با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند
چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است…
#صائب_تبریزی
💠 @e_adab 💠
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🖤ســلام
🍃روزتـــون
🖤پر از خیر و برکت
🍃امروز چهار شنبه↶
✧ 24 مرداد 1403 ه.ش
❖ 9 صفر 1446 ه.ق
✧ 14 آگوست 2024 میلادی
┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄
🖤✨↯ ذڪر روز ؛
🍃✨《 یا حَیُّ یا قَیّومُ 》
💠 @e_adab 💠
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
🌷آیا پروردگارت را دیده ای؟!
روزی دعلب یمانی از امام پرسید: یا امیرالمومنین، آیا پروردگارت را دیده ای؟
حضرت پاسخ داد: مگر من چیزی را که ندیده باشم می پرستم؟
دعلب گفت: چگونه او را دیده ای؟
فرمود: چشم ها او را به طور آشکار نمی نگرند، اما دلها با حقایق ایمان به وجودش پی می برند. به چیزها نزدیک است... نه به ملامست، و از آنها دور است... نه به حالت جدایی گوینده است... نه با تفکر، و آفریننده است... نه به اهتمام سازنده است...نه با دست و ابزار. لطیف است... ولی در پنهانی به وصف نمی آید. بزرگ است... نه به معنی زمخت و گنده. و مهربان است...نه نازک طبع و سست اراده. چهره ها در برابر عظمتش خوار و نگران است، و دلها از ترس و بیمش زار و پشیمان است.
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
✍💎
گاهی برای انداختن یک درخت باید صد ضربه تبر بزنید.
از این صد ضربه، نود و نه ضربه اول کارش این است که شرایط را برای ضربه صدم آماده کند.
اینکه درخت در طول نود و نه ضربه سر جایش است، دلیل بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست.
حالا هر مبارزه ای به همین شکل است.
اینکه اقداماتی که میکنیم به سرعت جواب نمیدهد نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند.
پس باید هر کاری میکنیم بگذاریم به حساب یکی از همان نود و نه ضربه اول. ضربه صدم بالاخره از راه می رسد و درخت را می اندازد،
نگران نباشیم
موفقیت صبر میخواهد... :)
#دلنوشته
💠 @e_adab 💠
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
جوراب کهنه در قبر 📚
شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد.
وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید ...
در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است.
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
از دیدن رویت دل آینه فرو ریخت
هر شیشه دِلی، طاقت دیدار ندارد .. ؛ 🌱
#صائب_تبریزی
💠 @e_adab 💠
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
به هر جان کندنی تا میشوم فارغ ز اندوهی
می آید بی هوا در می گشاید ماتمی دیگر
چه بی رحمانه وقتی با غم تلخی گلاویزم
فرو تا عمق جانم می رود بیم غمی دیگر
غریبانست وقتی درد دل با خویش می گویم
ندارم جز خودِ شوریده حالم ،همدمی دیگر
جهان آبستن دردست با این حال جایز نیست
بسوزد آدمیزادی ،به دست آدمی دیگر
سزد گر زین نفسها هم بشویم دست و دامان را
که شاید خنده آید بر لبم در عالمی دیگر
#شعر
💠 @e_adab 💠
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
نه کسی
منتظر است،
نه کسی چشم به راه..
نه خیال گذر از کوچه ی ما
دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...!
#فریدون_مشیری
💠 @e_adab 💠
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
باد آمد!شاپرک های پریشان را گرفت
روزگار از ما تمام مهربانان را گرفت
آنچه می پنداشتم ،چیزی شبیه خاطره ست
رخنه کرد در جان و از من شوقِ سامان را گرفت
عشق هرجا رفت ،تنهایی سراغش رفته بود
آتش شک آخرش دامان ایمان را گرفت
در به در دنبال یک بیچاره می چرخید غم ؛
بر من بیچاره یک عمر نوک پیکان را گرفت
برگ هنگام وداعش شاخه را محکم گرفت
شاخه اما بی خبر دستان طوفان راگرفت
باز او آمد کنارم در خیالاتم نشست
باز ابری آسمان چشم گریان را گرفت
اشتباه یا خوب این توصیف من از زندگی است ؛
درد سنگینی که عمری جان انسان را گرفت
#حسین_وصال_پور
💠 @e_adab 💠
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
📚داستان کوتاه
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند.
بزرگشان گفت:اینها سنگ حسرتند.
هر کس بردارد حسرت می خورد،هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی.
آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
🔺زندگی هم بدین شکل است
در قیامت"یوم الحسرت"هم اگر اعمال صالحی نداشته باشیم حسرت می خوریم و اگر داشته باشیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
#حکایت_های_آموزنده
💠 @e_adab 💠
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
کمر خم کرد هرکس بُرد بارِ عشق را بر دوش ؛
جوان شد پیر
گل شد سربه زانو
بید شد مجنون ..
#فاضل_نظری
💠 @e_adab 💠
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۶ مرداد ۱۴۰۳