eitaa logo
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
44 فایل
🌹 ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند🌹 تاریخ فعالیت کانال : 97/2/27
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ خوابش را دیدم، گفتم: _چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟! +گفت: از آنچه دلم می‌خواست، گذشتم! نگذارید حب دنیا شما را فریب دهد.. 🦋❣🦋❣🦋❣🦋❣🦋❣🦋 https://eitaa.com/ebrahiimhadi74
؟ از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فرمانده لشگر ویژه شهدا فرمانده ای که گروهک های ضد انقلاب برای زنده و مرده‌ی او جایزه تعیین کردند... که در سن ۲۵ سالگی به رسید! شهادت دو برادر در یک روز؛ در سن ۲۱ سالگی مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندی بعد به فرماندهی لشگر علی ابن ابیطالب رسید. و در سن ۲۵ سالگی در کنار برادرش مجید به رسید! . فرمانده ای با دست قطع شده؛ از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا در عملیات والفجر دو با وجود شدت زخم خود را به سنگر دشمن رساند و با سیم ارتباطی آن‌ها با عقبه‌شان را قطع کرد. و در نهایت در ۲۸ سالگی به رسید! چشم بینا و مغز متفکر دفاع مقدس؛ موسس واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران فرمانده قرارگاه در عملیات های فتح المبین،بیت المقدس،رمضان و در نهایت در سن ۲۷ سالگی به رسید! سردار خیبر،ابراهیمِ قربانگاهِ جزیره‌ی مجنون؛ فرمانده ۲۷ ساله لشگر۲۷ محمد رسول الله؛ که با فرق شکافته همانند مولایش... در سن ۲۸ سالگی به رسید! فرمانده سپاه و حماسه ساز هویزه؛ در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینی جنگ در اهواز بر پا نمود! در سال ۵۹ کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار کرد. و در سال ۱۶ دی ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگی به رسید! دیده بان ولایت و انقلاب؛ در بزرگی او همین بس که می گوید: من این است که حرف‌هایم را زودتر از زمان خودم گفتم... که در سن ۲۷ سالگی به رسید! آنگاه که انسان می تواند خود را بسوزاند و از این سوختن، نور مشعل نسل هایی گردد در تاریکی دنیا‌.... ما در مانده ایم! درگیر هزاران تعلقات پوچ و بی ارزش... و بازیچه ی زمان و مکان و هوس.... از خود عبور کنیم... ؟! اللهم عجل لولیک الفرج @ebrahiimhadi74
⭕️ وقتی رسیدم دستشویی، دیدم آفتابه‌ها خالی‌ هستن. باید تا هور می‌رفتم. زورم اومد. یه بسیجی اون اطراف بود. گفتم "دستت درد نکنه. این آفتابه رو آب می‌کنی؟" رفت و اومد. آبش کثیف بود. گفتم "برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب می‌کردی، تمیزتر بود!" دوباره آفتابه رو برداشت و رفت. بعدها شناختمش. زین‌الدین بود؛ فرمانده لشکر!!! ❣❣❣❣❣ @ebrahiimhadi74
✳ ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش 🔻 وقتی از عملیات خبری نبود، می‌خواستی پیداش کنی، باید جاهای دنج را می‌گشتی. پیداش که می‌کردی، می‌دیدی به دست نشسته، انگار توی این دنیا نیست. ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش. گاهی که کاری فوری پیش می‌آمد، کتاب همان‌طور باز می‌ماند تا برگردد. 📚 از کتاب ۱۰ 📖 صفحه ۵۲ 👤 خاطراتی از @ebrahiimhadi74