جلسه 21
وضو
شرائط الوضوء
قصد وجه و صورت عمل و أداء و قضاء واجب نیست. چون دلیلی برای وجوب آن وجود ندارد.
البته قصد تمییز لازم است، یعنی اگر تمییز عمل متوقف بر آن است باید قصد تمییز شود.
اشکال: قصد تمییز هم لازم نیست.
اصلا قصد امتثال امر هم لازم نیست، بلکه آنچه که لازم است قصد قربت است، چرا که در روایات آمده «الصلاة قربان کل تقی» و به همین خاطر صرف قصد محبوبیت کافی است.
آب وضو باید طاهر باشد. دلیل: روایات متواتره
آب وضو باید مباح التصرف باشد. دلیل: چون وضو عمل عبادی است و نیاز به قصد قربت دارد، در صورتیکه استعمال آب غصبی حرام است و با آن نمیتوان قصد قربت نمود.
اشکال: این مطلب بند به مسئله ی اجتماع امر و نهی است، فلذا تابع آن مسئله است و اگر در این مسئله کسی جوازی باشد میتواند بگوید وضویش صحیح است هر چند که گناه هم مرتکب شده است.
آب وضو باید مطلق باشد. دلیل: آیه ی شریفه (فإن لم تجدوا ماء فتیمموا)؛ در برخی روایات هم که جواز وضو با گلاب آمده باید توجیه کرد، چرا که اولا ضعیف السند است و ثانیا، اصحاب از آن اعراض کرده اند.
لکن مسئله به بررسی بیشتری نیاز دارد.
در افعال وضو باید ترتیب باشد. دلیل: 1) تسالم اصحاب، 2) صحیحه زراره 3) آیه ی شریفه
اشکال به دلالت آیه ی شریفه بر مدعی: اولا در آیه ی شریفه با واو عطف کرده است نه با فاء ثانیا: حتی اگر با فاء عطف میشد باز هم ترتیب خارجی فهمیده نمیشود چرا که فاء بر ترتیب در کلام دلالت دارد.
جلسه 22
شرائط الوضوء
یکی دیگر از شرائط وضو، موالات است یعنی اینکه نباید به قدری فاصل بیفتد که اعضای قبلی خشک شود.
ان قلت: آیه مطلق است و موالات را شرط نشده است.
قلت: صحیحه معاویة بن عمار بر این شرط دلالت دارد، البته لازم به تذکر است که این روایت، میگوید که اگر اعضاء به خاطر تأخیر خشک شود، باطل میشود ولی اگر به خاطر گرمای هوا مثلا عضو قبلی خشک شود به این مطلب تعرضی ندارد.
شرط دیگر وضو این است که مکلف باید خودش اعمال وضو را انجام دهد.(مباشرة)
دلیل: 1) تسالم 2) آیه ی شریفه (باید اغسلوا صدق کند).
اعضای وضوء باید قبل از وضو طاهر باشند. (بنابه نظر مشهور) یعنی نه منجس و نه متنجس باشد.
لکن دلیلی بر این مطلب وجود ندارد، بله صحیحه زراره وجود دارد که طبق آن لازم است اعضا قبل از غسل طاهر باشند. پس یا باید از غسل به وضو تعدی کرد یا اینکه بگوییم که تنجس اعضاء موجب تنجس ماء است.
اشکال: اما در مورد تعدی، دلیلی برای جواز تعدی وجود ندارد، و اما در مورد اینکه عدم طهارت عضو موجب نجاست ماء است، اخص از مدعا است، چرا که ممکن است در عین شستن عضو هم پاک شود، (مثلا آب کر باشد و با فشار ریخته شود)
پس دلیلی برای این مطلب وجود ندارد.
مانعی نباشد، مانع یا 1) امر اهم است، مثل اینکه امر دائر باشد بین وضو و خاموش کردن آتش، یا 2) ضرری است یا 3) حرجی.
در اولین حالت: با ترتب میتوان وضو را تصحیح کرد.
جلسه 23
شرائط وضو
شرط آخر: باید مانعی از امر وضو نباشد. مانع به سه صورت است که گفته شد و یک صورت آن بررسی شد.
