من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم
از همه کمتر منم، از هیچ کس سَر نیستم
زائرانت جای خود، حتی به کفترهای تو_
غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم
من اگر یک لحظه هم جز خانهات جایی روم
مادرم شیرش حرامم باد، نـوکـر نیستم
من برای استلام کعبهات در نوبتم
یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم
قایق بی بادبانم رویِ موجِ زائران
هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم
از ضریح تو گلابِ ناب میجوشد فقط
تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم
میهمانت هستم آقا جان، "بفرمایی" بگو
تا ببینی "داخلم"، دیگر دَمِ در نیستم
تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد
غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم
هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد
فکر میکردم که دیگر گریهآور نیستم
پنجره فولادیام کن که شفا لازم شدم
من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
نگاهی کاش میکردی به من حالا همین حالا
و می گفتی به من مشهد همین حالا بیا اصلا
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حسن_سلیمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهمـ
هدایت شده از امور سیاسی و اجتماعی حوزه علمیه استان قزوین
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراف یک اندیشمند ایرانی مقیم آمریکا درباره عظمت و شخصیت امام خامنه ی مدظله العالی. قسمت دوازدهم http://eitaa.com/joinchat/610271500C8b3d5ca4dd
هدایت شده از آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
#اطلاعیه
زمزمه دعای پرفیض کمیل
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چڪمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعلها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار ار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسیـن_جـان
دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم
مى شود زير لگد چشمى به خواهر وا كنى
بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن
كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_تاش_موسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
چایخانه حضرتی
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
#گزارش_تصویری
چایخانه حضرتی
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
#اطلاعیه
زمزمه زیارت آل یس
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin