابلاً موارد فراوان ديگر با مضمون لزوم اطاعت از قوانين و حاکمان الهي و نداشتن اختيار در حوزة تشريع و انتخاب حاکمان را ناديده گرفته يا به‌صورت حاشيه‌اي طرح کرده و بعضاً برداشت‌هاي ناصواب از آنها ارائه نموده است. روشن است که با اين رويکرد، بسياري از احکام سياسي اسلام که در تضاد با ليبراليسم هستند،‌ مانند لزوم پذيرش و اطاعت از حاکمان الهي، جهاد، اجراي حدود، امربه‌معروف و نهي‌ازمنکر، جلوگيري از فعاليت و ترويج فرقه‌ها و کتب ضال‍ّه و...، کنار گذاشته يا به حاشيه رانده می‌شوند و به‌صورت کم‌رنگ تحقق مي‌يابند؛ و اين امر، معنايي جز سکولاريسم نمي‌تواند داشته باشد. بر اين اساس، براي انتساب يک فرد به سکولاريسم، لازم نيست خود فرد بدان تصريح کند يا به انکار گزاره‌هاي سياسي اسلام بپردازد؛ بلکه اين انتساب، حتي با پرداختن به فقه سياسي نيز مي‌تواند سازگار باشد. بااين‌حال، از ويژگي‌هاي شخصيتي و علمي دکتر فيرحي در کنار استعداد و نبوغ بالا، تلاش براي طرح مباحث علمي بدون ايجاد حساسيت منفي و تنش‌آفريني بود؛ ازهمين‌رو، با توجه به اينکه انتساب به سکولاريسم مي‌توانست تأثير منفي بر وي و انديشه‌هايش بگذارد، او سعي وافر داشت تا عبارات و جملاتي را به کار نبرد که دلالتِ صريح و مستقيم بر سکولار بودن وي داشته باشد. با توجه به آنچه ذکر شد، مي‌توان سکولاريسم موجود در آثار دکتر فيرحي را «سکولاريسم پنهان» دانست». کانال سیاست ودیانت|حجت‌الاسلام ابوطالبی @aboutalebi57
1400.08.27 - همايش جريان شناسي فکري سياسي ايران - دکترموسي نجفي .mp3
35.88M
🔰جریان شناسی تعالی در نقد اندیشه ترقی درتاریخ تحولات ایران ✅سخنرانی دکتر موسی نجفی 🔴تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۰ 🔵قم - موسسه آموزش،و پژوهشی امام خمینی http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰متن ارسالی و پرسش یکی از مخاطبین محترم تاریخ نگاران به دسته‌ای از خادمان شاهان صفوی اشاره می‌کنند که مجرمین و کسانی که به مذهب تشیع نمی‌گرویدند را زنده زنده می‌خوردند. همچنین ایشان روش‌های دیگری برای مجازات بکار می‌بردند همچون انداختن مجرمین جلوی سگانی که آدم‌خوار بودند. همچنین ذکر شده که بسیاری از این مجازات و شکنجه‌ها ریشه در رسوم قبایل چادرنشین ترک آسیای میانه‌ای داشت، که از حامیان شاه اسماعیل صفوی بودند و او را در به قدرت رسیدن یاری کردند.[۳] از جمله این رسوم که این حامیان وارد نمودند، زنده‌خواری دشمنان و استفاده از جمجمه دشمنان به عنوان جام بود.[۳] در دوران حکومت صفویان دسته‌ای جلاد خام‌خوار وجود داشته‌است که به فرمان شاه، مقصرین را زنده‌زنده می‌خوردند.[۴] گاهی شاهان صفوی آنان را احضار کرده و دستور می‌دادند تا مجرمان را در جلوی چشمانش بدرند. این دسته از آدم خواران که در دربار شاه عباس نگهداری می‌شدند چیک (چگیین) نام داشتند.[۵] گفته می‌شود که لشکر چهل نفری آدم خواران شاه عباس همه جا او را همراهی می‌کردند و قربانیان را می‌خوردند.[۶] کریم نجفی برزگر، استاد تاریخ صفوی، عنوان می‌کند که بسیاری از این اعمال تحت عنوان گسترش شیعه توجیه می‌شد. wart R. Sutherland (1998). The World's Religions Published by G.K. Hall, Original from the University of California Digitized 8 Apr 2008 ISBN 0-8161-8978-1, 9780816189786، Page 362 The Crowned Cannibals: Writings on Repression in Iran - Page 22 by Reza Baraheni - Political Science - 1977 - 279 pages A Persian Odyssey: Iran Revisited By Rami Yelda Edition: illustrated Published by A. Pankovich Publishers, 2005 Original from the University of Michigan Digitized Aug 29, 2008 ISBN 0-9672101-5-1, 9780967210155 , Page 325 ادامه👇👇👇
