میگما رفقا
تا حالا شده دلتون برای #خوب بودنتون
تنگ بشه؟؟!
اونایی که تجربه کردن این حس رو
میدونن چه قدر دلتنگیه دردناکیه...
میدونی نَفس آدم خیلی زرنگ تر از خود آدمه..! (گاهی)
مثلا یه مدت نمیزاره آب تو دلت تکون بخوره !!
شاید بیخیال باشی یه مدت
یا شایدم اصلا حس کنی چقدر خوبی...!!
وقتی خوب خوب دور شدی
یه جوری به خودت میایی...(البته اگر بیای...!)
میفهمی که عه حسابی راه خونه رو گم کردی...!
اونوقته که دنیا برات سیاه میشه حس میکنی وسط آسمون و زمین معلقی
اون موقع های که میگی #خدایا رسیدم به بن بست #دنیات...
اما نا امید نباش! همین که رسیدی به بن بست خودش خوبه...!
@ebrahiimhadi74
✨#قسمتیازوصیتنامهشهید... ✨
🥀خدایا تو هوشیارمان کن...✨
تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای #حرم میآید گوش عالم کر است...
🥀خیالمان میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد... 💔
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم...😔
الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام
تو مرا دوباره حیات ببخش💚🍃
خوابم تو بیدارم کن...
#خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران #حضرتولیعصر (عج) به ما حرکت بده...❤️🌱
#شهیدعباسدانشگر🌹🍃
#شهدایدهههفتاد🌸☘
@ebrahiimhadi74
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️
#خـدایـا
آرامش شب را
نصیب کسانی ڪن...
که آسایش روز را
نصیب دیگران میڪنند...✨
آمیـــن یا رَبَّ العالمین 🤲
🍁خداوند کلید آسمان را
🔑به کسی میبخشد
🍁که با دستگیری و خیرات به نیازمندان
🔑اشک چشمانی را
🍁پاک کرده باشـد...
🔑و یا با عشق و محبت و دلداری
🍁قلب شکسته ای را مرحم شده باشد.
✨شبتون بخیر
فکر و خیالتون آرام✨
@ebrahiimhadi74
🍃🌷
﷽
💠 #خدایا💠
صمیمیتر ازهمیشہ
سر بر آستان ملڪوتیت میگذارم
ودر دل دعا می کنم
و ازتو میخواهم ڪہ
آرامش،برڪت وسلامتی
را برای
همہی مردم،
عزیزان،دوستانم
وخانوادہام ارزانی داری
🌙 #شب_بخیر🌙
#با_وضو_بخوابیـ
@ebrahiimhadi74
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
💖#خدایا شکر💖
🔹#قسمت چهارم🔹
🔸#خدای خوب ابراهیم🔸
از صبح تا عصر به ادارات مختلف شهرمان رفتم اما مشکل من حل نشد.
با اینکه از جانبازان جنگ بودم،اما اینقدر عصبانی شدم کہ بہ تمام مسئولین فحش دادم و گفتم:کاش داعش مے آمدو
شما را...
آخرشب،فرزندم کہ از شرایط من ناراحت بودگفت:بابا،من امروز یک کتاب جالب خواندم.
خیلے آرامش بہ من داد.
بیا شما بخوان.
بعد کتابی را کہ تصویر یک شهید روے آن بود بہ من نشان داد.
کتاب را انداختم آن طرف و گفتم:
همش دروغہ.
و بعد خوابیدم.
جوان خوش سیمایے بالاے سرم آمد و گفت:
دوست عزیز،چرا اینقدر ناشکرے؟!
چیزی نشده.مشکل شما را اگر خدا صلاح بداند حل مے کند.
خدا را بہ خاطر این نعمتی کہ داده شکر کن.نعمت ها را بیشتر مے کندو...
از خواب پریدم.
خودش بود.
همان جوانے کہ تصویرش روے جلد کتاب قرار داشت.
کتاب را از گوشہ اتاق برداشتم.
نوشتہ بود: سلام بر ابراهیم.
خاطرات شهید ابراهیم هادے.
او به من این کلام الهی را یادآورشد:
#اگر شکرگزارے کنید(نعمت خودرا)
برشما خواهم افزود و اگر ناسپاسے کنید،مجازاتم شدید است.(ابراهیم/۷)
@ebrahiimhadi74