eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
927 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
888 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم تعویض پرچم و خطبه خوانی خدام در علیه السلام 📌 http://www.ebn-reza.ir 📌 http://instagram.com/ebn.reza.qazvin 📌http://sapp.ir/ebn_reza_qazvin 📌https://eitaa.com/ebn_reza_qazvin 📌  https://t.me/ebn_reza_qazvin
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟ پای خود را ز لبان پسرم بر دارید : دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت شاید دلت بسوزد و یک کـربلا دهی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
سلام میدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر حرم تو، سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت با دو چشم تر، شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر، شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر، شب جمعه چقدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر، شب جمعه هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج، تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر، شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرببلا باز هم ببَر، شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر، خرابه، سه ساله، کنار سر، شب جمعه : 💔 شب جمعه ست و کمی بر دل زارم بنگر مرغِ دل، میل پریدن به حریمت دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هیئت مادرانه دخترانه انسیه الحورا ویژه برنامه شهادت حضرت رضا علیه السلام مداح کربلایی جعفر آغاسی سخنران سرکارخانم دکتر سیدی با موضوع : روشنگری وبصیرت دینی همراه با تلاوت قرآن کریم ، قرائت زیارت عاشورا به نیت سلامتی وظهور مولا ،صلوات خاصه امام مهربان ،وقرائت زیارت نامه آقا حسین بن علی بن موسی الرضا علیه السلام همراه با حضور بانوان اشتغال آفرین در علیه السلام
هیئت مادرانه دخترانه انسیه الحورا علیه السلام
اگرچه غرق گناهیم، بیقرار توییم هنوز هم که هنوز است در کنار توییم همیشه باورمان بوده یارتان هستیم بجای یار ببخشای اگر که بار توییم جهان ما چو خزان است در نبود امام در انتظار بهاریم و غمگسار توییم حریص جرعه ی آبیم و ندبه خوان شده ایم و در قنوت سحرها در انتظار توییم میان روز و شب و هفته گم شدیم آقا خزان شده دل و در حسرت بهار توییم تویی همان گل خوشبوی عالم خلقت ز سرفرازیمان بس همین که خار توییم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالـم را بیا که منتظر رقص ذوالفقار توییم همیشه دست نهان تو هست بر سر ما و ما دلیل غریبیِ آشکار توییم بیا و تازه کن آقا هوای دلها را بیا که منتظر لطف بی شمار توییم همیشه جمعه غروبی به رنگ خون دارد کدام جمعه میایی؟ که بی قرار توییم همیشه در غم دوری چو شمع سوخته ایم بیا که لحظه به لحظه در انتظار توییم : چشـمها آلـوده و لایق به دیـدار تو نیست از چه راهی می شود روی تو دید مولای من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Aminikhaah
قمر در عقرب..mp3
3.56M
🎙 🔷 معنای قمر در عقرب 📌 برگرفته از جلسات « آداب مسافرت» @Aminikhaah
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین دستهایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین اشکهایم را خریدی، خنده دادی جای آن در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین اربعین، من از وطن تا کربلا گفتم حسین حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین : 💔 با گریه رو به کرب‌و‌بلا میدهم سلام دوری زِ تو امانِ دلـم را بریده است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزید و شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روزهای بدی پشت سر گذاشت : با توام در، با تو، تا دیوارها هم بشنوند قلبِ است، این یاسی که پرپر می‌کنی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود هرچه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هرچه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هرچه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد من عصای پیری مادر شدم در کودکی پیر هجده ساله، جز با تکیه بر من، پا نشد : حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان با سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌.