هدایت شده از محمد حسن احمدپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام تکتیرانداز قسام به نتانیاهو
رزمنده تکتیرانداز قسام پیش از هدف گرفتن یک نظامی صهیونیست در منطقه تلالهوی پیامی خطاب به نتانیاهو ارسال کرد.
تکتیرانداز قسام در این فیلم در قالب جنگ روانی علیه صهیونیستها میگوید: من از مدتها پیش به دنبال یائیر میگردم پسر نتانیاهو تا یک گلوله به سر وی شلیک کرده و جمجمهاش را منفجر کنم اما جستوجو به نظر بیفایده بوده است.
وی میافزاید: مطمئنا نتانیاهو فرزندش را به جنهم نمیفرستد بلکه این احمقها را میفرستد تا با مرگ رو به رو شوند لذا آنها شایسته این مرگ هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ماها اگر مسئول گزینش کربلا بودیم،دو سوم یاران امام حسین رو رد میکردیم!
هدایت شده از مهدی خدادوست
کلیپی که همسر شهید فادی
از دختر کوچک شهید در صفحات مجازی بارگذاری کرده رو خدمتتون فرستادم
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🌷 امام صادق (علیه السلام) :
✍ كان عمّنا العبّاس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبى عبد اللَّه، و ابلى بلاء حسنا، و مضى شهيدا.
☘ عموى گرانقدرم ، عباس ؛ انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ايمانى آگاهانه و استوار و عميق بود؛ به همراه حسين (علیه السلام) دليرانه مبارزه كرد و در آزمون سخت زندگى- با به جان خريدن رنجها و گرفتاريهاى بسيار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد و پس از جهادى سترگ و شجاعانه ، جان را در راه خدا هديه كرد.
📘 شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار ، ج3 ، ص184
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از Therapist | محمدعلی همدانی
4_5805683817159069032.mp3
28.44M
زیارت عاشورا
ς๏м爪εℕт | 🏴
⋅─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─⋅
𝑱𝑶𝑰𝑵 - ▪️@PMCMAH 🕊
دکتر یعقوب توکلی
سلام انشالله بزودی خاطرات شهید فادی الجزار یکی از رزمندکان اسیر در زندانهای رژیم صهیونیستی که بیش از ۱۲ سال در اسراییل زندانی بود وبعد از فرماندهان حزب الله در ازادی قلمون سوریه بود ودر سوریه به شهادت رسید منتشر خواهد که حاصل گفتگوی اینجانب با ان شهید عزیز است
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنيا اگر از يزيد لبريز شود
ما پشت به سالار شهيدان نكنيم
🗣 مرتضی رمضانی
@twtenghelabi
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی تمیم البرغوثی شاعر سنّی مذهبِ فلسطینی در رثای امام حسين (ع)
🗣 مقاومت اسلامی نُجَباء
@twtenghelabi
هدایت شده از بیداری ملت
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گاهی روضه را باید اینطور شنید!😭😭
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان جوان فلسطینی درباره امام حسین علیهالسلام و کربلا
غزه کربلا عصر جدید است
کربلای امام حسین، امام حسینی که فرمود برای سرکشی و خوشگذرانی قیام نکردم بلکه برای اصلاح امت جدم خروج کردم.
غزه امروز مانند کربلا است. خون این مردم مثل خون حسین علیه السلام است
شاید مردم از حرف های من احساس کنند که من مثل شیعه ها صحبت می کنم.. نه. شیعه نیستم.
درباره امام حسین مطالعه کردم. در زندان درباره امام حسین مطالعه کردم. وقتی درباره امام حسین مطالعه کردم گریه کردم...
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از نهضت جهانی مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رویش ها
▪️تلاش کودکان سیستانی برای برافراشتن علم امام حسین(ع)
🌎نهضت جهانی مقاومت🌍
http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a
🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت
آیین گرامیداشت «میرزا احمد الهامی کرمانشاهی» برگزار شد - ایرنا
https://www.irna.ir/news/83510445/%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
هدایت شده از جعفر قنادباشی
سرودهٔ افشین علا در بزرگداشت مجاهدان یمن
🇵🇸❤️🇾🇪
به حوثیان یمن
فرشتهها! برسانید از این دیار کهن
سلام ملت ما را به حوثیان یمن
به آن قبیله بگویید سرزمین شما
شدهست قبلهگه سروها به دشت و دمن
سلام ما به شهیدان سرفراز شما
که خفتهاند به هر سو بدون غسل و کفن
سلام ما به زنان و به کودکان شهید
که چید دست خزان، برگ و بارشان ز چمن
به رغم اینهمه ماتم رسیدهاید از دور
به داد غزه مظلوم مثل پارهی تن
امید خلق فلسطین به دستهای شماست
نه شاخ و شانه حکام در شعار و سخن
مثال صعده و قدس است اتحاد دو جان
مثال غزه و صنعاست روح در دو بدن
خوشا به پنجه صیادتان که از ره دور
فشرده حلق تلآویو را میان رسن
خوش آن شهاب که رد شد به رغم گنبد خصم
ز شام تیره و سوزاند آشیان زغن
به حکمتان سفر دزدهای دریایی
چه قاطعانه به دریای سرخ شد قدغن
به روز واقعه بلعند تا فراعنه را
خلیج فارس درآمیخت با خلیج عدن
اگرچه دور ز مایید خاک پاک شما
به چشم ماست گرامی شبیه خاک وطن
شما صحابی پیغمبرید در این قرن
جهان به حسرت دیدارتان اویس قرن
گزیدهاند شما را برای عصر ظهور
نبی و فاطمه و حیدر و حسین و حسن
#یمن
#افشین_علا
#شعر
هدایت شده از دکتر حسین امیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*یک کلمه برای جایگاه زن*
آغاز جهان نیستی ست
مادر هستی ست
....
هدایت شده از Yaser Asgari
💢اسرائیل، صادرکننده روشهای شکنجه در دنیا!
🔹صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یکبارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکهای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهمتر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمامتر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم.
🔹بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آنقدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخمها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشیهای آمپلیفایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوشهایم سوت میکشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم میخواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد میلرزید. مغزم تیر میکشید. از همان دستبندها برق به تمام بدنم میرسید. همهٔ سلولهای بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمیدانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند و داخل سلول انداختند. دیگر روز و شب را نمیفهمیدم.
🔹بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمامتر به من فحش میداد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلولهها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلولهها را درآوردی. گلولهها پیش شما است.» میدانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمیتوانستم بکنم. دستهایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمیتوانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمههای پیراهنم را با دستهایش باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او بهسان حیوان انساننمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بیرحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه میگیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بیرحمانهای که پیرمردی بهظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دستهایی بسته- انجام میداد، پر از تنفر شده بود.
🔹با شکنجههایشان به شیطانصفتی اسرائیلیها بیشتر پی بردم. مهمتر از همه ارزان بودن روشهای شکنجهٔ آنها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلیترین صادرکنندگان روشهای شکنجه در دنیا شد. آموزش روشهای شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار میرفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجهها، اعصاب انسان را به هم میریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «میخواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای کاملاً مصلوب کاری نمیتوانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکییکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چارهای جز فریاد زدن نداشتم.
🟢متن بالا برشیست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار
پ.ن: سمیر قنطار، مبارز لبنانیالاصل فلسطینی است که سی سال در زندانهای اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزبالله لبنان از زندان آزاد شد.
📚کتاب: حقیقت سمیر
✍نویسنده: یعقوب توکلی
🔘ناشر: سوره مهر
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#سمیر_قنطار
#فلسطین
#ادبیات_بیداری
🌍 با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
هدایت شده از جعفر قنادباشی
🛑 ۴ مانع بازدارنده رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان
◀️ هرچند تهدیدات دو روز گذشته رژیم صهیونیستی در خصوص حمله گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان، سبب شد تا خبرگزاریها از وقوع این حمله در یکشنبه شب سخن بگویند، ولیکن بر خلاف این پیش بینیها، نه تنها چنین حملهای به وقوع نپیوست بلکه با زیر سوال رفتن ادعای رژیم در متهم کردن مقاومت حزب الله در حمله موشکی به مجدل شمس (واقع در جولان)، افتضاح تازهای برای رژیم رقم خورد و افزون بر این موانع عمدهای که در سر راه هرگونه عملیات گسترده علیه خاک لبنان قرار دارد، مورد توجه بیشتر قرار گرفت؛ موانعی که تا بحال به ویژه در ده ماه گذشته از تحقق اغراض و مقاصد شوم صهیونیستها برای نابودی و انهدام توان نظامی مقاومت حزب الله لبنان جلوگیری کرده است. حال آنکه قصد و هدف صهیونیستها همواره این بوده است تا با حملات بسیار سنگین و نابود کننده، فاجعه غزه را در این کشور تکرار کنند. اما هیچگاه نتوانستهاند چنین اغراض و اهداف شومی را اجرایی کنند، چراکه در این مسیر علاوه بر موانع متعدد دیگر چهار مانع عمده قرار دارد:
اولین مانعی که رژیم صهیونیستی با آن روبرو است؛ قدرت، توانمندی و برنامههای پیچیده نظامی حزب الله است که به صورت یک قدرت بازدارنده عمل میکند. زیرا که این پاسخ حزبالله نه فقط میتواند ضربات کاری فلج کنندهای یه ارتش رژیم صهیونیستی وارد کند، بلکه شهرها و شهرکهای بیشتری از فلسطین اشغالی را مورد هدف قرار داده و تاسیسات حیاتی رژیم صهیونیستی را نیز از کار بیندازد.
دومین مانع جدی رژیم صهیونیستی، خستگی شدید نیروهای ....
https://jamejamonline.ir/0069Xa
هدایت شده از Yaser Asgari
💢اسرائیل، صادرکننده روشهای شکنجه در دنیا!
🔹صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یکبارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکهای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهمتر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمامتر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم.
🔹بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آنقدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخمها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشیهای آمپلیفایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوشهایم سوت میکشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم میخواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد میلرزید. مغزم تیر میکشید. از همان دستبندها برق به تمام بدنم میرسید. همهٔ سلولهای بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمیدانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند و داخل سلول انداختند. دیگر روز و شب را نمیفهمیدم.
🔹بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمامتر به من فحش میداد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلولهها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلولهها را درآوردی. گلولهها پیش شما است.» میدانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمیتوانستم بکنم. دستهایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمیتوانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمههای پیراهنم را با دستهایش باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او بهسان حیوان انساننمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بیرحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه میگیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بیرحمانهای که پیرمردی بهظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دستهایی بسته- انجام میداد، پر از تنفر شده بود.
🔹با شکنجههایشان به شیطانصفتی اسرائیلیها بیشتر پی بردم. مهمتر از همه ارزان بودن روشهای شکنجهٔ آنها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلیترین صادرکنندگان روشهای شکنجه در دنیا شد. آموزش روشهای شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار میرفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجهها، اعصاب انسان را به هم میریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «میخواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای کاملاً مصلوب کاری نمیتوانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکییکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چارهای جز فریاد زدن نداشتم.
🟢متن بالا برشیست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار
پ.ن: سمیر قنطار، مبارز لبنانیالاصل فلسطینی است که سی سال در زندانهای اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزبالله لبنان از زندان آزاد شد.
📚کتاب: حقیقت سمیر
✍نویسنده: یعقوب توکلی
🔘ناشر: سوره مهر
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#سمیر_قنطار
#فلسطین
#ادبیات_بیداری
🌍 با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz
هدایت شده از لشکر قدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️صلابت عروس شهید اسماعیل هنیه هنگام صحبت درباره او
🔹با دلهای راضی به اراده و تقدیر الهی
مردی بود بینیاز از تعریف
به جمع یاران و فرزندان شهیدش پیوست
چیزی نمیگوییم مگر آنکه خداوند به آن راضی باشد
در فراغت به سوگ نشستهایم
إنا لله وإنا إليه راجعون
🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
هدایت شده از توییتر انقلابی
او مثلِ یک فلسطینی زندگی کرد و مثلِ یک فلسطینی به شهادت رسید.
🗣 ﮼صابرنصرالله ﮼
@twtenghelabi
هدایت شده از طه
داغ ابراهیم بر دل ماند و اسماعیل رفت
یک خبر تسکینِ این درد است :
"اسرائیل رفت!"
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
کاخی که #اسماعیل_هنیه و فرزندانش در آن زندگی کردن و در آخر کوچک و بزرگ به شهادت رسیدن ....
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از امرالله
خدا رحمت کند انیس نقاش را. انسان شریف و بزرگی بود و خیلی از زمانهاش و از خیلیها جلوتر و بهتر فکر میکرد. یک بار در مصاحبهای گفته بود که حتی تهران هم امن نیست و کشتن ترور کردن کار سختی هم نیست و خیلی راحت میشود کسی را ترور کرد....
کشتن خیلی آسان است و اگر کسی فکر میکند تروریسم دولتی کار سخت و پیچیدهای است، سخت در اشتباه است. مهم تبعات ترور است که باید مدنظر قرار بگیرد من شک ندارم که هر دولتی بخواهد میتواند رئیس دولت دیگر را با هزار تدبیر امنیتی ترور کند. این مسائل فقط به تعهد و به مسوولین دولتها برمیگردد که نمیخواهند وارد چالشهای امنیتی شوند و تبعات اقدامات تروریستی را برای خود بخرند.
برای پیگیری اخبار عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
هدایت شده از خبر فوری و مهم 🇮🇷 رو عضویت کلیک کنید✅️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خبرنگار فلسطینی؛ هنیه در کشوری شهید شد که بهای حمایت از آرمان فلسطین و محور مقاومت را میپردازد
🚨به کانال #خبر_فوری_و_مهم بپیوندید :
https://eitaa.com/joinchat/2427518998C64cc7dd436
هدایت شده از Therapist | محمدعلی همدانی
تصویر را برای دوستانتان به اشتراک بگذارید تا در ثواب طرح شریک باشید
۶۱۰۴۳۳۷۹۳۰۳۷۷۰۰۵
ς๏м爪εℕт | 🏴
⋅─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─⋅
𝑱𝑶𝑰𝑵 - ▪️@PMCMAH 🕊
هدایت شده از بدون مرز
💢عملیاتی که اشک مناخیم بگین را درآورد!
🔹خبر بسیار تکاندهندهای در ۱۱ تشرینالثانی ۱۹۸۲ منتشر شد؛ خبری که همهٔ دنیا را متحیر کرد. شهید احمد قصیر، جوان شیعهمذهب لبنانی و رانندهٔ یک ماشین پژو ۵۰۴ در شهر صور دست به اقدامی شهادتطلبانه زده و فرماندهی مقر نظامیان اسرائیلی را در شهر صور به تلی از خاک تبدیل کرده بود. با انفجار مهیبی که در مقر نظامیهای اسرائیل اتفاق افتاد، اسرائیل به لرزه درآمد. از منابع مختلف شنیدیم که در این حادثه ۷۲ اسرائیلی کشته و بیش از ۱۲۰ نفر مجروح شدند؛ اما منابع مقاومت خسارت دشمن را بیش از پانصد کشته اعلام کردند. در میان کشتهشدگان جمعی از بهترین و برجستهترین افسران تیپ ۵۳ کوهستانی و بازجویان اطلاعاتی اسرائیل حضور داشتند، که با انتشار عکسهای آنها در مطبوعات اسرائیلی، اسرا عدهٔ زیادی از آنها را شناختند. جمعی از افسران اطلاعات ارتش اسرائیل، شینبت (سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل) هم در این انفجار کشته شد. در مجموع، ساختار اطلاعاتی ارتش اسرائیل ضربهٔ شدیدی خورده بود. ژنرال یکوتل آدام از کشتهشدگانی بود که در جریان جنگ از فرماندهان برجستهٔ حمله اسرائیل به لبنان به شمار میرفت. مناخیم بگین در مرگ این نظامیان بهشدت گریست و روحیهٔ ارتش اسرائیل هم متزلزل شد.
🔹عملیات شهید احمد قصیر اقدامی بسیار بزرگ بود. او روحیهٔ از دسترفتهٔ لبنانیها و مقاومت اسرا را بازگرداند، و ثابت کرد که با خروج انقلابیون فلسطینی از عرصهٔ مقاومت در برابر اسرائیل، مردم لبنان روند جدید و بسیار متفاوتی را در مقاومت علیه اسرائیل آغاز کردند؛ مقاومتی که نه تنها فرصت استراحت به دشمن نمیدهد، بلکه خواب را از چشمان آنها میگیرد. تعداد تلفاتی که ارتش اسرائیل در یک لحظه، آن هم از کیفیترین و بارزترین نیروهای اطلاعات ارتش، یکجا از دست داده بود، تاکنون در هیچ یک از وقایع و عملیاتهای گذشته اتفاق نیفتاده بود. این عملیات بود که نظامیان و سیاستمداران اسرائیل را واداشت تا به خروج از مناطق لبنان بیندیشند. چون این واقعیت ثابت میکرد فضای متفاوتی از مقاومت در حال شکلگیری است، که قادر خواهد بود انتقامهای بسیار سخت و جانفرسایی از نیروهای اسرائیلی بگیرد. این چیزی نبود که ارتش اسرائیل توان و تحمل مواجه با آن را داشته باشد. وقتی متوجه شدیم تشکیلات ویژهای از مقاومت در برابر اسرائیل در لبنان شکل گرفته است، بسیار خوشحال شدیم و روند مثبتی در زندگی اسرا به وجود آمد. احساس قدرت میکردیم. آنقدر سر و صدا کردیم که زندانبانان را به خشم درآوردیم.
🔹ابتدا اسرائیل اعلام کرد این انفجار در اثر اشکال در سیستم گاز و انفجار چند کپسول گاز بوده است؛ اما همه میدانستند که این ادعا دروغی آشکار است؛ چون بیشتر افرادی که در زندان بودند، یا عملیاتهای تخریبی و قدرتهای انفجاری آن آشنا بودند و میفهمیدند که کپسولهای گاز چنین قدرت تخریبی سنگینی ندارند. آنچه در عملیات شهید احمد قصیر برای ما اهمیت داشت، آسیبهای سنگینی بود که بر دشمن صهیونیستی وارد شده بود؛ هرچند بعدها معلوم شد که این عملیات کار گروهی شیعی در لبنان بوده است. به دنبال آن، ۴ کانونالثانی ۱۹۸۳، عملیات دیگری در شهر صور اتفاق افتاد. در این عملیات نیز مقر فرمانداری نظامی ارتش اسرائیل هدف قرار گرفت و ۲۷ نظامی اسرائیلی کشته شدند. سال جدید اسرائیلیها به عزا تبدیل شد و غم سراسر اسرائیل را فراگرفت. این عملیات نیز احساس زنده بودن را در ما بیشتر کرد؛ طوری که هر روز در انتظار وقوع عملیات جدیدی بودیم. مدتی طول کشید تا فهمیدیم این عملیات را هم جوان شیعی به نام علی صفیالدین در مدرسهٔ «الشجره»ی شهر صور، که مقر فرمانداری نظامی اسرائیل بود، انجام داد. بعد از آن خبرهای دیگری از عملیاتهای مختلف دریافت کردیم، که شرایط جدیدی را در خاورمیانه به ما نوید میداد.
🟢متن بالا برشیست از کتاب «حقیقت سمیر»؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار
پ.ن: شهید احمد قصیر که سیدحسن نصرالله او را امیرُالاستشهادیین نامید، اولین عملیات شهادتطلبانه حزبالله لبنان را علیه رژیم صهیونیستی انجام داد. سالروز شهادت احمد قصیر در لبنان «روز شهید» نام گرفت.
📚 کتاب: حقیقت سمیر
✍نویسنده: یعقوب توکلی
🔘 ناشر: سوره مهر
#بدون_مرز
#معرفی_کتاب
#سمیر_قنطار
#شهید_احمد_قصیر
#لبنان
#فلسطین
#ادبیات_بیداری
🌍 با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz