دعای روز دهم ماه مبارک رمضان🌙
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
🌹
🍀اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده ؟
حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .
حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به امام زمان (عج) عرض کنیم : آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .
من سر سفره افطار میگم: آقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه آقا بفرمایند: از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی .
این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان (عج) حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی(عج) باشن و برای ظهورش دعا کنن.
@ebrahiimhadi74
اللهــم عــجل الولیک الفرج
🌼🌸🍀🌼🌸🍀
🔻سخن گفتن با امام زمان(عج)🔻
⁉️دوست داری یه وقتِ ملاقاتِ خصوصی با #امام_زمان داشته باشی؟!😍
این روایتِ زیبا رو بخون👇
⚡️ در زمان امام هادى(ع)، شخصی از یکی از شهرهای دور، نامهاى براى حضرت نوشت:
✍ آقا من از شما دور هستم،
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم..
باید چه کار کنم؟!😔
👈 أَنَّ الرَّجُلَ یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ إِلَى إِمَامِهِ مَا یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ إِلَى رَبِّهِ.
👈 دوست دارم همانطور که با خدا حرف میزنم، و حاجاتم را میخواهم، با امامِ خود حرف بزنم، و حاجاتم را بخواهم..
باید چه کار کنم؟!🤔
امام هادی (ع) در جوابِ این شخص نوشتند:
✨«إِنْ کَانَ لَکَ حَاجَةٌ، فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ، فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ»✨
👈 هر وقت حاجتی داشتی، لبهایت را حرکت بده، و حرف بزن..❤️
ما از شما دور نیستیم..
جواب خواهی گرفت.☺️
📚 بحارالانوار، ج ۵۳، به نقل از کتاب رسائل، مرحوم کلینى.
☺️☺️ امام هادی (ع) به ما یاد دادند که با امامِ زمانِ خودمون حرف بزنیم..
و قول داده که امام جواب میده..❤️
❗️آدم امام مهربانی به اسم «مهدی» داشته باشه، اونوقت باهاش حرف نزنه!!💔
بیائید شبها قبل از خواب، یه سلام به آقامون بدیم،✋ و چند کلمه باهاش صحبت کنیم..
✔ حرفهای دلمون رو بگیم..
✔ حاجتهامون رو بگیم...
✔ با آقامون درد و دل کنیم...
خودشون فرمودند:
حَرِّکْ شَفَتَیْکَ👈 لبهات رو تکون بده، حرف بزن..
فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ👈 جواب میگیری.
☝️ قبل از خواب با آقامون حرف بزنیم،
که اگر مُردیم و از خواب بیدار نشدیم،
آخرین عملی که در نامهی عملِ ما ثبت میشه،
سخن گفتن با#امام_زمان باشه.😌👌
@ebrahiimhadi74
❤️بسم الله الرحمن االرحیم
❣باسلام وعرض ادب 🌷خدمت همه بزرگواران❣
باارزوی قبول وطاعات عبادات خالصانه تک تک شما عزیزان ❤️❤️❤️❤️
💝میخواهیم شروع کنیم
# ختم سی جزء قران کریم 💖
❤️ به نیابت ازشهدا
❤️به نیت سلامتی وتعجیل درفرج اقاامام زمانمون(عج) 🤲
💓هدیه به خانم خدیجه کبری (س)
🌺برای شرکت در ختم اسم وجزء انتخابی روبه ایدی
@Baa313
ارسال کنید
عزیزان محدودیت زمانی براتلاوت نداریم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
جزء 1❤️شهیدشاهرخ ضرغام
جزء 2🌺یاصاحب الزمان
جزء 3🌸فاطمه خانم
جزء 4🌸یاالله
جزء 5🌺یالله
جزء 6🌼یارقیه
جزء 7🌼یافاطمه الزهرا
جزء 8🌺علی اقا
جزء9❤️علی اقا
جزء 10❤️شهیدعلی خلیلی
جزء 11🌺اسماعیل میرزا
جزء 12❤️یارضا
جزء 13🌺یارحمان
جزء 14☘
جزء 15❤️
جزء 16🍀
جزء 17🌺
جزء 18🌺شهیدهادی محبی
جزء 19🌸یاالله
جزء 20🌺یاالله
جزء 21❤️یاالله
جزء 22🌼یاالله
جزء 23☘اقاوحید
جزء 24❤️یاعلی
جزء 25❤️یاعلی
جزء 26🌺
جزء 27🌸یارقیه
جزء 28❤️یامهدی ادرکنی
جزء 29🌼یاحضرت خدیجه
جزء 30🌺یاحسین
┄═•❁๐๑🍃๑🌺๑🍃๑๐❁•═┄
❤️🍃 آثار تسبیحات حضرت زهرا (س)
🌟جلوگیری از تیره بختی
امامصادق علیه السلام به من فرمود: ای ابوهارون، ما کودکان خود را همانگونه که به نماز فرمان میدهیم،به تسبیح حضرت زهرا(س) نیز امر میکنیم. پس بر این ذکر مداومت کن؛ زیرا هر بندهای بر آن مداومت کند، تیره بخت نمیشود.
🌟خشنودی خداوند، دوری کردن شیطان
امام باقرعلیه السلام فرمود: هرکس تسبیح حضرت زهرا را بگوید،سپس طلب آمرزش کند، آمرزیده خواهد شد. این تسبیح به زبان یکصد مرتبه است، ولی در میزان عمل یک هزار تسبیح به حساب میآید و شیطان را دور و خداوند رحمان را خوشنود میسازد.»
🌟آمرزش گناهان
امام صادق علیه السلام نیز به فضیلت تسبیح بعداز نمازهای واجب چنین اشاره کرد: « مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ ع قَبلَ أَن یَثنِیَ رِجلَیهِ مِن صَلَاتِهِ الفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَهُ لَهُ ، هرکس بعداز نماز واجب تسبیحات حضرت زهرا(س) را بجا آورد قبل از اینکه پای راست را از بالای پای چپ بردارد، جمیع گناهانش آمرزیده میشود» و در حدیثی دیگر فرمود: « مَن سَبَحَ تَسبِیحَ فَاطِمَةَ ع فَقَد ذَکَرَ اللَهَ الذِکرَ الکَثِیر ، کسی که تسبیح فاطمه زهرا(س) را بگوید خدا را به ذکر کثیر یاد کرده است.»
❤️ بعد از هر نماز ❤️
« اَللهُ اَکْبَر » ۳۴ بار
« اَلْحَمْدُلِلّٰه » ۳۳ بار
« سُبْحٰانَ الله » ۳۳ بار
📚 منبع:
کافی ج ۳ ص ۳۴۳
معانی الاخبار ص ۱۹۳
🌺🍃 @ebrahiimhadi74
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_دهم
💠بهش گفتن آقا ابراهیم چرا جبهه رو ول نمیکنی بری دیدن امام؟! ابراهیم جواب داد: ما رهبری را برای تماشا نمیخواهیم؛ ما رهبری را برای اطاعت میخواهیم.
♨️امام علی(ع) میفرمایند: کسی که به هنگام یاری ولی(رهبر) خود بخوابد، با لگد دشمن از خواب بیدار خواهد شد.
📚عیون الحکم/ص۴۴
.•°°•.💞.•°°•.
❤ 💙
`•.¸ ༄༅ @ebrahiimhadi74
°•.¸¸.•
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید_محسن_حججی #قسمت_پنجم( بخش دوم) از زبان #دایی_همسر_شهید. عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمد
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_ششم
"خاطراتی از شهید حججی"
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.
آخر سر قبولش کردند.
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت. رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام من راضیم چون خیلی لذت داره.
#ادامهدارد...
@ebrahiinhadi74
یه نیگا به پیج بچه مذهبیای اینستا بندازید...
همه یه دوربین کَنون گرفتن دستشون
بیوی همه شون هم یا درباره کربلاست یا عشق و جنون حسین(!)
خانما هم چادر انداختن رو سرشون بعد هی عکسای مثلا هنری میگیرن
آقایون هم که اصلا ریش و یقه آخوندی ازشون جدا نمیشه!
آستینک و روسری ست هم که اگه نباشه نصف فالوورا از کف میرن!
خب شما که میخواید دیده بشین چرا به اسم دین؟
به اسم مذهب؟
بس نیست؟
بعد تازه بهونشونم اینه که ما مبلغان دین هستیم
میخوایم به جامعه بفهمونیم مذهبیا اُمُل نیستن!!
شما خودتو کردی شبیه اونا با تفاوت یه چادر و ریش بعد میخوای امل نبودنتو ثابت کنی؟!
والا دینداری به این سادگیا نیس!...
#دقت_کنیم
@ebrahiimhadi74
🌱 ما تا زمانی که میکوشیم خود را
خالصانه و عادلانه
قضاوت کنیم،
از قضاوت دیگران نخواهیم ترسید
و نخواهیم رنجید...
📚 چهلنامهی کوتاه به همسرم
💕 @ebrahiinhadi74
❤️بسم الله الرحمن االرحیم
❣باسلام وعرض ادب 🌷خدمت همه بزرگواران❣
باارزوی قبول وطاعات عبادات خالصانه تک تک شما عزیزان ❤️❤️❤️❤️
💝میخواهیم شروع کنیم
# ختم سی جزء قران کریم 💖
❤️ به نیابت ازشهدا
❤️به نیت سلامتی وتعجیل درفرج اقاامام زمانمون(عج) 🤲
💓هدیه به خانم خدیجه کبری (س)
🌺برای شرکت در ختم اسم وجزء انتخابی روبه ایدی
@Baa313
ارسال کنید
عزیزان محدودیت زمانی براتلاوت نداریم
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
جزء 1❤️شهیدشاهرخ ضرغام
جزء 2🌺یاصاحب الزمان
جزء 3🌸فاطمه خانم
جزء 4🌸یاالله
جزء 5🌺یالله
جزء 6🌼یارقیه
جزء 7🌼یافاطمه الزهرا
جزء 8🌺علی اقا
جزء9❤️علی اقا
جزء 10❤️شهیدعلی خلیلی
جزء 11🌺اسماعیل میرزا
جزء 12❤️یارضا
جزء 13🌺یارحمان
جزء 14☘یازهرا
جزء 15❤️باران خانم
جزء 16🍀فاطمه خانم
جزء 17🌺یازهرا
جزء 18🌺شهیدهادی محبی
جزء 19🌸یاالله
جزء 20🌺یاالله
جزء 21❤️یاالله
جزء 22🌼یاالله
جزء 23☘اقاوحید
جزء 24❤️یاعلی
جزء 25❤️یاعلی
جزء 26🌺سردارسلیمانی
جزء 27🌸یارقیه
جزء 28❤️یامهدی ادرکنی
جزء 29🌼یاحضرت خدیجه
جزء 30🌺یاحسین
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان🌙
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
🌴بسياري هنوز او را نمی شناسند که اگر می شناختند در کوره راههای گمراهی سرگردان نبودند...
🍁🍂و اين گناه ماست برادر؛
گناهی كه ما را به خاطر آن نخواهند بخشيد، گناه روزی خوردن سر سفره پر فیض شهدا و لب فرو بستن..
#مدیون_شهداییم 🌷
@ebrahiimhadi74
•••••••••••••••••••••••••••••••
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
❤️بسم الله الرحمن االرحیم ❣باسلام وعرض ادب 🌷خدمت همه بزرگواران❣ باارزوی قبول وطاعات عبادات خالصا
🌷🌷🌷🌷لیست کامل شد❤️❤️❤️❤️
ممنون از همه عزیزانی که دراین ختم نورانی همکاری کردن
قران شفیع روز قیامتتون
ان شاءالله
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
التماس دعا
..
بچههاطرحهمگانیتغییرپروفایلبهعشق امامحسنجانمون💛✨
ببینمچیکارمیکنید😍
منتظرپروفایلایسبزخوشگلتونهستما🌱☘
#پروفایلمشترک💜
4#روزتاولادتکریماهلبیت💛
♥
♥
♥➣@ebrahiimhadi74
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_یازدهم
🌴شهید ابراهیم هادی: توی زندگیت مراقب باش حق کسی به گردنت نباشه و به مال مردم نزدیک نشی..
🌸امام علی علیه السلام میفرمایند:
عظیمترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است.
📚تحف العقول؛ ص۲۱۷
@ebrahiimhadi74
••••••••••••••••••••••••••••••
🕌 سلام صبح گاهی محضر اربابمون
📿 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿.
@ebrahiimhadi74
صبحتان حسینی
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید_محسن_حججی #قسمت_ششم "خاطراتی از شهید حججی" #حجت_خدا خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع
#شهید_محسن_حججی
خاطرات شهید محسن حججی
#قسمت7
چند باری من را با خودش برد #اصفهان سر مزار #شهیدکاظمی.😍
آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها.
#موتور هوندایش شرایط آتیش می کرد و از #نجف_آباد می کوبید می رفت تا اصفهان.😎
یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به #گلزار که میرسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇
دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد #سلام می داد.🤗
بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر.
اول یک دل سیر #گریه میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر میکردم محسن آمده سر قبر بابایش
اصلا نمی فهمیدمش.😳
با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر #رفیق باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄
وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب میآمد انگار که بخواهد از حرم امامزادهای بیرون بیاید.
نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞
♥♥♥♥♥
مسئول #هیئت بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم #خادم این هیئت بشم. ممکنه؟"
سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمیکردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍
و #معنویت از توی صورتش میبارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود.
رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."
گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای #سنگین و #سخت رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای #پشت_صحنه. نمیخوام توی دید باشم." #اخلاص توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم.
ماه #محرم که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و میآمد اصفهان هیئت. ساعتها خدمت میکرد و #عرق می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت میکرد. کفش را جفت می کرد. ☺️
یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار میکرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.
تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅
نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید #سر داد!!!😔
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒
به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به #رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها #احترام می گذاشت به تک تک شان.🤗💚
🌸🌸🌸🌸🌸
بعضی موقع ها #علی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.
نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به #روضه خواندن و #گریه کردن و سینه زدن.😭
#مجلس تماشایی داشتند. مجلس #دونفره پدر و پسری.
بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش میآمد.
میرفتم میدیدم نشسته سر #سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.
می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.
میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."
روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی #حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔
یک شب هم توی خانه سفره حضرت #رقیه علیهاالسلام انداختیم.
فقط خودم و محسن بودیم.
پارچه #سبز ی پهن کردیم و #شمع و #خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄
نمی دانم از کجا یک #بوته_خار پیدا کرده بود.
بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔
نشست سر سفره. #بغض گلویش را گرفته بود.
من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار.
طاقت نیاورد.زد زیر #گریه. من هم همینطور.
دو تایی یک دل سیر گریه کردیم.😭😭
#ادامهدارد...
@rbrahiimhadi75