🍀
گفتمش: «فانوس ماه میدهد از چشم بیداری نشان . . .»
گفت: «اما، در شبی اینگونه گُنگ هیچ آوایی نمیآید بهگوش . . .»
گفتمش: «اما دل من میتپید. گوش کُن اینک صدای پای دوست!»
گفت: «ای افسوس! در این دام مرگ باز صید تازهای را میبرند، این صدای پای اوست . . .»
گریهای افتاد در من بیامان.
در میان اشکها، پرسیدمش: «خوشترین #لبخند چیست؟»
شعلهای در چشم تاریکش شکفت، جوش خون در گونهاش آتش فشاند،
گفت: «لبخندی که #عشق سربلند وقت مُردن بر لبِ مردان نشاند!»
📗 @e_adab
#داستانک_زیبا
❤️ خوش خیال کاغذی
دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم
با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟
تو چقدر سادهای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط دستمال باش!
*
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش
دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهای کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌹#عشق
📕از کتاب روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس
📗 @e_adab
آدمیزادست و #عشق و دل به هر کاری زدن
آدمست و سیب خوردن آدمست و اشتباه
سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند:
"دانهی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"
#حامد_عسگری
💠 @e_adab 💠