eitaa logo
Dr.Mutter
41.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
800 ویدیو
2 فایل
مادر. دندانپزشک. ساکن آلمان. از واقعیات مینویسم... نشر مطالب فقط با ذکر منبع. راه ارتباطی: @dr_mutter ادمین به قدر امکان پاسخگو هست تعداد پیام ها خیلی بالاست ممنون که درک میکنید🌷 تبلیغات: https://eitaa.com/dr_mutter_werbung
مشاهده در ایتا
دانلود
🤣🤣 دیدین دیروز خودم بهتون بهترین پیشنهاد رو دادم😉 کانال در ایتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef 💫انتشار مطالب فقط با ذکر منبع
شاید باورتون نشه ولی قسمت اول از داستانی که قرار بود براتون تعریف کنم رو نوشتم و تا دقائق دیگری میگزارم تو کانال💪 راستی اسم این قصه مون رو گذاشتم حسابی تحویلش بگیرید و برای هرکسی که فکر میکنید مفیده بفرستین و حتما حتما هم برام نظراتتون رو بنویسید. مثل همیشه همه رو میخونم گرچه نمیرسم جواب بدم به همه پیام ها. @dr_mutter
این روزها که درگیر جمع کردن وسایل و اسباب کشی هستم شرایط جسمی خیلی خوبی ندارم اینه که مجبورم یکم کار کنم یکم استراحت . امروز وقتی داشتم کمد یکی از اتاق ها رو جمع می‌کردم چشم افتاد به یه بسته که اصلاً یادم رفته بود که همچین چیزی رو تو خونه داریم. کفنی که از کربلا خریده بودیم. دیدنش من رو برد به عالم فکر و خیال، خسته هم شده بودم پس برای استراحت رفتم روی تختی که روبروی کمد بود و چشم دوختم به اون همه ریخت و پاش و شلوغ کاری که روبروم بود. می‌دونی یه لحظه چی به ذهنم رسید؟ من از موقعی که مشخص شد باید اسباب کشی کنم سه ماه فرصت داشتم. یعنی می‌دونستم تا سه ماه دیگه باید همه کارامو بکنم و خونه رو مثل روز اول تحویل بدم. سه ماه فرصت داشتم که اونطوری که می‌خوام وسایلم رو جمع کنم، چیزایی که دوست دارم رو بسته‌بندی کنم و با خودم ببرم، شکستنی‌ها رو بیشتر لای کاغذ بپیچم اون وسایلی هم که خراب و اشکال دار هستن و یا دوستشون ندارم بندازم برن. ولی می‌دونی چیه رفیق، وقتی زمان رفتن و اسباب کشی ما از این کره خاکی برسه ما این فرصت رو نداریم. نمی‌تونیم توی توشه مون بگردیم خوب و بدش رو سوا کنیم اونایش رو که دوست نداریم بندازیم دور. نمی‌تونیم بین اعمالمون کنکاش کنیم ببینیم چی حساس‌تره زودتر ضایع و تباه میشه اون لای محافظ بپیچیم. وقتی وقت رفتن ما می‌شه حتی آنی هم فرصت نداریم... باید از قبل یه توشه خوب و مرتب و حاضر آماده برای خودمون درست کنیم و روی دوشمون داشته باشیم که هر وقت ملک الموت اومد و گفت وقتشه پریشون و مضطر نشیم. یه حقیقتی رو در مورد خودم بگم بهتون، من یکی از بزرگترین ترس‌هام تو زندگی ترس از مرگه، چون خوب می‌دونم توشه ام چقدر اوضاعش خرابه، چقدر خالی از خوبیه... این ترس از مرگ برای من خیلی جاها مثل یک ترمز عمل کرده و میکنه. و خیلی وقت‌ها همین ترس از مرگ مانع از حسودی و طمع و غیبت و خیلی چیزهای دیگه در من میشه. شما چی؟ ترمز شما در زندگی چیه؟ آیا توشه تون آماده است؟ کانال در ایتا مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان