┅═✧❁﷽❁✧═┅
#قسمت_شصت_وچهارم
ماجراي مار
📜 راوی:مهدي عموزاده
ســاعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازي ميكرديم. اسم آقا ابراهيم را از
بچه هاي محل شنيده بودم، اما برخوردي با او نداشتم.
مشغول بازي بوديم. ديدم از سر كوچه شخصي با عصاي زير بغل به سمت
ما ميآيد. از محاسن بلند و پاي مجروحش فهميدم خودش است!
كنار كوچه ايســتاد و بازي ما را تماشا كرد. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام
بازي ميكني؟
گفت: من كه با اين پا نميتونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه ميايستم.
بازي من خيلي خوب بود. اما هر كاري كردم نتوانســتم به او گل بزنم! مثل
حرفه اي ها بازي ميكرد.
نيم ســاعت بعد، وقتي توپ زير پايش بود گفت: بچهها فكر نميكنيد الان
دير وقته، مردم ميخوان بخوابن!
تــوپ و دروازهها را جمع كرديم. بعد هم نشســتيم دور آقا ابراهيم. بچهها
گفتند: اگه ميشه از خاطرات جبهه تعريف كنيد.
آن شــب خاطره عجيبي شنيدم كه هيچ وقت فراموش نميكنم. آقا ابراهيم
ميگفت:
در منطقه غرب با جواد افراســيابي رفته بوديم شناســائي. نيمه شب بود و ما
نزديك سنگرهاي عراقي مخفي شده بوديم.بعد هوا روشــن شــد. ما مشــغول تكميل شناســائي مواضع دشمن شديم.
همينطور كه مشــغول كار بوديم يكدفعه ديدم مار بســيار بزرگي درســت به
سمت مخفيگاه ما آمد!
مار به آن بزرگي تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ
كاري نميشد انجام دهيم.
اگر به ســمت مار شــليك ميكرديم عراقيها ميفهميدنــد، اگر هم فرار
ميكرديــم عراقيها ما را ميديدند. مار هم به ســرعت به ســمت ما ميآمد.
فرصت تصميم گيري نداشتيم.
آب دهانم را فرو دادم. در حالي كه ترسيده بودم نشستم وچشمانم را بستم.
گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهراي مرضيه (س) قسم دادم!
زمان به سختي ميگذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز
كردم.
با تعجب ديدم مار تا نزديك ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما
دور شده!
آن شــب آقا ابراهيم چند خاطره خنده دار هم براي ما تعريف كرد. خيلي
خنديديم.
بعد هم گفت: ســعي كنيد آخر شــب كه مردم ميخواهند استراحت كنند
بازي نكنيد.
از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتي وقتي فهميدم صبحها براي نماز
مسجد ميرود. من هم به خاطر او مسجد ميرفتم.
تاثيــر آقا ابراهيم روي من و بچههاي محل تا حدي بود كه نماز خواندن ما
هم مثل او آهسته و با دقت شده بود.
مدتي بعد وقتي ايشان راهي جبهه شد ما هم نتوانستيم دوريش راتحمل كنيم
و راهي جبهه شديم.
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربانم؛
تو را عظمتت، قدرتت و تمام صفات ربانیتت زیبا کرده...
و مرا هر روز تاریکی سنگین گناه زشت تر...
بیا و امشب یقه زشتی هایم را نـگیر...
+ اَجِرنا مِنَ النّارِ یا مُجیر
شبتون خدایی
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
سحر چهاردهم_ یا مطهر.mp3
9.6M
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر چهاردهم ؛ اسم شریف یا_مطهر
#مناجات
#ماه_رمضان
#سحر_چهاردهم_رمضان
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
Dua-Sahar-Salehi.mp3
11.61M
💠💠💠 دعای سحر ماه مبارک رمضان.
#رمضان
#مناجات_با_خدا
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
┅═✧❁﷽❁✧═
#دعای_سحر
#ماه_رمضان
#سحر_چهاردهم_رمضان
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
☘بسم الله الرحمن الرحیم☘
اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ، وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ، وَ لا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلايَا وَ الْآفَاتِ، بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ.
خدایا مرا در این ماه بر لغزشها سرزنش مکن، و از خطاها و افتادن در گناهان دور بدار، و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.
#دعای_روز_چهاردهم
#ماه_رمضان
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
076014.mp3
55.4K
💞سوره انسان💞
┅═✧❁💞﷽💞❁✧═┅
🌸وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا «14» انسان
🌸و سايههاى درختان بر سرشان نزديك و خوشههاى ميوه در دسترس آنان.
#پویش_همگانی_حفظ
#هر_روز_یک_آیه
#مسابقه
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
____ ✧◇✧ تفسیر ✧◇✧____
در ادامه این نعمتها که درآیات قبل آمده بود میافزاید:
🌸«و در حالی است که سایههای درختان بهشتی بر آنها فرو افتاده، و چیدن میوههایش بسیار آسان است» (و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلا).
🌸نه مشکلی وجود دارد، نه خاری در دست میرود، و نه احتیاج به تلاش و حرکتی برای چیدن میوههاست!
#پویش_همگانی_حفظ
#هر_روز_یک_آیه
#مسابقه
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ http://eitaa.com/joinchat/217776134C8d89e92271
@dyosofezahra
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━