صورت دوم مانع، ضرر است. در اینجا هم گفته شده است که «لاضرر» حاکم بر ادله ی احکام اولیه است و وجوب را برمیدارد. فلذا امر وضو برداشته میشود و وضو باطل است.
إن قلت: هر چند امر وجود ندارد، لکن ملاک که وجود دارد و با همین ملاک میتوان وضو را تصحیح کرد.
قلت: ملاک (مدلول التزامی است و ) تابع مدلول مطابقی یعنی امر است، و در ما نحن فیه هم مدلول مطابقی برداشته شد پس مدلول التزامی هم برداشته میشود.
پس نه با مدلول مطابقی و نه با التزامی نمیتوان وضو را تصحیح کرد.
البته راه دیگری برای تصحیح وضو در فرض مزبور وجود دارد و عبارت است از اینکه بگوییم: ادله ی «لا ضرر» برای امتنان به مکلف است و اگر مکلف اقدام به ضرر کرد و وضوی ضرری گرفت، حال در این صورت اگر گفته شود که وضویش طبق «لا ضرر» باطل است، خلاف امتنان است.
لکن این راه هم قابل پذیرش نیست، چرا که اگر اینگونه گفته شود باز هم خلاف امتنان پیش می آید، چون با این کار در واقع مولی راه را برای مکلف باز میگذارد تا اینکه در شرائط ضرری وضو بگیرد، و همین موجب ضرر و خلاف امتنان است.
صورت سوم مانع، خوف است. که در این صورت هم وضو واجب نیست و آن را نه با مدلول مطابقی و نه التزامی نمیتوان تصحیح کرد و باید تیمم شود به خاطر وجود روایت.
نواقض وضوء
وضو با اموری باطل میشود: خروج بول و غائط و باده معده و خوابیدن و هر چیزی که عقل را زائل کند، استحاضه قلیله و متوسطه (استحاضه کثیره غسل را هم باطل میکند)، جنابت هم وضو را باطل میکند. بلل مشتبه قبل از استبراء هم در حکم بول است.
اما در مورد خروج بول و غائط و ریح و منی و خواب (ی که مزیل عقل باشد)، به خاطر روایات زیادی از جمله صحیحه ی زراره
إن قلت: این روایت ضعیفه است چرا که سند شیخ به ابن ولید ضعیف است،
قلت: با طریق کلینی به ابن ولید و شیخ صدوق به ابن ولید میتوان این راویت را تصحیح کرد.
جلسه 24
نواقض الوضوء
هر آنچه که مزیل عقل باشد، مبطل وضو است. دلیل: 1) تسالم (یا بما هو هو یا بما هو ناشئ عن الصحیحه) 2) صحیحه زراره
استحاضه ی قلیله، مبطل وضو است. و دلیل آن صحیحه معاویة بن عمار است.
استحاضه متوسطه مبطل وضو است، به خاطر موثقه سماعه. از این روایت دو مطلب استفاده میشود: اول: استحاضه کثیره ناقض وضو نیست و ناقض غسل است (استصحاب بقاء طهارت هم اقتضاء دارد که استحاضه کثیره مبطل وضو نباشد). دوم: استحاضه متوسطه موجب بطلان وضو است.
اشکال: استحاضه کثیره اگر مبطل غسل باشد، به طریق اولی مبطل وضو است. چرا که هر چند در موثقه به بطلان وضو در اثر استحاضه کثیره تصریح نشده است، اما با توجه به اینکه با غسل مستحاضه، طهارت از حدث اصغر هم حاصل میشود، ممکن است از این باب تصریح نشده باشد.
خروج منی هم ناقض وضو است، که طبق صحیحه زراره مبطل است.
جماع هم ناقض وضو است، به خاطر صحیحه ابی مریم
نقض به بلل مشتبهه هم که بحث آن گذشت.
کی وضو واجب میشود؟
وضو برای هر نمازی واجب است الا نماز میت حتی برای اجزای فراموش شده نماز و نماز احتیاط لازم است. همچنین برای طواف هم وضو واجب است. همچنین در اثر نذر و عهد و قسم نیز وضو واجب میشود.
