eitaa logo
هامون
44هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
741 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
معنایِ زنده بودنِ من ، با تو بودن است نزدیک ، دور ... سیر ، گرسنه رها ، اسیر ... دلتنگ ، شاد آن لحظه ای که بی تو سَر آید ، مرا مباد... 💠 @e_adab 💠
خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟ لطیف و زودگریزی، مگر خیال منی؟ 💠 @e_adab 💠
یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت می کردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم گرفت کاری بکند. روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی هزار تومان به هر کدام از شما می دهم که بیائید اینجا و همین کارها را بکنید.» بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی صد تومان بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشکالی ندارد؟ بچه ها گفتند: «صد تومان؟ اگر فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط صد تومان حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم، کورخواندی. ما نیستیم.» و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد! 💠 @e_adab 💠
ای بـرده دلـم بـه غمزه ، جـان نیـز ببـر بـردی دل و جان ، نـام و نشـان نیـز ببـر 💠 @e_adab 💠
معصومیت نگاهت مرا به شب کویر می برد... گویی آسمان به زمین دوخته شده... زمزمه سکوت و درخشش ستارگان،انگار فرشته ها در آن قدم می زنند... و چه زیباست کویر و آسمان چشمانت... 💠 @e_adab 💠
منم و شمع دل سوخته، یارب مددی که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت 💠 @e_adab 💠
باید ببندم کوله بار رفتنم را مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد 💠 @e_adab 💠
خیالی نیست دیگر دردهایم را نمی گویم به روی دردهای کهنه ام تشدید بگذارید 💠 @e_adab 💠
من اينجا از نوازش نيز چون آزار بي زارم 💠 @e_adab 💠
چه حاجت است به این شیوه دلبری از من؟ تو را که از همه ی جنبه ها سری از من..... درخت خشکم و هم صحبت کبوترها تو هم که خستگی ات رفت می پری از من..... 💠 @e_adab 💠
به سان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند رونده باش اميد هيچ معجزه اي ز مرده نيست زنده باش 💠 @e_adab 💠
یک وقتهایی بعضی شباهت ها آدم را نصف جان میکنند.. مثلا صدایی که شبیه صدایش باشد!! خنده ای که شبیه خنده هایش و امان از چشم هایی که شبیه چشم هایش باشند.....!! 💠 @e_adab 💠