<💚🌤>
عـاشـقآننیسـٺڪـه
هـردَمطلـبِیارڪـند...
عـاشـقآناَســٺڪـه
دلرـاحــرمِیارڪـند...(:🌱
#داداشبابـڪم
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
با سلام
آموزش قسمت های برچسب،متن و پس زمینه و کاربرد های انها(برنامه متن نگار) به صورت مجازی اموزش داده می شود.
همچنین ساخت پوستر،عکس نوشته و استیکر برای ایتا هم یاد داده می شود😊🌼
قیمت این پک ویژه تنها 30/000 تومان است☺️
در ضمن تا یک ماه میتونید کار های خودتون را برای ادمین مربوطه ارسال کنید و رفع اشکال بشوید😃😃
@SHAHIDARMANALIVERDIE
ادمین مربوطه☝️🌹
صبور باشید پاسخ می دهیم☺️
میگفت آدمِ گناهکاری که به
خدا تکیه میکنه بهتر از
آدم خوبیه که به کارهاش تکیه
میکنه و منم منم میکنه!
#دوکلومحرفحساب
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
میگفت
هرکسیدرطولِروز،
ازتهِاعماقِقلبشخطآببه
حضرتمهدیسهباربگه
بابیانتَوامییااباصالح؛
حضرتیجورخاصیبراشدعامیکنن :)
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
سلام امام زمانم❤️
سلام بر تو ای مولایم،
سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد!
بپذیر سلامم را...
خانه محبتت کن قلبم را،
و لایق دیدارت کن چشمهایم را🍃🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهوقتانتظار
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
⊰•🤍🌿🔏•⊱
.
گرچہ دوریـم ز
چَشمان تو اما صنما
دائمُ الفڪر به دیدار
تـو مےپردازیم . . .
#مابهشفاعتتوامیدداریم ؛)🤍
.
⊰•🌿•⊱¦⇢#داداشبابڪمـ
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
⊰•🌪🌥•⊱
.
میگنهرڪینفسشتنگمیشـہ
تویبیمارستانبستریشمیڪنند،
خدایامانفسمونتنگحُسینتشده،
ڪجابستر؎شیـمخوبـه❤️🩹؟!
.
⊰•🌥•⊱¦⇢#دلٺـنگۍ
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#برگـردنگاھڪن🤍🔏
پارت۱
به نام او که میبیند...
تمام آرزوها فقط در عشق خلاصه میشود.
عشق آمدنی نیست ساختنیست،
عشق با رنج تو ساخته میشود. در وجود توست، همیشه بوده و خواهد بود. کافیست اجازه دهی که اتفاق بیفتد و سر از خاک سرزمین قلبت بیرون کند. آب حیاط، نور ایمان و خاکپاک میخواهد برای جان گرفتن و تنومند شدن.
نگاهی به سر در کافی شاپ انداختم
با چراغهای نئون طلایی تزیین شده بود. وارد که شدم از دیدن محوطهی بزرگش تعجب کردم. از بیرون زیاد داخلش دید نداشت. چون داخلش کم نور کار شده بود. تقریبا ده الی دوازه میز دونفره و چهار نفره چوبی که روی تاجشان نشان قلب بود چیده شده بود.
با این که روی بعضی صندلیها مشتری نشسته بود ولی صدایی از کسی نمیآمد.
سکوت بیشتر از مشتریها خودنمایی میکرد.
خودم را به آقای غلامی معرفی کردم تا با کار آشنایم کند.
بعد از این که فرمی را پر کردم گفت که فردا صبح زود بر سر کارم بروم.
کنار دستگاه اسپرسو ایستادم و به دیوار پشتش چشم دوختم
تابلوی کوچکی توجهم را جلب کرد
رویش تایپ شده بود،
"بدها خوب نمیشوند مگر این که خوبها خوبتر شوند"
اخمی کردم و با خودم گفتم:
"این چیه اینجا نوشته، یعنی چی؟ خوبا خوبتر بشن؟ لابد بدها هم فقط خودشون رو باد بزنن، یه وقت زحمت نکشن. والا.
با صدای بم آقای غلامی سرم را به طرفش چرخاندم.
–قبلا جایی کار کردی؟
ماسکم را روی صورتم جابه جا کردم.
–سلام.
جایی بیرون از خونه خیر. قبلا تو خونه تایپ انجام میدادم.
یکی از ابروهایش را بالا داد.
–خب چرا ولش کردی؟
–کارش خیلی سخت و حقوقش پایین بود.
آقای غلامی با آن هیکل درشت و گوشتی به طرفم قدم برداشت پیراهن سفید و اتو کشیده ایی تنش بود با یک شلوار پارچه ایی مشگی که برق اتویش نشان میداد که این شلوار انس و الفت خاصی با اتو دارد.
سرم را پایین انداختم ظاهرش خشن به نظرم رسید.
لبخندی روی لبهای کلفتش نقش بست که باعث شد سیبیلهای از بنا گوش در رفته اش عقبتر بروند.
–اگه کارت رو درست انجام بدی همه چی خوب پیش میره، بعد هم بستهی نایلونی را روی میز گذاشت و ادامه داد:
این لباس کارته حتما باید تنت باشه، دلم نمیخواد وقتی مشتری میاد هر دفعه تو رو با یه لباس ببینه، وقتی لباس فرم باشه توام بیشتر حواست به کارت جمع میشه.
وظیفه ی تو فقط سفارش گرفتن و بردن به سر میزها هست. یادت باشه همیشه ساده باشی، حوصله دردسر ندارم. من به تعداد موهای سرم اینجا آدم عوض کردم، هم دختر هم پسر، هر کس میاد اولش خوبه بعد کم کم نمیدونم چی میشه سرو گوششون میجنبه و وظایفش یادش میره.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#برگـردنگاھڪن🤍🔏
پارت۲
گفتی چند سالته؟
نگاهم روی بسته مانده بود.
–نوزده سال.
نوچی کرد.
–زود کار کردن رو شروع کردی فکر کردم حداقل بیست و دو سه سال رو داری.
از حرفش خوشم نیامد اخم ریزی کردم. چرا اینطوری فکر کرده، اولین نفری بود که در مورد سن من همچین نظری میداد.
–توی فرمی که پر کردم سنم رو هم نوشته بودم.
سرش را به علامت تایید حرفهایم تکان داد و نفسش را بیرون داد.
–چرا میخوای کار کنی؟ چرا دنبال درس و مشقت نیستی؟
با اعتماد به نفس گفتم:
–هستم. من سال آخر دانشگاه سراسری هستم.
ابروهایش را بالا داد:
–چطوری نوزده سالته اونوقت سال آخر دانش...
حرفش را بریدم.
–جهشی خوندم.
لبخند رضایت بخشی زد.
–پس بچه درس خونی؟
–بله داخل فرم نوشتم گاهی تو فصل امتحانات ممکنه یه روزایی نتونم بیام چون درسم برام خیلی مهمه. شما فرم رو نخوندید؟
–نه کامل، معرفت یه چیزهایی در موردت بهم گفت. چون بهش مطمئنم دیگه نخوندم. الان که درس و مشقا مجازیه واسه چی میخوای نیای؟
شانهایی بالا انداختم.
–خب مجازی هم باید وقت بزارم درس بخونم، فرقی نداره.
–زرنگ باشی راحت میتونی وقتت رو هماهنگ کنی و...
حرفش را نصفه گذاشت و همانطور که به طرف آشپزخانه میرفت با صدای بلندی گفت:
–ماهان کجایی؟ واسه صبحونه خیلی چیزا لازمه ها؟ الان مشتری بیاد املت بخواد چیزی هست؟
بعد دستی به سبیلهایش کشید و به طرفم برگشت و سوالی نگاهم کرد.
–چرا ماتت برده؟ خب برو آماده شو بیا سر کارت دیگه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تقدیم با بهترین آرزوها
🌹صبح آدینه تون گلبارون
🌼جمعه تون شاد و عالی
🌹امـروزتون خوش و خرم
🌼روزتون قشنگ دلاتون مملو از عشق
🌹احوالتون آرام، لبتون خندون
🌼و هزار آرزوی زیبا براتون
🌹از خداوند خواستارم
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
⊰•🌲🔗🪅•⊱
.
تَنَم بِپوسَد و خاڪم
بہ بـاد ریزه شـود
هنوز مِهر تو بـاشد
در استـخـوان
اۍ دوسـت :)💚
.
⊰•🌲•⊱¦⇢#داداشبابڪمـ
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
BQACAgQAAxkBAAFQ0qRhxX4ELl2o_PsTyBPD3PsjpdQ3GwACEgsAAtLPKFIuJDhoPjzQXSME.attheme
43.9K
.
♻️ دانش آموز سیزده ساله انگلیسی بخاطر پوشیدن جوراب کوتاه جریمه شد.
به اولیویا دانش آموز ۱۳ ساله انگلیسی گفته شد قوزک پاش معلومه و اینکار باعث حواس پرتی و عدم تمرکز معلم و دانش آموزان میشه و سه روز او را به مدرسه راه ندادند.
این قوانین در حالی در کشورهای غربی اجرا میشود که تمام رسانههای آنها و همچنین مزدوران فارسی زبان بر خلاف این ترویج میشود.
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
در دنیایی که ژیلا امیرشاهی برای گرفتن اقامت کانادا کشف حجاب میکند؛
تو دکتر سهیلا سامی باش که با وجود حجاب یکی از بهترین جراحان مغز و اعصاب دنیاست...
#حجاب مصونیت است نه محدودیت.
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
بچه هاتونو اینجوری تربیت کنیدツ
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
-باکاشتناخن!
☆>°<☆❥᭄ ⃟@ea_mhdei☆>°<☆
عاشقان حجاب🇵🇸
با سلام آموزش قسمت های برچسب،متن و پس زمینه و کاربرد های انها(برنامه متن نگار) به صورت مجازی اموزش د
صبور باشید پاسخ داده می شود🙏🙏😊
❗️❗️⭕️⭕️