#نماز_اول_وقت
#نماز_شهدا
#شهدا
🍎 سر تا پاش خاکی بود چشم هاش سرخ شده بود از سوز سرما دوماه بود ندیده بودمش.
🍎 بهش گفتم : «حداقل یک دوش بگیر یک غذایی بخور بعد نماز بخون»
🍎 سر سجاده ایستاد. آستین هایش را پایین کشید و گفت : «من با عجله اومدم که نماز اول وقتم قضا نشه»
📚 کتاب یادگاران، شهید همت، ص ۴۲.