eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
نمای گنبدی افتاده است در نظرم چگونه جا شده خورشید در دو چشم ترم؟ منم برابرِ تو یا که خواب میبینم؟ تویی برابرِ من یا خیال در نظرم؟ اگر که راه نمیدادی اَم، بعید نبود که در غمِ تو بریزد تمامِ بال و پرم چه خوب می شود اینجا بمانم و نروم شبیهِ این همه آهو که هست دور و برم نگاهِ بدرقه ی گنبدت، مقابلِ من... دعای آبیِ گلدسته هاست پشتِ سَرم بهانه ای بده همچون شکنجِ زلفِ خودت که لااقل  عقب اُفتد شکنجه ی  سفرم قطار منتظر است، آه! من کجا ماندم؟ به بخش گمشدگانِ حَـرَم بیا بِبَرَم : بس که دلتنگم اگر گریه کنم، می‌گویند: قطـره‌ای قصدِ نشان‌ دادنِ دریا دارد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشیِ فیروزه ی قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار خار گلهای ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانه ی تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار کار من را سهل کرده و در حریمش ذکر میخواهم چکار کوچه و پس کوچه ی دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار : چندیست در حـریم تو راهـم نمیدهند من بی وفا شدم تو چرا قـهـر میکنی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده همیشه سنگ فرش او، برایم مهر و سجاده زیارتنامه میخواندم، دلم گرم زیارت شد نگاهم خورد بر قبرش، نمیدانم جسارت شد؟ به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده نفس پشت نفس، ایوان به ایوان سیر میکردم گلاب چشمهایم را برایش خیر میکردم تمام صحن ها را مست بوی عود میدیدم پریدم ناگهان از خواب، رویا بود میدیدم دوباره چشم را بستم، دوباره جستجو کردم دوباره خواب را از ردپا تا صحن بو کردم بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد دلـم آهو، دلم از او، دلم مشغول گفتگو بزن نی زن بنام او، بگو یا دلم خورشید می خواهد، هوای گنبدت کرده دوباره عید می خواهد، هوای مشهدت دارد : می‌خورد بر‌گونه‌ام از ‌جانب صحنت شمیمی میدهی اذن دخول این بار آقا با نسیمی دست خالی آمدم رسم ادب این نیست آقا میهمان با توشه‌ای آید‌ به دیدار کریمی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
به نام قبـلـه ی ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسـادت کند به اقبـالِ کـبـوتـران بهـشتـی روی بـام حرم کسـی نبود که مـا را دهـد پنـاه اما هـزار مـرتبه قـربان این مـرام حرم فـدای میکـده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هـزار رنگ عـوض کـرد روزگـار، امـا حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا : این بــار گُنه حــال مــرا بـَد کـــرده انگـــار کـه اربــاب مــرا رَد کـــرده یا رَب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجــور دلـم هـوای مَشهد کـــرده سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
هرکه می آید در اینجا غرق احسان میشود همچو آهویی گریزان در بیابان میشود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود جذبه ی برق نگاهش بس که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود سینه ی زوار قبرش در کنار حوضها همچو این دیوار و در، آیینه بندان میشود بس که این صحن و سرا بوی غریبی میدهد صاحب این خانه یار ما غریبان میشود آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود پرچم سبز رضا خط امانش میدهد هرکه در این قبه ریزه خوار سلطان میشود عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد همنشین محفل ما مستمندان میشود این میخانه حاجت میدهد زائرِ او زائرِ شهر میشود : عشق است که درصحن شفاخانه ات آقا حتی به تمارض شده بیمار تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هرچند که از چشم تـَرَم فاصله داری دلـهای کبوتر شده یک قافله داری ای قامت مغرب که به سجاده ی مشرق پشت سر هر سجده، دو صد نافله داری این مرغ خودش خواست که در دام نشیند آقـا، تو برای دل ما هم تله داری؟ هرچند شلوغ است حرم، دلهره ای نیست وقتی که برای همگی حوصله داری با دست خودت باز بکن این گره را هم آقا خودمانیم، عجب مشغله داری میخواستم از خود گله ای، نه، چه بگویم آقـا تو بفرما اگر از ما گله داری هرچند که ما این طرف جاده نشستیم دور و بر خود، ، یک سلسله داری گفتم که از اینجا به حرم راه زیاد است گفتی که مگر از دل خود فاصله داری؟ : از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما، خاک زر شود سلام عليكم و رحمة الله،ظهرتان بخير،
ز بند غصه و غم ساعتی بشو آزاد ز فرط مستی و از عشق سر بده فریاد درِ ورودی جنت درست این طرف است به روی سر در آن حک شده ست باب جواد همین که از درِ باب الجواد رد بشوی همین که چشم تو بر گنبد طلا افتاد تلاقی دو سه تا قطره اشک، با گنبد چه حس و حال عجیبی به قلب زائر داد به شوق پرچم سبزی که روی گنبد هست کبوتری شده ای و رها شدی در باد چه رد پای قشنگی به جا گذاشته ای ز قطره قطـره ی اشکت میان گوهرشاد دوباره ولوله ای شد میان صحن، ببین شفا گرفته دو چشمان کور مادرزاد دو پای مرد علیلی دوباره جان بگرفت دوباره معجزه کرده ست پنجره فولاد رمیده آهوی قلبی به شوق صید شدن بیا که حضرت صیاد، خانه ات آباد : 💔 نغمه ی نقاره یک سو یه طرف هوهوی باد من دلـم را داده‌ام در این هیاهـوها به تـو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تمام حاجت ما را به ما خدا داده میان این همه کشور به ما رضا داده دلم هوای طواف دور مرقدش دارد دلم هوای زیارت به مشهدش دارد چه می شود که شبی در رواق و ایوانت تو را ببینم و خود را کنم به قربانت چه می شود که شبی جارو بر حرم بزنم شبی به همره مهدی کمی قدم بزنم دخیل پنجره فولاد تو کنم دل را به پای توست بریزم تمام حاصل را چه می شود که ز سقاخانه ات دهی آبم کمی تو روضه بخوانی برای اربابم کمی تو روضه بخوانی ز حال طفل رباب که شد ز تیر سه شعبه گلوی او سیراب سری که کوچک و بوسیدنی و زیبا بود به روی نیزه چرا در میان سرها بود : چایِ روضه قَلبِ عاشِق را هَوایی می کُنَد یادِ بی آبی دِلَـم را نِینَوایی می کُنَد غالباً در روضه یِ ارباب مَشهَد میدَهند اکثراً ما را رِضا کَرب و بَلایی می کُنَد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت راه عروج تا ملکوت سما گرفت بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت حاجت گرفته سائلت اما نمی رود از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت از درگه شما به خداوند می رسیم بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی قلبم مقابل تو صفا گرفت هر کس رسید برگ براتش از گرفت هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت: عبد ذلیل را تو مران ایهاالرئوف از غم بیا مرا برهان : همیشه عاشق گنبد طلا شدن خوب است و از دو دست تو حاجت روا شدن خوب است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
کسی دلتنگ از مشهد به مقصد برنمی‌گردد به اقیانوس تو، رودی که آمد برنمی‌گردد چگونه جلد خود کردی منِ از خود فراری را؟ که با زور هزار اجبار و باید برنمی‌گردد چه در سر دارد آن جوجه کلاغ روسیاهی که_ نگاهش از طلایی‌های گنبد، برنمی‌گردد؟ به شالیزار خوش آب و هوا هم، چای گیلانی اگر در چایخانه رفته باشد، برنمی‌گردد چه خوشبخت است آن غرق گناهی که یقین دارد از آغوش پر از مهرت کسی بَد برنمی‌گردد چنان در وصل عشاق جهان از جان نظر کردی که هرگز عاشقی با پاسخ رَد برنمی‌گردد از این دریای جاری از حرم تا خانه فهمیدم که چشم ابری‌ام بی اشکِ ممتد برنمی‌گردد : اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود نیاورده پر کاهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
رو به زائر باز شد شکرِ خدا باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا مادری جانِ را قسم داد و گرفت حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا لالِ مادرزاد پایِ تو باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم میشود از عـالَـمی رفع بلا، شکرِ خدا در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت شد از غم رها، شکرِ خدا لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود پیرمردی با براتِ ، شکرِ خدا شد ذکرِ نابِ بعد از هر نماز روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا : حضرت سلطان سلامت ميدهم از راه دور دلخوشم مولا جواب اين گدا را ميدهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،