eitaa logo
یه کم فکر...
159 دنبال‌کننده
1هزار عکس
837 ویدیو
18 فایل
🔰 نقد و تحلیل فیلم های انیمیشن و سینمایی و نکات قابل تأمل برای مطالعه 🌺استفاده از مطالب این کانال بدون ذکر منبع بلامانع است وظیفه ما امید آفرینی است به شکل #تشکیلاتی_میدانی_رسانه‌ای تلفن: 09397574573 لینگ ارتباط با ادمین کانال: @seyedmosave
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نقد قابل تأمل بعضی از جریان‌های مسیحی به هری پاتر @ferghenews_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انیمیشن بعدی از سری مجموعه که اگه خدا توفیق بده تقدیم شما خواهیم کرد👇👇👇
🛑 انیمیشن وای کشتی رفت.!
18.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش نمایش فیلم معرفی نقش‌ْهای اول فیلم؛ موجوداتی به نام نسترین؛ یا همان «اجنه»...؟! محیطی دور از سایر موجودات. خانه‌ای فانتزی در وسط یک بیابان، و پدری که وسایل سفر را جمع می کند، چای ساز، نقشه و فلاکس...!!! تا اینکه پسربچه این موجود خود را سراسیمه به خانه میرساند و از اینکه بالاخره دوستی برای خود پیدا کرده هیجان زده است ولی با دیدن چمدان بسته پدر متوجه ترک همین منزل که دیگر برای هیچکس مزاحمتی ندارد می شود پسربچه دوست داشتنی در اعتراض به ترک مجدد خانه و آوارگی پیاپی «بهانه های» آن را فریاد میزند: ـــ بدی آب و هوا ـــ سر و صدای همسایه ها ـــ و پرندگان؛ که آزار مشمئز کنندشان بلافاصله اثبات می شود... همگی عوامل صحنه و دیالوگ ها و غیره موجوداتی مترقی‌تر از دیگر موجودات را نشان میدهد که هیچکس در دنیای وحشی به خوبی آنها را (به خاطر همین مترقی و متمدن تر بودن از دیگران) درک نمی کند و به همین دلایل نیز همیشه مورد اذیت و آزار دیگران هستند، اتفاقی رایج در دنیای مدرن امروزی البته القای این مسئله در سکانس‌های بعدی تکمیل خواهد شد و همزادپنداری مخاطب کم کم به این موضوع بیشتر و بیشتر سوق داده می شود!!! با همین شروع خوب و در ادامه سایه گستر شدن سایه ابر سیاه و خالی ماندن خانه و حرکت دوربین به سمت پنجره‌ در نمایی که به افق دور دست منتهی میشود و نمایان شدن اسم فیلم با یک صاعقه... مخاطب به شروع داستانی مهیج و رازآلود فرا خوانده میشود... شاید مخاطب موضوع فیلم را داستان کشتی نوح میداند ولی با این پلن عجیب و شبیه به داستان های هری پاتر، باید منتظر داستان عجیب دیگری باشد...
یه کم فکر...
دقیقه یک فیلم با حضور در صف سایر حیوانات گویا همگی موجودات و نیز موجودِ خانه به دوش، از بروز سیل بزرگ اطلاع دارند و شواهد امر و سایه گستر شدن ابرهای سیاه به عیان مشخص است و صحبتی از عذاب الهی در میان نیست و گویا یک پدیده طبیعی (البته بسیار بزرگ و خطرناک) در حال وقوع و حیوانات به وسیله غریزه طبیعی خود و مشاهدات عینی از آن باخبرند نه اطلاعی که از طرف ولی خدا به آنها داده شده باشد. شاید کمی بدبینی به نظر بیاید ولی با جو سکولار و وجود نحله های فکری مثل داروینیسم در غرب، شائبه اینکه آنچه به عنوان عذاب الهی بر سر قوم نوح نازل شده شاید یک پدیده طبیعی و تصادفی بوده باشد، به مخاطب با این پیش زمینه های فکری لاجرم القا می شود. البته صورت بروز مشیت الهی بصورت حوادث طبیعی چیزی از عظمت اعجاز این حوادث نمی کاهد ولی از دستگاه پروپاگاندای هالیوود وهن این موضوع و تقلیل آن به یک حادثه طبیعی و نه تقدیر الهی بعید نیست. در دیالوگ های بین حیوانات نیز چنین چیزی مشهود. و نکته بعد اینکه هیچ نشانه و صحبتی از وجود انسان ها تا انتهای فیلم هم نیست و فقط در یک جمله از زبان شیر به وجود حضرت نوح نبی و قصد او اشاره میشود و باز تا پایان فیلم هم اثری از ایشان وجود ندارد. ولی با گذر از این مسئله، مسئله غربت مستولی بر موجود خانه به دوش و پسرش هنوز خط سیر اصلی داستان به نظر می رسد؛ پسربچه خانه به دوش با یک بچه گربه وحشی چشم در چشم می شوند، او با نگاه تمنای برقراری ارتباط دارد ولی گربه وحشی نگاهش را از او برمیگرداند... حتی این مظلومیت و غربت در رفتار بسیار مأدبانه و موقر پدر تاثیری ندارد و با قرائت اولین دستور از دستورالعمل مرد مهربان که کشتی را ساخته (یعنی حضرت نوح نبی) برای حیوانات باز بروز می کند، او از همین قانون تازه اعلام شده برای نجات فرزندش که توسط ببری در حال بلعیده شدن است استفاده می کند، او بسیار مؤدبانه و مانند یک وکیل زبردست از همین فرصت استفاده کرده و به موشی که هم توسط ببر قبلاً بلعیده شده اعتراض و جان او را نیز نشان می دهد. این القای غربت و مظلومیت به همراه وقار و خوش قلبی و البته رفتار بسیار متمدنانه و صلح طلبانه تا پایان فیلم ادامه دارد. و در ادامه با به میان آمدن اسم «لیست» باز نمایان می شود، غربت و انزوا و تنهایی مظلومانه ای که در شوق پیدا کردن یک دوست توسط پسربچه خانه به دوش در پیش نمایش فیلم هم بود، این بار با دلهره پدرش القا می شود. بدین شکل که با وجود تعجب همگی، ولی او تنها کسی است که در صف حیوانات تعجب و دلهره خود را از وجود «لیست» حیوانات که مجاز هستند که سوار کشتی شوند اعلام می کند... چرا این موجودات این همه دلهره و خاطره نپذیرفته شدن توسط سایر حیوانات را دارند؟
یه کم فکر...
دقیقه ۸ فیلم بالاخره اتفاقی که می شد حدس زد اتفاق افتاد؛ اسم خانه به دوش در لیست نبود جالب اینکه نام موجود ضعیف و خارق‌العاده دیگری که به نظر از یک معلولیت جسمی رنج می برد نیز در لیست وجود ندارد و حق سوار شدن به کشتی را ندارد. تمامی افرادی که پذیرفته می شوند و اسامیشان در لیست وجود دارند به صورت زوج وارد و مراحل پذیرش را طی می کنند به غیر از خانه به دوش و موجود معلولْ‌شکلِ سه پا
یه کم فکر...
دقیقه ۱۰ فیلم مادر و دختر گربه وحشی برای سوار شدن بر کشتی پذیرفته شده اند ولی پریدن دختر بچه هیجان زده در بغل مادرش با تعجب و خشم او مواجه می شود و گویا این رفتاری منطقی به نظر می رسد...!