پشت دروازه ی شهر، همگی صف بستند
لشکر شام به عنوان ظفر آمده است
پسر فاطمه هم، آمده همرهشان
با همه اهل حرم، لیک به سر آمده است
پسر ام بنین، ساقی نیزه نشین
بر سر نیزه چنان قرص قمر آمده است
پسر ارشد شاه، بعد از آن قربانگاه
غسل خون کرده و بادیده ی تر آمده است
طفل دلبند رباب، گر به نی رفته به خواب
مثل عباس علی سینه سپر آمده است
همره اینهمه سر، خیره بر قرص قمر
دخت حیدر به دو صد خون جگر آمده است
این یکی گر چه زن است، دخت خیبر شکن است
جانب بتکده گویی چو تبر آمده است
دختر خون خدا گفت که ای عمه بیا
نخل بستان ولایت به ثمر آمده است
بدنش مانده به دشت و سرش در کف طشت
شده خورشید من و وقت سحر آمده است
آه ای عمه بیا که وداعی بکنیم
که دگر عمرِ منِ زار به سر آمده است
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
هرکس از راه رسید از بدنت چیزی برد
السلام ای که به گودال، کرمخانه زدی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرید_کاویانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم