#کتاب_نوش
آن جا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای.
چرا؟
دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
عجله،
همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام...
📕 #روزگار_سپری_شده_مردم_سالخورده
✍️ #محمود_دولت_آبادی
📗 @e_adab
پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الا نوعی لجاجت با خود و حتی لجاجت در تداوم نوعی عادت !
عجیبترین خوی آدمی اینست که میداند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام میدهد و به کرات هم !
هر آدمی، دانسته و ندانسته، به نوعی در لجاجت با خود به سر میبرد, و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست !
✍🏼 #محمود_دولت_آبادی
📕 سلوک
💠 @e_adab 💠
نگاه او به من کفايت می کرد برای سرمستی وصف ناپذيرم اگر چشمان عالمی حتی نسبت به من کور میشد..🦋
#محمود_دولت_آبادی
💠 @e_adab 💠
دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش میداری ؛ آن حس و حالتی است که در واژهٔ عام و عادیِ خوشبختی نمیگنجد !
#محمود_دولت_آبادی
🍃🌸
💠 @e_adab 💠
وای بر ناامیدانی که ما هستیم.
چون انسان ممکن است بتواند از شر طاعون، نیمهجانی در ببرد؛ اما از شر ناامیدی ممکن نیست جان به عافیت در ببرد. وای بر ناامیدانی که ما هستیم، با این نفرت و ناامیدی که چون بدترین بلاها در روح ما مردم رسوخ کرده و لحظهبهلحظه فراگیرتر میشود، چهجور آیندهای در انتظار ما خواهد بود، چهجور آیندهای تدارک دیده شده؟ جنون، جنون، این مردم دارند دچار جنون نومیدی میشوند
و... وای بر ناامیدانی که ما هستیم...
📚 از #کتاب نون نوشتن | نوشتهی
#محمود_دولت_آبادی
💠 @e_adab 💠
دلش چنین میخواست، اما کو جرأت؟ این است آدمیزاد، دست کم دو گونه زندگانی میکند! یکی آن که هست و دیگری آن که میخواهد.
#محمود_دولت_آبادی
💠 @e_adab 💠