🔰ادامه پرسش یکی از مخاطبین محترم ✅سلام علیکم و با آرزوی سلامتی در رابطه با آدم خواری در دوره صفوی لطفا نظر خودتون رو مطرح کنید ، که آیا این مورد ار قطعیات است و مورد اتفاق منابع دست اول تاریخی و این اتفاق می افتاده است اگر این گونه است آیا علمای شیعه در آن دوره واکنشی به این عمل داشته اند یا خیر ؟ یا صرفا یک شایعه ای است از سوی جنگ روایی مخالفان صفوی یا شایعه ای است ساخته خود دستگاه پروپاگاندای حکومت صفوی برای ایجاد رعب و وحشت در بین دشمنان ؟ باتشکر🍀 🔴جواب : 🔵نجفی: با تشکر از شما ، در جواب پرسش تان می توان این چنین گفت که غالب حملات به صفویان به خصوص در کتب مورخین سکولار بخاطر تاثیر شیعی صفویه بر هویت و وحدت ملی ایرانیان باز می گردد۰ البته در زمان خود آنها نیز دشمنانشان که عمدتا وابسته به عثمانی ها بوده نیز ، "صفویه هراسی " را تبلیغ می نمودند ۰ سلاطین بعد از صفویه هم گاهی از محبوبیت مردمی برخی از آنان در اذهان ملی مطلع می شدند نسبت به آنها طریق کینه ورزی و عناد را در پیش می گرفتند؛ فلذا صفویه از بدو تولد تا به امروز در معرض انتقام جویی فرهنگی و سیاسی و اعتقادی و ملی قرار داشته است ؛ اما این همه باعث نمی شود که همه کارها و اعمال و شیوه های آنها را در حکومت داری ، درست و بی عیب و نقص بشماریم ۰ البته مسائلی مثل آدمخواری و این سنخ مطالب از عقل سلیم و باور آدمی به دور است ولی می توان گفت روشهای حکومتی و شیوه مجازات ها در قرون گذشته با دنیای معاصر متفاوت بوده و میزان اعمال قدرت آن در مناطق مختلف دنیا فرق می نموده است ۰ این نکته را هم دقت نمایید که دفاع از معدل عصر صفویه با دفاع از جزء جزء عملکرد برخی از آنان قابل تفکیک است ۰ در این مورد در زمان خود ما هم دفاع از کلیت نظام جمهوری اسلامی با دفاع از عملکرد ضعیف برخی دولت ها مثل دولت قبلی بسیار فاصله داشت و متفاوت است و انتقاد از جزئیات این دسته از رجال دولتی با معیارهای اصولی در خود نظام جمهوری اسلامی تباین در خور توجهی را نشان می دهد۰ موفق باشید۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰بررسی تاریخی اصول اخلاق سیاسی غرب ✅قسمت اول ضرورت مذاکره با قدرت به جای لبخند 🔶🔶یکی از موضوعات چالش برانگیز امروز ما دیدگاه کسانی است که فکر می کنند صرف مذاکره و لبخند و کوتاه آمدن از مواضع اصولی انقلاب باعث نرمی و انعطاف طرف غربی می شود و در این رابطه حتی به ابزارهای قدرت در زمان مذاکره هم بی اعتنا هستند ! برای بحث از میزان اعتبار این دیدگاه کمی درباره ابعاد مطلب مذکور و واقعیات تاریخی پیرامون آن سخن می گوییم ۰ 🔷 وقتی با کشورهای غربی طرف می شویم و مثل امروز از فضای گفتگو و مذاکره به جای موشک و قدرت نظامی سخن گفته میشود ، این مطالب سربسته و ساده انگارانه به عنوان اصول خدشه ناپذیر پذیرفته میشود ۰ 🔴در سیاست همانقدر که تجربه یک دیپلمات و هنر مذاکره و اطلاع از حقوق بین الملل مهم است ، بایستی به تجربه