eitaa logo
هامون
45.4هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
601 ویدیو
42 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
شب است و چهره‌ام بیشتر به جنگ رفته است تا به مادرم. #گروس_عبدالملکیان پ.ن: پنجره‌ای که ساخته نشد... 📗 @e_adab
کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچ‌کس به خانه‌اش نمی‌رسد؟ #گروس_عبدالملکیان 📗 @e_adab
می تـَـرساندم قطـار وقتی که راه می‏افتد و این همه آدم را؛ از آن همه جدا می‏کند... #گروس_عبدالملکیان 💠 @e_adab 💠
نديده اي؟ همان انگشتي كه ماه را نشان ميداد ماشه را كشيد... 💠 @e_adab 💠
من به پرندگاني پير فكر ميكنم كه ديگر هيچ كوچي از مرگ دورشان نخواهد كرد 💠 @e_adab 💠
من چمدانت را گرفته بودم موج ها را گرفته بودم هفت و ده دقيقه غروب را گرفته بودم تو اما از درون راه افتادي :) 💠 @e_adab 💠
مگر چمدانت چقدر بود که تمام زندگی ام را با خود بردی ... 💠 @e_adab 💠
م‍ـــــگر چند بار به دنیا می آییم... که این همه می میریم !؟ 💠 @e_adab 💠
ما كاشفان كوچه هاي بن بستيم اينبار پيامبري بفرست كه تنها گوش كند 💠 @e_adab 💠
از بيداري فرار مي كني به خواب مي بيني جاي دستبند بر بيداريت درد مي كند!! جايت در زندگي درد مي كند... 💠 @e_adab 💠
از بيداري فرار مي كني به خواب مي بيني جاي دستبند بر بيداريت درد مي كند!! جايت در زندگي درد مي كند... 💠 @e_adab 💠
نبودنت‌ نقشه ی خانه راعوض کرده است ! وهرچه می گردم آن گوشه ی دیوانه ی اتاق را پیدا نمی کنم؛ احساس می کنم کسی که نیست کسی که هست را از پا در می آورد ... 💠 @e_adab 💠
موسیقی عجیبی ست مرگ بلند می شوی و چنان آرام و نرم می رقصی که دیگر هیچکس تو را نمی بیند 💠 @e_adab 💠
لعنتی دستم از خواب بیرون مانده است ... 💠 @e_adab 💠
من بچه بودم مادرم ظرف مي شست پدر با سبيل سياهش به خانه برمي گشت بمب ها كه مي باریدند هرسه بچه بوديم 💠 @e_adab 💠
موسیقی عجیبی ست مرگ بلند می شوی و چنان آرام و نرم می رقصی که دیگر هیچکس تو را نمی بیند 💠 @e_adab 💠
دلم گرفته درست مثل لک‌لکی که بال‌هایش را برای کوچ امتحان می‌کند! 💠 @e_adab 💠
تهران کلاه بزرگیست که بر سر زمین گذاشته ایم ... 💠 @e_adab 💠
مسافران سوار شدند و ناخدا بادبان ها را كشيد دريا اما صبح، زودتر بيدار شده بود و پيش از آنها رفته بود 💠 @e_adab 💠
کسی که نیست ، کسی که هست را از پا در می‌آورد . 💠 @e_adab 💠
دلم تا برایت تنگ می‌شود، می‌نشینم اسمت را می‌نویسم می‌نویسم...می‌نویسم بعد می‌گویم: این همه او... پس دلتنگی چرا؟! 💠 @e_adab 💠
می‌خواهم این‌بار از آخر به اول دوستت داشته باشم وگرنه راه رفتن روی دو پا را که هر آدمی می‌داند 💠 @e_adab 💠
من چمدانت را گرفته بودم موج‌ها را گرفته بودم هفت و ده دقیقه‌ی غروب را گرفته بودم تو اما از درون راه افتادی... 💠 @e_adab 💠
سنگ ها سخت عاشق می‌شوند اما فراموش نمی‌کنند 💠 @e_adab 💠
اگر می‌خواهی از حالِ من بدانی سخت نیست! تصور کن کسی را که هر روز چند بار و هر‌ بار چند ساعت روبروی پنجره می ایستد و کسی که نیست را به خاطر می‌آورد کسی که نیست کسی که هست را از پای در می‌آورد ...! 💠 @e_adab 💠