صبح هجوم چشم های #تُ ست وقتی ناگهان در من شعری می شوی به وسعت طلوع یک زندگی ... صبح را دوست دارم وقتی سرآغازش #تُ باشی ... #مریم_پورقلی 💠 @e_adab 💠

پلکی بزن و پنجره ام را وا کن قفل قفس حنجره ام را واکن نزدیک بیا مرا بغل کن آرام آغوش گره در گره ام را واکن #جلیل_صفربیگی 💠 @e_adab 💠

اگر مقصود باریدن باشد هیچ ابری خستگی راه را سَرت غُر نمیزند! بالای سرت می‌ایستد، لبخند میزد و آرام برایت می‌بارد و چقدر میچسبد بوی نمِ خاک و این هوای بارانی... #مهران_رمضانیان 💠 @e_adab 💠

چيست از اين خوبتر در همه آفاق، کار دوست به نزديک دوست، يار به نزديک يار #ابوسعید_ابوالخیر 💠 @e_adab 💠

‌ مژگان بهم آوردم و رفتم به خیالت پرهیز تماشا به چه نیرنگ شکستم #بیدل_دهلوی ‌ 💠 @e_adab 💠

جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست #فاضل_نظری 💠 @e_adab 💠

از ماجرای عشقت رو سفید بیرون آمدند موهایم... #احسان_پرسا 💠 @e_adab 💠

خوش به حال انارها و انجیرها دلتنگ كه می شوند، می تركند... #مهدى_اخوان_ثالث 💠 @e_adab 💠

دستم نمی رسد که نهم سر به پای دوست ای وای بر من و دل بی دست و پای من #عباس_خیرآبادی 💠 @e_adab 💠

#شعر_صوتی قصه شهر سنگستان...￷-از سروده های اخوان ثالث 💠 @e_adab 💠

پیری و طفل مزاجی به هم آمیخته ایم تا شبِ مرگ به آخر نرسد بازی ما #صائب 💠 @e_adab 💠

#داستان 📜 📌پادشاهی قصد کشتن اسيری کرد. اسير در آن حالت نااميدی شاه را دشنام داد. شاه به يکی از وزرای خود گفت: او چه می گويد؟ ✨وزير گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسير را بخشيد. 📌 وزير ديگری که در محضر شاه بود و با آن وزير اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسير به شما دشنام داد. ✔️✨✔️پادشاه گفت: تو راست می گويی اما دروغ آن وزير که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود. 📚«گلستان سعدی» ✨جز راست نباید گفت✨ ✨هر راست نشاید گفت✨ 💠 @e_adab 💠