تاریخی و اصولی که سیاستمد اران اروپایی به آن معتقد بوده و عملا در طول سالها و دهه ها و یا قرون مختلف از خود بروز داده اند به عنوان نوعی قوانین و آئین نامه های پنهان ولی تکرار پذیر توجه نمود۰ 🔵 از این زاویه ، فهم تاریخی و علم تاریخ برای کارشناسان و تحلیل گران روایط بین الملل و سیاست خارجی نه فقط به مثابه تاریخ نقلی بلکه نوعی فلسفه تاریخ و شناخت قوانین حاکم بر سیاست کشورها معنا و مفهوم پیدا میکند ۰ 🔴 متاسفانه در ارزیابی ، دفاع و حتی نقد مسائل مهمی مثل برجام این سطح از دانش تاریخی مفقود بوده و اصولا ضرورت واقعی آن هم در نظر گرفته نمیشود ۰ 🔵اما برای استناد بخشیدن به اهمیت مطالب گفته شده مناسب است سری به اسناد و تحولات تاریخی دوره جنگ اول جهانی زده تا ببینیم در نوشته های محرمانه و گزارشات خصوصی آنان در مورد مذاکرات سیاسی و امتیاز دادن و امتیاز گرفتن و یا به اصطلاح امروزیها مسابقه برد - برد در ذهنیت غربیها آنهم از نوع انگلیسیش چه منطقی حاکم و اصول اخلاق سیاسی آنها از چه اولویت هایی برخوردار بوده است. 🔴در سال ۱۹۱۴ که دول متفق به جنگ با رقیب اروپایی خود یعنی آلمان مشغول بودند و امپراطوری بیمار عثمانی نیز در جبهه مقابل فرانسه و انگلیس قرار گرفته بود به ناگاه اعراب ساکن عثمانی ارزش استراتژیک بالایی یافتند و چون برخی از اعراب از رفتار ترکها ناراحت بودند نوعی جنبش های ناسیونالیستی عربی و سازمانهای سری به تدریج ظهور و بروز نمود؛ این وضعیت از چشم روباه مکار و سیاستمداران و کارشناسان بین الملل انگلیسی پنهان نمانده و با تحریک و حمایت ضمنی از خلافت خود خوانده شریف حسین در مکه و حمایت ظاهری و صوری از استقلال اعراب سعی نمودند در پشت جبهه عثمانی مانع و شکاف ایجاد نمایند؛ 🔵 اما این تحریکات و قول و قرارهای سیاسی با این جنبش عربی نه تنها واقعی نبوده بلکه امروز به برکت چاپ اسناد و خاطرات رجال سیاسی آن زمان معلوم میگردد حتی شرافتمندانه هم نبوده بلکه غالبا فریبکارانه و فرصت طلبانه بوده است ۰ 🔴از نظر سیاستمداران ارشد انگلیسی فقط تا زمانی که مسئله عثمانی برایشان اولویت نظامی و سیاسی داشته با گرفتن نقد از اعراب( تحریک قومی علیه امپراطوری عثمانی) و دادن نسیه ( وعده های تو خالی و مبهم و کلی و غیر شفاف به عربها ) منتظر پایان جنگ و تقسیم غنائم آن بین خودشان و فرانسویان بوده اند ؛ 🔵 اعراب که تازه میخواستند با خروج از سلطه ترکهای عثمانی نفسی تازه کننند خیلی زود فهمیدند بازی انگلیسی های را خورده و آنان میراث ارضی عثمانی را بین خودشان تقسیم کرده و منطقه غرب آسیا یا همان خاور میانه با استعمارگران متجدد و نو ظهور ی روبرو شد که بعد از هندوستان دنبال منافع جدیدی در این جا می گشت ۰ ادامه 👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰بررسی تاریخی اصول اخلاق سیاسی غرب!! ✅قسمت ۲ (دانش تاریخی مکمل تجربه سیاسی در دیپلماسی) 🔶🔶پایان بخش این قسمت نقل از کار بدستان ارشد سیاسی انگلیسی است که نسبت به این موضوع مینویسند: خواهیم دید چون زمان قول و قرار فرا رسد ، باید حیله گرانه از عبارات چند پهلویی استفاده کرد تا خود را به چیزی متعهد نکند ۰ و اما در مورد سرنوشت اعراب بعد از جنگ و حل مسئله عثمانی اظهار می دارد : باید زبانی دو پهلو در پیش گرفت از یک طرف پذیرفت که عربها بعد از جنگ باید به استقلال برسند و از سوی دیگر مطرح کرد که برای تاسیس دولت های عرب به مستشار و مقامات اروپایی نیاز است و البته این مقامات باید منخصرا انگلیسی باشند !! به سخن دیگر هر دولت عرب مستقل در خاورمیانه بعد از جنگ در واقع تحت الحمایه بریتانیا می شد. 🔴و در جای دیگر می خوانیم که : دولت بریتانیا خود را علاقه مند به استقلال آسیای عرب زبان نشان داد بی آنکه درباره شکل دولتی که آنجا به وجود می آمد یا مرزهایی که برایش تعیین می شد قولی بدهد ۰ و در نهایت با این جملات میتوان به عمق سیاست و اخلاق دیپلماسی انگلیسی پی برد که : هر تعریف دقیقی از خواسته های ما عرب ها را رم می دهد لذا در مذاکرات با شریف حسین نه حقی برای ما به بار می آورد و نه دست ما را می بندد ۰ 🔵دیوید فرامکین نویسنده کتاب "صلحی که همه ی صلح ها را بر باد داد " در ص ۱۷۶ در یک جمع بندی از قول اسناد آن دوران می نویسد : بریتانیا سخت به دنبال کسب حمایت اعراب بودند اما تمایلی به پرداخت بهایی نداشتند ۰۰ و اما چیزی هم که می پرداختند در واقع سکه ی تقلبی زبانی بی معنی بود ۰ 🔴این اقوال و اسناد یک پیام روشن برای همه ما ایرانیان دارد و آن این است که کسانی که از تاریخ درس نمی گیرند محبور به تکرار تاریخ می شوند۰ با توجه به تمهیدات مذکور در میز مذاکره با این روباه های خوش خط و خال ظاهرا متمدن ، باید توجه داشت که آنها غیر از منافع خود به هر قیمت و هر وسیله ، به چیز دیگری فکر نمی کنند و لذا داشتن قدرت ملی از هر نوع سخت افزار و نرم افزار در برابر آنها برای بالا بردن چانه زنی امری واجب است ۰ اگر دیپلماتی در درستی این صورت مسئله تردید داشته باشد ، بهتر است یک سیر مطالعات تاریخی برای خودش تعریف کند ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰۲۱ آذر ماه سالگرد رحلت آیت الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی زعیم نهضت مشروطیت ایران ✅تفاوت جریان علمای آزادیخواه مشروطه ( آزادیخواهان مقدس ) با متجددین غربگرا در تاریخ تحولات فکری و سیاسی ایران http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰 دکتر موسی نجفی به مناست هفته پژوهش: ✅ تاریخ ایران از دوره‌ قاجار، مشروطه و پهلوی تاکنون چنین استقلالی به خود ندیده است 🔴به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم گرامیداشت هفته‌ پژوهش، امروز (21 آذرماه 1400) در سالن استاد بیرشک پژوهشکده‌ دانشنامه‌نگاری برگزار شد. 🔵برای مطالعه رجوع شود به : https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/09/21/2624800 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه👆 🔰به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم گرامیداشت هفته‌ پژوهش، امروز (21 آذرماه 1400) در سالن استاد بیرشک پژوهشکده‌ دانشنامه‌نگاری برگزار شد. ✅موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این مراسم به اهمیت عنصر "زمان" و "ابتکار و نوآوری" در پژوهش اشاره کرد و گفت: اگر پژوهش به زمانه‌ خودش متکی نباشد، فایده‌ای ندارد و اگر پژوهش نتواند با گذشته یا زمان فعلی ارتباط برقرار کند یا افقی به آینده بدهد، به‌درد جامعه نمی‌خورد. وی تأکید کرد: ما باید در "پژوهش" به  این پیوستگی زمانی توجه کنیم و اگر چنین نباشد،"گسستگی" همان خطری است که نسل ما را تهدید می‌کند. نمونه بارز این گسستگی در یک خانواده قابل مشاهده است. بارها مشاهده کرده‌ایم که بین فرزند، پدر و پدربزرگ یک خانواده "گسستگی" رخ داده است. ما اهالی علوم انسانی باید نگران این نوع مسائل باشیم که البته ‌مسئله‌ ساده‌ای نیست و باید با دقت در پیوهش مورد توجه قرار گیرد. نجفی ادامه داد: در خصوص جایگاه ایران در جهان دو تفکر کلی بین جناح‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور دیده می‌شود که هر دو محترم هستند. یک تفکر این است که کشور را در حال انحطاط می‌بینند و معتقدند ایران در 50 سال اخیر نه‌تنها پیشرفت نداشته بلکه، پسرفت هم داشته است و البته که دلایل خودشان را هم دارند. وی در توضیح طرز تفکر گروه دوم، عنوان کرد: این نگرش معتقد است ایران رو به تکامل است و کشور ما با آن استقلالی که در سال 57 با انقلاب اسلامی کلید خورد، رشد خودش را کرده و اکنون به دوره‌ تمدنی رسیده است. به این معنی که فرهنگ به منصه‌ ظهور اجتماعی رسیده است. به تعبیر مرحوم استاد مطهری "فرهنگ، جلوه‌ معنوی تمدن و تمدن جلوه‌ مادی فرهنگ است". اگر این مرحله‌ تبدیل فرهنگ به تمدن را در یک خط سیر دنبال کنیم، به پیشرفت ایران اعتراف می‌کنیم. وی افزود: اگر ما بعد از 40، 50 سال خودمان را در مرحله‌ تثبیت اجتماعی ببینیم، چه می‌شود که باید دو تفکر را بررسی کینم. به فرض ما نگران کشور هستیم که به انحطاط رفته است، اگر بخواهیم تاریخ کشورمان را به صورت منحنی ترسیم کنیم، می‌توان برای ادوار گذشته و تاریخ کشورمان یک منحنی پنج درجه‌ای رسم کرد  که سه بار آن اعتلاء و دو بار آن انحطاط بوده است. دو بار انحطاط آن می‌تواند مربوط به قرن پنجم و هفتم باشد که در دوره‌ مغولی به اوج رسید. با این حال در دوره‌ مغولی که انسجام ایران از جنبه‌های سیاسی، اجتماعی از بین رفت، باز هم شعرا و ادیبان بزرگی چون سعدی، حافظ و مولوی در همان دوره‌‎ انحطاط مغولی به اوج رسیدند و اعتلای دوره‌ بعدی را همین فرهنگ‌سازان رقم زدند و با همان ابتکارات خود نگذاشتند شیرازه‌ جامعه از هم گسیخته شود و اعتلای دوره‌ بعد رقم خورد و حتی این مشاهیر، مغول‌ها را هم تربیت کردند و از آن قوم مهاجم در دوره‌ دوم مردمانی متمدن و سازنده ساختند. نجفی در ادامه تصریح کرد: این همان اثر فرهنگ است. بنابراین عنصر دوم پژوهش که "ابتکار" است، برای کسانی که قائل به "فرهنگ" هستند، اسقاط وظیفه نمی‌کند اما کسانی‌که قائل به "تمدن" هستند، (بنده خودم را جزو این گروه حساب می‌کنم) معتقدند تاریخ ایران از دوره‌ قاجار، پهلوی و مشروطه تاکنون چنین استقلالی به خود ندیده است و این موضوع بسیار ارزشمندی است و نباید راحت از کنار آن گذشت. قبلاً اجانب در کشور ما هرکاری می‌خواستند، انجام می‌دادند اما الآن دستشان کوتاه است و همین موضوع که در 5 + 1 ما مقابل قدرت‌های بزرگ دنیا نشسته‌ایم اتفاق ساده‌ای نیست. وی همچنین خاطرنشان کرد: با مشکلات و مصائبی که داریم نباید از عنصر ابتکار و نوآوری که مهمترین اصل تمدن است، غافل شویم. ضمن اینکه یکی از عناصر پژوهش هم خلاقیت است و اگر در پژوهشی خلاقیت نباشد، آن دیگر پژوهش نیست و تقلید است. تقلید همان متضاد تحقیق است که در پژوهش‌هایمان باید مراقب این موارد باشیم. وی با تأکید بر اینکه عنصر ابتکار و نوآوری با عنصر تمدن سنخیت پیدا می‌کند، گفت: اگر تعلق فکری ما به دسته‌ اول است، باز فرهنگ جای خودش را دارد و این خلاقیت را برای اعتلاء در سال‌های آینده نیاز داریم، اگر هم متعلق به دسته‌ دوم هستیم، پژوهش خلاقیت خودش را می‌خواهد و در این راستا اول از همه باید از استادان پیشکسوت این عرصه تجلیل کنیم و نگذاریم آنها فراموش شوند و همین که به فکرشان باشیم یک ارزش است. رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان به خاطرات و آموخته‌هایی از استادان خود همچون زنده‌یاد محمد دامادی، کریم مجتهدی و زنده‌یاد سیدمحمد علی روضاتی، اشاره کرد و گفت: ما در قبال نسل‌های آینده مسئولیم و باید برای رشد علوم انسانی در نسل آینده برنامه داشته باشیم. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
نجفی در مراسم گرامیداشت هفته‌ی پژوهش پیشنهاداتی را درباره انتشار دانشنامه علوم انسانی برای جوانان با هدایت دانش آموزان دبیرستانی و نسل جوان مطرح کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم گرامیداشت هفته‌ی پژوهش ۲۱ آذرماه ۱۴۰۰ در سالن استاد بیرشک پژوهشکده دانشنامه‌نگاری برگزار شد. 👇👇👇ادامه http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
ادامه👆👆 🔰به گزارش ایسنا، دکتر موسی نجفی ، ۲۱ آذرماه در مراسم گرامی‌داشت هفته پژوهش که در پژوهشکده دانشنامه‌نگاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با اشاره به دو تفکر مهمی که در مورد ایران وجود دارد، ادامه داد: ما در کشورمان دو تفکر داریم که هر کدام از این دو تفکر قابل احترام هستند. تفکر اول؛ کشور را در حال انحطاط می‌بیند و معتقد است ایران در ۵۰ سال گذشته، نه تنها جلو نرفته که بلکه عقب هم رفته است. دلایلی هم دارند که ممکن است سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... باشد. تفکر دیگر؛ برخلاف آن می‌گوید که کشور رو به تکامل است و استقلالی که در سال ۵۷ با انقلاب اسلامی کلید خورد، رشد خودش را کرده و به دوره تمدنی رسیده است. 🔵نجفی افزود: اگر بخواهیم تاریخ علم ایران را به صورت یک منحنی رسم کنیم، این منحنی با منحنی تاریخ علم اروپا متفاوت است. ما مانند اروپا عصر باستان، قرون وسطی و عصر جدید، نداریم. شاید محور ما، محوری پنج درجه‌ای شود که دارای سه اعتلا و دو انحطاط باشد. یکی از دوره‌های انحطاط که همان دوره مغولی است. بسیاری از بزرگان ما در دوره انحطاط بودند و با ابتکارات خود، اعتلای دوره بعدی را همین فرهنگ‌سازان رقم زدند و نگذاشتند شیرازه جامعه از هم گسیخته شود. همان‌ها مغول‌ها را تربیت کرده و از آن قوم مهاجم، مردمان متمدن و سازنده ساختند. 🔴رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با ذکر این نکته که خود را جزو گروه فکری دوم می‌داند، گفت: با توجه به تاریخ ایران در دوره مشروطه، قاجار و پهلوی، فکر می‌کنم که ایران از نظر استقلال به جایگاهی رسیده که این استقلال را در گذشته نداشته است. وی با بیان این‌که عنصر ابتکار و نوآوری مهم‌ترین اصل تمدن است و همچنین یکی از عناصر پژوهش هم خلاقیت است، تصریح کرد: اگر پژوهش، خلاقیت نداشته باشد، پژوهش نیست تقلید است. اگر تعلق ما به گروه فکری دسته اول است؛ فرهنگ جای خودش را دارد و خلاقیت را برای احیای اعتلا در سال‌های بعد نیاز داریم و اگر متعلق به تفکر دوم هستیم که برای پژوهش نیاز به خلاقیت داریم. 🔶نجفی با اشاره به اهمیت نسل جوان، تاکید کرد: اگر می‌خواهیم نسل بعد محقق و مبتکر شوند، باید از نوجوانی برای آن‌ها فکری کنیم. از مدارس علوم انسانی تهران جمعی را جمع کنیم و دانش‌آموزان دبیرستانی یک مجله علوم انسانی را تهیه کنند و به آن‌ها امکانات بدهیم و این مجله در دبیرستان‌ها برای نسل جوان توزیع شود. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰همایش تمدن نوین اسلامی ؛ ماهیت چرایی و چگونگی تحقق دولت اسلامی ✅سخنرانی دکتر موسی نجفی ساعت ۹ و ۴۰ دقیقه https://vc1.viannacloud.ir/rnmyz84lfoou/ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰نظر و پرسش یکی از مخاطبین محترم ✅در برخی از کانال ها پرسشی تاریخی - سیاسی مطرح شده است که به نظرم آمد ممکن است پرسش بعضی از دوستان جوان این کانال هم باشد ، فلذا به پاسخ دادن مختصر نسبت به آن اقدام نمودم ۰ متن پرسش و پاسخ اینگونه است : 🔴 یک سوال بی جواب! ظاهرا حدود ۷۰ سال پیش اسراییل و متحدانش طی معاهده ای قسمتهای زیادی از کشور دوست و برادر ، فلسطین را اشغال کردند و ما تا به امروز برای حمایت از مردم مسلمان و مظلوم فلسطین اسراییل را به رسمیت نمیشناسیم و با این کشور ظالم مسابقه هم نمیدهیم. از طرفی حدود یک قرن قبل از آن واقعه هم کشور روسیه طی معاهده ای ظالمانه در دو نوبت قسمتهای زیاد از خاک مردم مسلمان ایران را اشغال و به خاک خود ضمیمه کرد !!!! حال چگونه است که ما کشوری که خاک خودمان را اشغال کرده به رسمیت میشناسیم اما کشوری را که خاک دیگران را تصرف کرده به رسمیت نمیشناسیم؟ اگر کسی جوابی بدهد ، مرا یک عمر بنده خود کرده است ادامه 👇👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰🔰جواب پرسش🔰🔰 ✅این سوال کمی رنگ" سفسطه" دارد؛ روسیه یک کشور جعلی نیست که ما آن را به رسمیت بشناسیم و زمان مورد بحث تحت حکومت تزارها با ما جنگ می کردند، پس وجود داشتند؛ ولی دشمن متجاوز بودند؛ اما اسرائیل یک کشور واقعی نیست۰ ✅در ثانی تجاوز روسها مربوط به بیش از دویست سال قبل است در حالی که تجاوز اسرائیل به روز است و دشمن بالفعل ما می باشد ✅ما هر چند از دست دادن بخشی از قفقاز و افغانستان و بلوجستان را ناگوار میدانیم ولی اگر بخواهیم ادعایی داشته باشیم باید معاهدات بین المللی را پاره کرده و به راه صدام حسین برویم البته در این راه دیگر کشورها بخصوص عربهای خلیج فارس ادعاهایشان را با وقاحت بیشتری مطرح می کنند ✅اما نکته آخر که بعضی هموطنان به ظاهر ملی گرا مطرح می کنند و به نوعی منافع ملی ما را بدون جهان اسلام و در تقابل با آن می بینند، باید بدانند که نفوذ بین المللی ما ایرانیان و قدرت ملی فعلی ما در حال حاضر و درجه اول بخاطر سکنی گزیدن انقلاب اسلامی در سرزمین ایران است و این عامل قدرت فرامنطقه ای و جهانی به ما داده است و بقول غربیها باعث شده ایران در پایتخت های عربی و اسلامی بغداد و بیروت و دمشق و صنعا و بحرین و غیره نفوذ فرهنگی داشته باشد و اتفاقا "نفوذ تمدنی" حتی ایرانی ما هم از این طریق ممکن شده است ۰ تاریخ اثبات کرده است محدود نمودن ایرانیان در چارچوب دیوارهای ایران نه تنها فایده ندارد بلکه حتی کشورهای کوچک را هم نسبت به ایران به طمع می اندازد ؛ فلذا همانقدر که "ایران تاریخی" یک واقعیت است "ایران اسلامی شیعی" هم پانصد سال است به شکل در هم تنیده شده ای "هویت ملی" ما ایرانیان شده است۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi