بر شانه میآورد تا بانو نیافتد
آرام تا این شمع از سوسو نیافتد
پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد
حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد
تا دید میآید حرامی سویشان گفت
ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد
خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا
زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد
وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی
یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد
پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد
اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد
ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت
ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد
یکروز در گودال هم میگفت مادر
زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد
قاتل رسید و مادرش فریاد میکرد
ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد
ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد
یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_زهرا💔
راز سربسته ی چشمان #حسن فاش شده
بعد از این لرزش در خواب حسن را چه کنم؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سجاد_پورجباری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود
زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود
هر قدم، زیر لبش ناله ی #یا_زهرا داشت
دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود
گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی
وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود
با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد
همه ی عرش، کفِ حجره ی غم ریخته بود
مثل یک مار گزیده، به خودش می پیچید
یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود
خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد
دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود
روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد
روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود
آه، این واقعه در کرب و بلا برعکس است
اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود
پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد
چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود
إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید
یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود
دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد
دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود
خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من
غم عالم به خدا روی سرم ریخته بود
#نـوكــر_نـوشــت:
#یا_امام_رضا
رونقی نیست اگر در دل دیوانه ی من
می روم #مشهد و از #شاه صفا می گیرم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت غریب الغربا، امام مهربانیها، حضرت #علی_ابن_موسی_الرضا_علیه_السلام تسلیت و تعزیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_جمعه_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی
میان کـوچه کسی هتک حرمتـی بکند
به مادری که خداوند کـوثرش خوانده
کسی لـگـد بزند یا جسـارتـی بکند
به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید
ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید
چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت
"پریدی از سر جایت ولـی قَـدَّت نرسید"
ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است
چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی
چـو برق از سـر مـادر پرید و می افتاد
چه خوب مثل عصـایـی مراقبش بودی
هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ
تـو با تمـام تصـاویر درد سـر داری
نگاه کردم و دیدم نوشته #یا_زهـرا
به روی لخته ی خونی که از جگر داری
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسـن_جــان
نام حَـسَــن که می شنوم روضــه ها همان
روز دوشنبه، کوچه ی باریک و مادر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، #دوشنبتون_امام_حسنی، سالگرد ارتحال ملکوتی #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_محرم_علیپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم