#مقاله_ها
☑️ آورده های داود فیرحی و موسی نجفی برای سیاست خارجی و قدرت نرم جمهوری اسلامی
▫️نعمت الله مظفرپور [۱]| دیپلماسی ایرانی
1⃣ نگارنده از بدو ورود به محیط دانشگاه در نیمه دهه ۷۰ تاکنون همواره کوشیده است خود را در معرض افکار و متفکران مختلف و متعارض قرار داده و از این بابت هراسی به دل راه ندهد. یعنی نه فقط ارتباط علمی بلکه ارتباط عاطفی با اساتید مختلف با افکار متعارض برقرار کرده است. چه بسا بسیاری از آنها اصلا همدیگر را قبول نداشته و هم را دوست نداشته باشند اما من قاطبه آنها را دوست می دارم و ارتباط برقرار کرده و برایشان دل تنگ می شوم. [...] رویکرد نگارنده به دانش همه آنها رویکردی است که ماکس وبر نگاه «کاسبکارانه» می داند. یعنی گزینش مستمر زنبور عسل وار شهد گلهایی از آثار آنها و پیوند دادن به یکدیگر در نقطه ای به نام سیاست، سیاست خارجی، دیپلماسی و فکر استراتژیک معطوف به عینیت و عمل.
2⃣ در دهه اخیر از دانشمند نورانی پاکیزه و متخلق، مرحوم دکتر فیرحی لذت علمی و معنوی وافر بردم و اکنون سخت دلتنگش هستم. [...] او سرتا پا تواضع و «گوش شنوا» و چشم بینا بود. مختصات سیاست خارجی و حتی دیپلماسی را به قدری روان درک می کرد که گفتگو با ایشان را بسیار سهل و دلچسب می نمود. کتاب «قدرت دانش و مشروعیت در اسلام» [۲] او را دو بار در دو دهه با دقت مطالعه کردم.
3⃣ اما در کنار او با دکتر موسی نجفی، متفکر ظاهرا خشک اما باطنا رئوف و متدین نیز آشنا شدم که به راهش و فکرش ایمان داشته و رفتار تصنعی ندارد. او شدیدا دنبال تربیت نیروهایی است که به درد نظام اسلامی بخورند. به عنوان یک دانش آموز با «کنش سیاسی» هر دو بزرگوار که فاصله فکری - سیاسی با همدیگر دارند؛ فاصله دارم. اما اندیشه های هرکدام پنجره ای به سویم باز می کند که آن دیگری دریغ کرده و بعضا می بندد.
4⃣ در یک سال اخیر با کتاب «مراتب ظهور فلسفه سیاست در تمدن اسلامی» [۳] نوشته دکتر نجفی آشنا شدم که به نظرم هم جهان بینی و پارادایم واره نوینی بود و هم نوعی مهندسی معکوس کتاب دانش قدرت و مشروعیت دکتر فیرحی محسوب می شود. خوانش او مغایر خوانش فیرحی از ماجرای اندیشه سیاسی در دنیای اسلام است. این کتاب مرا تحت تاثیر قرار داد و کاستیهای رهیافت فیرحی و فرهنگ رایج در دانشگاههای ایران را عیان نمود.
5⃣ لذا نگارنده ترغیب شد به طور مختصر روح هر دو کتاب را توضیح داده و برخی نقدهای اثر نجفی بر اثر فیرحی را محور بندی کند. بویژه اینکه این کتاب به قدر لازم شناخته شده نیست. در حالیکه کتاب نجفی بسیار سنت شکنانه و قوی است اما دانشگاه به دلایل مختلف از جمله موضعگیریهای ایدئولوژیک اینگونه منابع را بایکوت کرده است و اردوگاه سیاسی همسوی خود نجفی نیز عمدتا به دلیل بهره مندی از مواهب قدرت و منابع مادی و معنوی، خیلی نیازی به اندیشه و اندیشمند احساس نمی کند و اسیر تورم رسانه ای و آدمهای شلوغ کار است. مضاف بر اینکه نجفی خود نیز به مانند بسیاری از اصولگرایان در موضع خود سخت گیر و حاد بوده و ارتباط دوستانه گسترده ای با دنیای مخالف خود برقرار نمی کند. در حالیکه «روحیه فردی» اثرگذاری ویژه ای بر نشو و نمای اندیشه یک اندیشمند دارد.
6⃣ آنقدر که عقل نگارنده قد می دهد در حداقل صورت اینکه نجفی به طور غیرمستقیم نشان می دهد که آنچه فیرحی در سنت تاریخ تمدن اسلامی نشان داده است، می تواند محترم باشد. اما من هم با عینک خودم تاریخ تمدن اسلامی را کاوش کردم و چیزهایی خلاف فیرحی دیدم. لایه ای که فیرحی دیده است لزوما غیرواقعی نیست اما همه واقعیت هم نیست. واقعیتهای دیگر و برجسته تر هم وجود دارند که آن مرحوم اغماض کرده است.
7⃣ نکته قابل ذکر اینکه حدود مطالعاتی فیرحی فقط بر دوره میانه یعنی قرن سوم تا هشتم هجری متمرکز است اما نوشته نجفی تاریخ معاصر را نیز در بردارد. هر دو کتاب هم رساله های دکتری اندیشه سیاسی ایشان است. هر دو می کوشند حال و آینده را با عنایت به بازشناسی و اتصال به تراث گذشته بازسازی کنند و از این جهت «مساله و هدف» آنها مشترک است. فیرحی از رساله خود تحت هدایت رضوی و بشیریه و مرحوم آیت اله عمید زنجانی دفاع کرده و نجفی نیز تحت هدایت داوری اردکانی و مجتهدی که همه از بزرگان تفکر ایرانی هستند. کما اینکه دکتر داوری در مقدمه کتاب نجفی، به درستی آنرا بی سابقه می داند.
8⃣ به هر حال نگارنده در اینجا «تفسیر شخصی» خود را از روح کتاب مرحوم دکتر فیرحی محور بندی کرده و سپس مطالبی درباره کنه اثر دکتر نجفی ارائه می نماید.
🔗 مشروح این مقاله را در پیوند زیر بخوانید:
https://yun.ir/6yksw4
▫️▫️▫️
توضیحات:
۱. دیپلمات و پژوهشگر اندیشه سیاسی و دیپلماسی.
۲. قدرت، دانش و مشروعیت، داود فیرحی، نشر نی: ۱۳۷۸.
۳. مراتب ظهور فلسفه سیاست در تمدن اسلامی، موسی نجفی، دانش و اندیشه معاصر: ۱۳۸۲.
#یک_حرف_از_هزاران
◀️ گزیده های ایران و جهان ▶️
@yekhezaran