جلسه 25
کی وضو واجب میشود؟
برای تمامی نماز ها وضو واجب است غیر از نماز میت، دلیل: 1) ضرورت دین 2) آیه ی شریفه 3) روایات متواترات
در اجزای منسیه ی نماز و همچنین در نماز احتیاط هم وضو شرط است، چون اینها نیز جزئی از نماز هستند بلکه نماز احتیاط خودش نماز مستقلی است و هر نمازی مشروط به وضوء است.
طواف واجب هم مشروط یه وضو است. صحیحه علی بن جعفر بر این مطلب دلالت میکند.
اما به خاطر نذرو عهد و قسم واجب میشود به این خاطر که خود نذر و عهد و قسم واجب الوفاء است.
احکام خاصه بالوضوء
کسی که یقین به حدث دارد و بعد شک کرد که وضو گرفته یا نه، یا برعکس این فرض، بناء را بر حالت سابقه میگذارد.
اگر کسی بعد از نماز شک کند که وضو گرفته بود یا نه، بناء را بر صحت میگذارد ولی برای نماز بعدی وضو میگیرد.
اگر کسی وسط نماز شک کرد که وضو گرفته یا نه، باید نماز را قطع کند و وضو بگیرد و نماز را از سر بگیرد.
اگر کسی قبل از وضو یا در وسط آن شک کند که مانعی وجود دارد یا نه، یا شک کند که چیز موجود مانع است یا نه، باید یقین کند که مانع وجود ندارد، اما اگر بعد از وضو این شک حاصل شود، بنا را بر صحت میگذارد، عده ای گفته اند مطلقا بنا را بر صحت میگذارد و عده ای قید احتمال التفات را دخیل دانسته اند.
اگر کسی یقین داشته باشد که برخی از اعضای وضویش متنجس است و وضو بگیرد و شک کند که آیا با وضو گرفتن دستش پاک شده است یا نه، دستش در حکم متنجس است ولی وضویش صحیح است.
جلسه 26
احکام خاصه وضو
اگر شک مکلف در وضو یا حدث باشد، بناء را بر حالت سابق میگذارد، به خاطر استصحاب.
اگر بعد از نماز شک کند که نماز با طهارت بوده یا نه، نماز صحیح است به خاطر قاعده ی فراغ؛ ولی برای نماز های بعدی باید وضو گرفت و قاعده ی فراغ اینجا را شامل نمیشود، چرا که قاعده ی فراغ فقط هر آنچه را که گذشته شامل میشود.
إن قلت: اگر قاعده ی فراغ (به سبب مدلول مطابقی) نماز گذشته را تصحیح کند، (با مدلول التزامی) لازمه اش نیز ثابت میشود یعنی ثابت میشود که مکلف با وضو بوده است، فلذا نماز های بعدی هم لازم نیست وضو گرفته شود.
قلت: قاعده ی فراغ اصل عملی است و مثبتاتش حجت نیست، حتی اگر گفته شود که اماره است، ولی چون از امارات خبریه نیست، مثبتاتش حجت نیست.
اگر وسط نماز شک در طهارت شود، باید وضو بگیرد و نماز را از سر بگیرد، قاعده ی فراغ و تجاوز هم نهایتا ما قبل شک را تصحیح میکند ولی بقیه را درست نمیکند، و با توجه به اینکه اقل و اکثر ارتباطی هستند، باید نماز از سر گرفته شود.
اگر شک در حاجب شود، یعنی شک شود که آیا دستم خودکاری است یا خیر، اگر قبل از وضو یا در أثناء آن باشد باید احراز عدم مانعیت شود،
إن قلت: با استصحاب میتوان عدم حاجب را اثبات کرد.
قلت: استصحاب عدم حجب، اصل مثبت است.
اشکال: این جواب قابل قبول نیست، چرا که استصحاب وجود حاجب را نفی میکند و اگر استصحاب در اینجا مثبت باشد، باید همه جا مثبت باشد و این حرف گفتنی نیست.
جلسه 27
احکام خاصه وضو
اگر قبل از وضو شک در حاجب شود، تکلیف این است که احراز عدم حاجب شود.
إن قلت: با استصحاب عدم حاجب را ثابت میکنیم.
قلت: این استصحاب اصل مثبت میباشد، با این بیان که: آنچه در وضو لازم است غسل الوجه و الیدین لازم است و استصحاب ثابت نمیکند که غسل الوجه و الیدین حاصل شده است، چرا که موضوع وضوء غسل الیدین و الوجه است نه اینکه غسل الیدین و الوجه مع عدم الحاجب باشد و اصلا عدم الحاجب در ادله نیامده است، وقتی شک در حاجب میشود، این ثابت نمیکند که غسل الیدین مثلا محقق شده است بلکه باز هم شک وجود دارد که آیا غسل الیدین محقق شده است، بله لازم عقلی آن این است که غسل الیدین محقق شده است.
اشکال: 1) اولا عدم حاجب هم در ادله وجود دارد و در ارتکاز هم همین وجود دارد، 2) ضم الوجدان الی الأصل هم ثابت میکند که غسل الیدین محقق شده است.
همچنین سیره ی متشرعه این است که فحص از حاجب نمیکنند.
اشکال: این سیره ناشی از این است که اطمینان به عدم وجود حاجب دارند، یا غفلت از مطلب دارند.
جواب: چنین اطمینانی در کار نیست و اگر اینگونه گفته شود همه ی سیره ها زیر سؤال میرود، و غفلت هم ندارند.
علی ای حال، اصل مطلب استصحاب است که عدم حاجب را ثابت میکند.
دلیل دیگر بر عدم وجوب احراز عدم حاجب: صحیحه علی بن جعفر
اشکال: صدر روایت با ذیل آن تنافی دارد و به همین خاطر عدم احراز از این روایت ثابت نمیشود.
پس تنها دلیل برای عدم وجوب احراز، همان استصحاب است.
جلسه 28
احکام خاصة بالوضوء
اگر بعد از وضو شک کند که وضوی صحیح گرفته یا نه، بعضی گفته اند وضویش مطلقا صحیح است (به خاطر قاعده فراغ) و برخی گفته اند اگر احتمال التفات میدهد صحیح است ولی اگر یقین دارد که حین الوضو غافل بوده، صحیح نیست، و در این حالت قاعده ی فراغ جاری نمیشود، چرا که
اولا: قاعده ی فراغ، یک حکم تعبدی را تأسیس نمیکند بلکه مرتکز عقلائی را امضاء میکند و ارتکاز عقلائی هم بر این است که اگر احتمال التفات وجود داشته باشد، به شک اعتناء نمیشود.
و ثانیا در خود ادله ی قاعده ی فراغ آمده است که لا اقل احتمال التفات در حین عمل وجود داشته باشد تا اینکه قاعده جاری شود، چرا که در دلیل نکته ی «أذکریت» را ذکر کرده است.
اگر دست کسی قبل از وضو نجس بود و بعد از وضو شک میکند که وضویش صحیح است یا خیر، وضویش صحیح است طبق قاعده ی فراغ، ولی دستش نجس است، به خاطر استصحاب و با توجه به اینکه لوازم اصول عملیه حجت نیست هیچ اشکالی هم پیش نمی آید. ولی در این بین وجود علم اجمالی به نجاست دست یا صحت وضو داریم که این دو با هم جمع نمیشوند و موجب مشکل شدن مسئله میشود، فلذا باید مسئله مفصل بحث شود لکن در مقام نمیگنجد.
وضوء جبیره
اگر بر برخی از اعضای وضو جبیره باشد، اگر امکان داشته باشد که بدون ضرر آب به زیر پارچه برسد، باید شسته شود و اگر ضرر داشته باشد، باید روی جبیره مسح شود.
اگر روی زخم باز باشد، باید دور و برش شسته شود.
اما اگر شکسته باشد یا قرح باشد، در اینجا باید تیمم شود.
اگر چیزی به اعضای وضو بچسبد، باید آن را بکند، و اگر امکان ندارد، تیمم باید کرد، اما اگر مانع در موضع تیمم باشد، لازم است بین وضو و تیمم جمع شود.
جلسه 29
وضوء جبیره
اگر رسیدن آب به زخم یا شکستگی مانعی ندارد، باید آب زیر جبیره برسد و این مطلب طبق قاعده است و بحثی ندارد.
اگر رساندن آب تعذر دارد و جبیره رویش وجود دارد، باید دور و برش شسته شود و روی جبیره مسح شود و دلیل این حکم روایات است مانند صحیحه حلبی و صحیحه عبدالرحمن، لکن در صحیحه دوم اصلا مسح بر روی جبیره را نیز شرط نمیداند. پس یک روایت مسح بر روی جبیره را شرط میداند و دیگری نمداند. مشکل دیگر در روایت این است که در یک روایت قرح ذکر شده و در دیگری کسر.
جواب مصنف: قرح و کسر خصوصیتی ندارد و آنچه که مهم است ضرر داشتن آب است، و در مورد اینکه یکی مسح را شرط دانسته و دیگری لازم ندانسته است، دومی را تقیید میزنیم، فلذا باید روی جبیره مسح شود.
اشکال: صحیحه عبدالرحمن میگوید مسح لازم نیست، نه اینکه مطلق باشد به عبارت اخری، وضوی بدون مسح را صحیح میداند، فلذا رابطه ی شان مطلق و مقید نیست و تعارض مستقر است.
لکن با توجه به اینکه اجماع و تسالم اصحاب بر این است که مسح هم لازم است، لزوم مسح هم ثابت میشود.
اگر زخم مکشوف باشد، باید دور و برش شسته شود و در مورد موضع زخم هیچ تکلیفی نیست و دلیل آن صحیحه عبد الله بن سنان است.
اشکال: در صحیحه عبد الله بن سنان حرفی از باز بودن زخم نیست.
جلسه 30
وضوء جبیره
اگر جبیره نباشد و موضع شکسته باشد، باید تیمم کرد، دلیل: «قاعده این است که اگر تمکن از وضو نبود باید باید تیمم کرد، به خاطر آیه ی شریفه».
اشکال: بین کسر و جرح فرقی وجود ندارد.
اگر حاجب در موضع غسل بود باید رفع شود (تا اینکه وضو حاصل شود) و اگر امکان رفع آن نبود و در موضع تیمم هم نبود، تیمم باید کرد (طبق آیه ی شریفه)، و الا هم باید وضو و هم باید تیمم کرد (چون نه قدرت بر وضو وجود دارد و نه قدرت بر تیمم و نماز هم در هیچ حالتی ساقط نمیشود).
غسل
اسباب غسل شش چیز است، جنابت، حیض، نفاس، استحاضه کثیره و متوسطه، مس میت، میت. دلیل روایات زیادی است که یکی از آنها موثقه سماعه است. این موثقه را مرحوم کلینی بدون غسل مس مست ذکر کرده است اما شیخ صدوق و شیخ طوسی غسل مس میت را نیز ذکر کرده اند.
بنا به نظر مشهور غسل واجب را همین شش مورد ذکر کرده اند. لکن در برخی از روایات غسل احرام و غسل جمعه نیز به عنوان غسل واجب ذکر شده است و برخی هم قائل شده اند، لکن غسل جمعه واجب نیست چرا که لو کان لبان. همچنین است غسل احرام.
غسل جنابت
جنابت با چیز محقق میشود، اول: خروج منی، دوم: رطوبتی که مشکوک است و بعد از غسل و قبل از استبراء به بول خارج میشود، سوم: جماع
جلسه 31
بم تتحقق الجنابة؟
به سه چیز، اول خروج منی، دوم دخول قبلا و دبرا، سوم بلل مشتبه بعد الغسل مع عدم استبراء بالبول
دلیل نسبت به خروج منی: روایات زیاد از جمله صحیحه حلبی.
دلیل نسبت به دخول، اما نسبت به دخول از قبل: اطلاق آیه شریفه و روایات متواتره و تسالم و اما نسبت به دبر: اطلاق آیه، شهرت، اطلاق برخی روایات مثل صحیحه محمد بن مسلم
البته در برخی روایات مانند مرسله ی برقی آمده است اگر انزال نباشد، بر هیچکدام غسل واجب نیست ولی اگر انزال باشد بر مرد غسل واجب است ولی بر زن غسل واجب نیست، پس تعارض وجود دارد (چرا که طبق این روایت دخول در دبر موجب جنابت نیست ولی در روایت قبلی بر اساس اطلاقش، دخول در دبر موجب جنابت است).
جواب: این روایت سندا ضعیف است چرا که مرسله است و همچنین دلالت آن نیز عجیب است چرا که خلاف اجماع بر تحقق جنابت هر دو میباشد.
علی ای حال، اصل دلیل شهرت و روایت صحیحه است که اطلاق (از حیث قبل و دبر) دارد.
إشکال: درست است که ادخال اطلاق دارد ولی ممکن است ادخال انصراف داشته باشد به ادخال از قبل.
در لواط هم اگر صرفا دخول باشد و انزال نباشد، در اینجا هم مشهور گفته اند که جنابت حاصل میشود و مرحوم سید مرتضی هم اجماع هم نقل کرده است و روایات هم اطلاق دارد و در روایت ابی بکر حضرمی هم به این مطلب مخصوصا اشاره شده است.
جلسه 32
بم تتحقق الجنابة؟
الوطء فی دبر الذکر موجب جنابت است و لو انزال نباشد، دلیل: اجماع منقول از سید مرتضی، اطلاق ادله ای که غسل را دائر مدار دخول ذکر کرده اند، همچنین روایات خاصه مثل روایت ابی بکر حضرمی
اشکال: اجماعات سید مرتضی رحمه الله معلوم نیست تحقق داشته باشد، چرا که حدس زده است و رجوع به ادله نکرده است،
اما در مورد اطلاق ادله، میتوان گفت این ادله انصراف به دخول به قُبل دارد و صرف عنوان دخول موجب جنابت نیست وگرنه در خیلی موارد دیگر هم که دخول وجود دارد مثل دخول در حیوان و ... نیز باید موجب جنابت میشد در صورتیکه هیچ کس نگفته است.
اما در مورد روایت، سند اشکال دارد چرا که حضرمی توثیق ندارد و فقط در رجال کامل الزیارات آمده است و دلالت هم اشکال دارد چرا که ظاهرا مراد از جنابت در روایت، جنابت معنوی است، همچنین ظهور «جامع» در این است که انزال صورت گرفته است نه اینکه فقط دخول صورت گرفته باشد.
البته میتوان گفت: رجال کامل الزیارات موثق هستند مگر اینکه در جای دیگری تضعیف شده باشند و همچنین «جامع» مطلق است و ظهور در انزال ندارد، ولی بقیه ی اشکالات دقیق هستند.
پس اگر کسی اطلاق را از روایات استظهار کرد، جنابت در مورد مذکور محقق میشود، مخصوصا با ضم شهرت و گرنه دلیل وجود ندارد، مگر از باب احتیاط.
جلسه 33
متی یجب الغسل؟
بر فرض اینکه جنابت حاصل شد، کی لازم است که مکلف غسل کند؟
در همه ی مواردی که وضو واجب است غسل هم واجب است و اضافه بر آن در روزه هم غسل لازم است.
اما غسل برای نماز واجب است به خاطر اینکه آیه ی شریفه و نصوص زیادی به آن دلالت میکند. در مورد اجزاء منسیه و نماز احتیاط هم باید غسل کند، چرا که اینها هم جزء نماز هستند و همانطوری که برای خود نماز غسل واجب است در این دو مورد هم غسل لازم است. اما در مورد طواف، صحیحه علی بن جعفر بر لزوم غسل دلالت میکند و همچنین ادله ای که وضو را لازم میداند به طریق اولی غسل را لازم میداند. لکن این اولویت محل تأمل است.
اما برای روزه غسل واجب است هر چند وضو واجب نیست، و دلیل آن اولا تسالم اصحاب است و ثانیا صحیحه ابی نصر بر آن دلالت میکند.
آیا غسل واجب نفسی است یا غیری؟ یعنی اگر فرض کنیم کسی نماز بدون غسل خواند، این فرد در اثر ترک نماز صحیح قطعا معاقب است ولی آیا بر اثر ترک غسل نیز عقاب دارد؟ جواب این است که خیر عقاب ندارد، و دلیل این مطلب تسالم اصحاب و اصل برائة است.
المحرمات علی الجنب
لمس اسم خدا برای جنب حرام است، همچنین مس قرآن کریم، همچنین داخل شدن در مسجد الا اینکه میخواهد از مسجد عبور کند ولی در مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم حتی اجتیاز هم برای جنب جائز نیست، همچنین قرار دادن چیزی در مساجد و همچنین قرائت آیات سجده دارد هم حرام است. مشاهد مشرفه هم ملحق به مساجد است و فرد جنب فقط از آنها حق عبور دارد و نمیتواند چیزی در آنجا قرار دهد.
جلسه 34
چیزیهایی که بر جنب حرام است:
جنب نمیتواند به لفظ جلاله دست بزند (به عربی باشد یا فارسی یا ...، فرقی ندارد) ولی اگر از صفات خداوند متعال باشد اشکالی ندارد. به خاطر موثقه عمار.
ان قلت: در سند احمد بن محمد بن یحیی وجود دارد که توثیق آن مشکل دارد.
قلت: با شیخوخة اجازه یا توثیقات عامه میتوان توثیق کرد و مشهور هم موثقه بودن این روایت است.
إن قلت: این روایت معارض دارد، که موثقه ی عمار است.
قلت: روایت عمار میگوید به درهم میتوان دست زد و روایت اول میگوید به قسمتی که اسم الله رویش هست نمیتوان دست زد.
اشکال: این جمع تبرعی است فلذا تساقط میکنند (البته میتوان گفت روایت دوم نص در جواز است و روایت اول ظاهر در حرمت، فلذا کراهت مس ثابت میشود) و دلیلی برای حرمت مس جنب وجود ندارد مگر اینکه به اجماع و ... بتوانیم تمسک کنیم.
جنب نمیتواند قرآن را مس کند، دلیل اول: موثقه ی ابی بصیر.
لکن این روایت هم اشکال دارد، چرا که در روایت آمده است که «غیر متوضی نمیتواند مس کند»، اما تسری به جنب و تنقیح مناط و اولویت حرف های قابل قبولی نیستند. بلکه طبق برخی روایات وضو برای جنب هم اثر دارد فلذا معلوم نیست که اگر جنبی وضو گرفت، باز هم مس قرآن برایش حرام باشد، شاهد آن هم این است که در روایات آمده «خوابیدن برای جنب مکروه است مگر اینکه وضو بگیرد» پس معلوم میشود وضو برای جنب اثر دارد.
دلیل دوم: آیه ی شریفه «لا یمسه إلا المطهرون»
اشکال: منظور از تطهیر در اینجا، طهارت باطنی است که این طهارت باطنی را ائمه دارا هستند، پس معنای آیه این است «لا یدرک دقائقه إلا الأئمه علیهم السلام».
جواب: ظاهر آیه بر حرمت دلالت دارد، و اینکه گفته شد «منظور آیه این است که اهل بیت علیهم السلام میتوانند دقائق را درک کنند»، تأویل آیه است که منافاتی با ظهور ندارد.
جنب نباید چیزی را داخل مسجد بگذارد و نمیتواند در آن توقف کند مگر در حد اجتیاز و عبور. دلیل: نصوص کثیره مثل صحیحه زراره
جلسه 35
محرمات بر جنب:
دخول در مسجد بر جنب حرام است الا بنحو اجتیاز، و نسبت به مسجد الحرام و مسجد النبی مطلقا دخول جائز نیست، به دلیل آیه ی شریفه و صحیحه زراره و محمد بن مسلم.
در مقابل روایت جمیل بن دراج، دال بر جواز مشی در غیر مسجدین است، نه اجتیاز.
در تنافی این دو مورد باید گفت: اولا سند روایت جمیل تمام نیست، و اگر سند هم تمام باشد، مخالف با آیه ی شریفه است، چرا که طبق آیه ی شریفه فقط عبور جائز شمرده شده است نه مشی، در حالیکه صحیحه زراره و ... موافق با کتاب است پس مرجح دارد.
دلیل بر استثنای مسجد الحرام و مسجد النبی هم، روایت صحیحه است.
بر جنب حرام است که آیات عزائم را قرائت کند، چون صحیحه زراره بر این مطلب دلالت میکند. لکن در اینجا بحث وجود دارد که آیا منظور از «سجده» که در روایت آمده، آیه ی سجده دار است یا سوره سجده دار یا سوره ی سجده؟ روایت مجمل است و قدر متیقن آن آیه است و نسبت به سوره شک میشود و برائت جاری میشود، همچنین سوره ها معلوم نیست اسامی آنها از طرف خداوند باشد، فلذا نمیتوان به اسامی سوره ها اعتماد کرد و اهل بیت در مورد سوره به صورت کلی صحبت نمیکردند و حکم را روی آیه بار میکردند، علی ای حال برائت جاری میشود بلا شک. مخصوصا اینکه اگر «سجده» را به سوره ی سجده حمل کنیم، مسئله مشکل دارد میشود.
مشاهد ائمه نیز ملحق به مساجد است، البته نه کل حرم بلکه فقط بقعه مبارکه، به همین خاطر جنب نمیتواند داخل در آنجا شود.
دلیل این الحاق: 1) همان ملاک در مشاهد هم وجود دارد، و ملاک حفظ حرمت در مساجد است که این در مشاهد هم وجود دارد، لکن این دلیل استحسان است و قابل التزام نیست. 2) تعظیم شعائر واجب است و عدم دخول جنب در مسجد از تعظیم شعائر است.
جلسه 36
آیا دخول جنب به مشاهد ائمه حرام مثل مسجد یا خیر؟
دلیل اول بر حرمت این بود که روح مسجد در این مشاهد هم وجود دارد که گفته شد، قیاس است و قابل فهم نیست.
دلیل دوم، وجوب تعظیم شعائر الله بود و عدم دخول جنب هم از مصادیق تعظیم شعائرالله است، لکن این دلیل هم اشکال دارد، چرا که هر چیزی که مصداق شعائر الله است واجب نیست، مثلا سینه زنی هر چند که تعظیم شعائر الله است ولی واجب نیست، مصادیق بزرگ تعظیم شعائر وجوب دارد فقط.
دلیل سوم که مهمترین دلیل است صحیحه ی بکر بن محمد است.
اشکال: این روایت دلالت ندارد، چرا که ظاهر «لاینبغی» خوب نبودن است نه حرمت.
جواب: ریشه ینبغی، بغی است و معلوم نیست معنی «لا ینبغی»، خوب نبودن باشد. امام اگر در مقام جعل باشد، ظاهر این کلام حرمت است کما این که «ینبغی» در مقام جعل دال بر وجوب است، مگر قرینه ای باشد که از این ظهور برگرداند. لا اقل این است این تعبیرات از حیث وجوب و حرمت، اجمال دارند و اینگونه نیست که حتما بر آندو دلالت نداشته باشند.
بالاخره احتیاط این است که جنب وارد مشاهد مشرفه نشود. البته دلیل دیگری نیز میتوان برای حرمت دخول جنب به مشاهد مشرفه گفت، که عبارت است از صدق عنوان «هتک» و مخصوصا با توجه به این مطلب که امام علیه السلام حاضر و ناظر است.
کیفیة الغسل
غسل به دو نحو ارتماسی و ترتیبی است، در غسل ارتماسی همه ی بدن در آب داخل میشود بطوریکه عرفا گفته شود یه لحظه آب بدنش را گرفت. ترتیبی هم بدین صورت است که ابتدا سرو گردن و بعد سمت راست و بعد از آن سمت چپ شسته میشود.
دلیل غسل ارتماسی: صحیحه ی زراره است.
دلیل غسل ترتیبی: صحیحه ی دیگر زراره.
اشکال: از روایت، ترتیب بین سمت راست و چپ استفاده نمیشود و فقط ترتیب بین سرو بدن استفاده میشود.