eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
43 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ♦️امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف می‌کرد 🔸 به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی‌ام دور بود. هر روز با اتوبوس از مسجدم به خانه بر می‌گشتم. 🔸 هفته.ای می‌شد که این مسیر را با اتوبوس طی می‌کردم که یک روز حادثه‌ای نه چندان مهمی برایم رخ داد… 🔸سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به راننده دادم و او هم بقیه‌اش را بهم پس داد. وقتی روی صندلی‌ام نشستم متوجه شدم راننده ۲۰ پنی بیشتر بهم پس داد. 🔸 با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم. اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی‌دانستم و با خودم می‌گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم! ⁉️ 🔸 همین طور داشتم با خودم یکی به دو می‌کردم تا این‌که تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است… 🚌 هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این ۲۰ پنی را اشتباهی اضافی دادید. 🔹 راننده تبسمی کرد و گفت: ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر می‌کنم. این مبلغ را هم عمداً به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟! 🔹 آن امام جماعت مسجد می‌گوید: وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیک‌ترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم… 🔹اشکهایم بی اراده سرازیر بودند نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بود دینم را به ۲۰ پنی بفروشم!!! 📌 چنان زندگی کن. کسانی که تو را می‌شناسند، اما خدا را نمی‌شناسند، به واسطه آشنایی با تو با خدا آشنا شوند @ebrahiimhadi74
🌀🍃 پادشاهي وزيري داشت كه هر اتفاقي مي افتاد مي گفت: خيراست! روزي دست پادشاه در سنگلاخها گيركرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر بود گفت: خيراست! پادشاه ازدرد به خود ميپيچيد، از رفتار وزير عصبي شد، اورا به زندان انداخت... ۱سال بعد پادشاه كه براي شكار به كوه رفته بود، در دام قبيله اي گرفتارشد كه بنا بر اعتقادات خود، هرسال ۱نفر را كه دينش با انها مختلف بود، سر ميبرند و لازمه اعدام ان شخص اين بودكه بدنش سالم باشد. وقتي ديدند اسير، يكي از انگشتانش قطع شده،و ي را رها كردند. انجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خير است! پادشاه دستور ازادي وزير را داد وقتي وزير ازاد شد و ماجراي اسارت پادشاه را از زبان اوشنيد، گفت: خيراست! پادشاه گفت: ديگرچرا؟؟؟ وزير گفت:از اين جهت خيراست كه اگرمرا به زندان نينداخته بودي و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جاي تو اعدام ميكردند...... ☝️چه زیادند خیرهایی که خدا پیش رومون میذاره و ما نمیدونیم و ناشکریم ‌‌‌‌ @ebrahiimhadi74
تو متروی تهران 🚋 بودم . و اکثر خانم‌ها حجاب بدی داشتن ... احساس کردم نــ👀ـگاههای سنگینشون به طرف منه ... اما ... به جای ترس و خجالت، سریع بسم‌الله گفتم و شروع کردم بحث محصولات و مضراتش رو براشون تعریف کردم🍟🧀🍕🌭 دیدم کم‌کم همه علاقه‌مند شدن دارن گوش میدن ... منم نظر پزشکهای کارشناس رو درباره تراریخته‌ها گفتم و با معرفی سایتهاشون، بحث رو به سمت دشمن‌ شناسی و راههای نفوذ دشمن و صحبتهای سران اسراییل کشوندم 😎 و آخرشو وصل کردم به جنگ نرم و نفوذ فرهنگی و رخنه حتی تو نوع پوشش و آرایش زنهای ایرانی💅👄 متوجه شدم دوستانی که توی بحث بودن حالا دارن به خودشون میان😏 تازه فهمیده بودن چه رودستی از دشمنای این مملکت خوردن!! یواش یواش مانتوهاشون رو می کشیدن پایین تا شاید بلندتر به نظر بیاد و یا شالهاشون رو می‌کشیدن جلو👗👖👠 وجالب تر اینکه خیلی از اون خانوم‌ها گفتند که کمتر خانوم چادری این طور ما رو قانع کرده بود 🙃 پ.ن : شروع غیرمستقیم، بهترین راه برای امر به معروف تو جمع‌های غیرمتعهد به حجابه ... 👌 به خصوص اگر از ماجراهای واقعی کمک بگیرید ...✌️ 🍃🌱↷ 『@ebrahiimhadi74
📖 در بسطام یک مسیحے بود ڪه مسلمان نمےشد مردم‌،هرچه‌اصرار کردندمسلمان‌شودتا شهرشان مسیحے نداشته باشد، قبول نمےکرد‼️❌•••] او را پیش‌بایزید آوردند،در پاسخ‌به‌بایزیدگفت: من‌دوست‌دارم‌چون بایزید مسلمان‌شوم و گناه نکنم، لیک خود مےدانم‌نمےتوانم‌از شراب دست بـردارم. ای بایزید ، من بسیار آرزو داشتم ڪه مےتوانستم چون تو مسلمـان واقعے شوم، ولے مےدانم‌نمےتوانم. و نمےخواهم‌مانند بقیه مردم شهر مسلمان‌شوم و دروغ‌بگویم و آبروی تو را ببرم. حیـف نیست به تو هم مسلمـان گویند به من هم⁉️🔎••] بایزید را اشک در چشم جمع شد و گفت : برو مسلمان واقعے تو هستے ڪه احتـرام دین مـرا نگه مےداری🌱••••••••••••] @ebrahiimhadi74
📌 امید امام زمان... 🔸 انگشتش بالا رفت و گفت: آقا اجازه! برخی از بزرگان فامیل را می‌بینم که مدام از این نظام بد می‌گویند و چشم‌انتظار آمدن آمریکایی‌ها هستند و من از این همه ساده‌لوحی تعجب می‌کنم. هر‌چه با آن‌ها صحبت می‌کنم، کسی من را جدّی نمی‌گیرد. 🔹 لبخندی زدم و گفتم: خدا را شکر کن که نوجوانی مثل شما، بینشش از خیلی از ما بزرگ‌ترها، عمیق‌تر است. امام زمان امیدش به شما عزیزان است. 📖 🍃 🌸🍃@ebrahiimhadi74