روضه دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین
پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین
مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت
تا که من هم بشوم بی سروسامان حسین
به گمانم که شود چادر زهرا سپرش
هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین
این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد
هرکه در روضه شود مضطر و نالان حسین
هرچه فخر است در عالم همه از مکتب اوست
همه از کرب و بلا باشد و میدان حسین
جان اگر هست به تن هدیه ی جانیست که داد
همهی هستی من زاده شد از جان حسین
تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود
اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین
گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر
با چنین کار نشستم سر پیمان حسین
روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید
بنویسند مرا خادم و گریان حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
شبهاىِ جمعه سر به هوا ميشود دلم
از بس که ميزند به سرِ من هواى تو
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدکاظم_توفیقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم