#مدرسهشهیدبرونسیپیشروآموزشمجازی
💽بسته آموزشی خط تحریری
👨🏫تدریس توسط استاد میرزایی
🎁 هدیه اعیاد رجبیه
✅جهت استفاده والدین گرامی
http://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_00.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_01.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_02.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_03.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_04.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_05.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_06.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_07.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_08.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_09.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_10.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_11.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_12.mp4
https://video.bronsi.ir/Art/General/Learn_13.mp4
عزیزان دلم
امروز ۲۴ماه رجب بود🌺
در این روز اتفاق بسییییار مهمی افتاد ه بود 🧐
به تصویر بالا نگاه کنید وحا
داستان فتح خیبر به دست امام علی علیه السلام دژهای هفتگانه خیبر نامهای مختلفی داشتند: ناعم، قموص، کتیبه، نسطاة، شق، وطیح و سلالم. هنگامی که حضرت علی علیه السلام از سوی پیامبر مأمور شد که دژهای وطیح و سلالم را بگشاید ، زره محکمی بر تن کرد و شمشیر مخصوص خود ذوالفقار را حمایل فرمود. سپس با شهامت به سوی دژ حرکت کرد و پرچم اسلام را که پیامبر به دست او داده بود در نزدیکی خیبر بر زمین نصب فرمود.در این لحظه در خیبر باز شد و دلاوران یهود از آن بیرون ریختند. نخست برادر مرحب که « حارث » نام داشت جلو آمد. نعره او چنان ترسناک بود که سربازانی که پشت سر امام بودند بی اختیار عقب رفتند، ولی امام مانند کوه پا بر جای ماند. لحظه ای نگذشت که جسد حارث به روی خاک افتاد و جان سپرد.مرگ برادر، مرحب را سخت غمگین و متأثر کرد. او برای گرفتن انتقام برادر در حالی که زره یمانی بر تن و کلاهی که از سنگ مخصوص تراشیده بود بر سر داشت جلو آمد و به رسم قهرمانان عرب با خواندن اشعاری چنین گفت:در و دیوار خیبر گواهی می دهد که من مرحبم؛ قهرمانی کارآزموده و مجهز با سلاح جنگی. اگر روزگار پیروز است من نیز پیروزم. قهرمانانی که در صحنه های جنگ با من روبرو می شوند، با خون خویشتن رنگین می گردند.امام علی علیه السلام نیز با خواندن اشعاری خود را چنین معرفی کرد: من همان کسی هستم که مادرم مرا حیدر خوانده. مرد دلاور و شیر بیشه ها هستم. بازوان قوی و گردن نیرومند دارم. در میدان نبرد مانند شیر بیشه ها صاحب منظری مهیب هستم .
امام علی علیه السلام نیز با خواندن اشعاری خود را چنین معرفی کرد: من همان کسی هستم که مادرم مرا حیدر خوانده. مرد دلاور و شیر بیشه ها هستم. بازوان قوی و گردن نیرومند دارم. در میدان نبرد مانند شیر بیشه ها صاحب منظری مهیب هستم . رجزهای دو قهرمان پایان یافت. صدای ضربات شمشیر و نیزه های دو قهرمان اسلام و یهود، وحشت عجیبی در دل ناظران پدید آورد. ناگهان شمشیر برنده و کوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و کلاهخود و سنگ و سر را دو نیم ساخت. این ضربه آنچنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر مرحب ایستاده بودند پا به فرار نهاده، به دژ پناهنده شدند. علی علیه السلام یهودیان فراری را تا در حصار تعقیب کرد. در این کشمکش یک نفر از جنگجویان یهود با شمشیر بر سر علی زد و سپر از دست وی افتاد. علی علیه السلام فورا به سوی در دژ گردید و آنرا از جای خود کند و تا پایان جنگ به جای سپر به کار برد. پس از آنکه آن را بر زمین افکند، هشت نفر از نیرومندترین سربازان اسلام سعی کردند آن در را از این رو به آن رو کنند ولی نتوانستند.امام ماجرای کندن در خیبر را چنین نقل می کند: من در خیبر را از جا کندم و به جای سپر از آن استفاده کردم. پس از پایان نبرد آن را به عنوان پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم. مردی پرسید:«سنگینی اش چقدر بود؟!» گفتم:«به اندازه سنگینی سپر خودم. من آن در را با نیروی بشری از جا نکندم، بلکه در پرتو نیروی خداداد، و با ایمانی راسخ به روز بازپسین چنین کردم.»
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
🏴🕯سالروز شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام🕯🏴
خورشید در قفس
و به تو توسل می جوییم ای باب الحوائج؛ موسی بن جعفر علیه السلام
التماس دعا🤲
🌺علی در بدو دنیا آمدن کعبه قُرُق کرده
برایش کار دشواری نبوده فتح خیبرها🌺
🖤یا حی یا قیوم
🖤 دعای سلامتی امام زمان عجل الله
🖤 ذکر روز چهارشنبه
✅بررسی تکالیف
✅تدریس واژه آموزی درس دوازدهم ترکیب کلمه با پسوند دان و روخوانی از درس یازدهم همراه معنی کلمات
✅ریاضی توضیح و حل سوالات صفحه، ۱۰۰،۱۰۱،۱۰۲،۱۰۳ و تدریس جمع و تفریق عددهای چهار رقمی به روش فرایندی باایجاد انگیزه توسط داستان
✅ برگزاری آزمون هدیه
✅ پخش کاربرگ های هفته ی هفدهم
#مبعث_پیامبرص
#داستان_مذهبی
#داستان_های_نور
#داستان_کودکانه
حرا⛰
در کشور عربستان و در شهر مکّه، کوهی وجود دارد که نام آن «حَرا» است. در بالای این کوه، غاری کوچک قرار دارد که قسمتی از آن را نور خورشید روشن می کند و قسمت های دیگرش، تاریک است. کسانی که به زیارت خانه خدا و سفر حج می روند، یکی از جاهایی که حتماً به دیدنش می روند، غار حرا است؛ چون آن مکان، جایی است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزها و شب های زیادی به آن جا می رفت و به راز و نیاز با خدا مشغول می شد.🌄
🌠🎇راز آن شب🎇🌠
سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب، در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا، اتفاق بزرگی افتاد؛ اتفاقی که سرنوشت انسان ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم ها آورد. در آن شب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 40 ساله بود، در غار حرا مثل شب های دیگر مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود. ناگهان دید فرشته ای زیبا وارد غار شد. فرشته نزدیک و نزدیک تر می شد. از چهره اش پیدا بود که خبر مهمی دارد. نام آن فرشته جبرئیل بود😇.
پیامبر و فرشته🌈🌟
«جبرئیل امین»، فرشته پیام رسان خداوند، به غار حرا نزد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله رفت تا خبر مهمی را به او بگوید. جبرئیل نوشته ای به همراه خود آورده بود و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله می خواست تا آن را بخواند. پیامبر فرمود: «نمی توانم بخوانم.» فرشته دوبار دیگر از پیامبر خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام لب های آسمانی پیامبر مشغول خواندن شد. چه جمله های زیبایی بود
#عید_مبعث