•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_24 ]•
🌹~گفتار صحیح~🌹
همراه ابراهیم و بچه های باشگاه، به یکی از زورخانه های تهران برای ورزش دعوت شدیم. ولی با کمال تعجب دیدیم که آن ها در را به روی ما بستند و ما را راه ندادند!
همگی عصبانی شده و فحش و فریاد و... میخواستیم دعوا کنیم.
اما ابراهیم در آن شرایط، رفقا را ساکت و آرام کرد و مانع دعوا شد.
بعدها تصویر ابراهیم را به عنوان "شهید پهلوان و با اخلاق" در همان زورخانه نصب کردند. چرا که ابراهیم به این کلام خدای خوبش عمل کرده بود:
«از گفتار باطل و ناحق دوری کنید.»
[حج،30]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_25 ]•
🌹~توفیق خدمت~🌹
نشسته بود پشت موتور. از توی آینه دیدم داره گریه میکنه! کنار خیابان توقف کردم و گفتم: آقا ابراهیم، برا چی گریه میکنی؟ ناراحتی؟
گفت: یاد اون پیرمرد افتادم. پیرمردی که از ما تقاضای کمک کرد و واقعا محتاج بود. ما میخواستیم بهش کمک کنیم اما هیچکدام پول نداشتیم.
گفتم: خوبه خودت هم میگی پول نداشتیم. اگه پول بود بهش میدادیم.
گفت: من ناراحتم که چرا توفیق نداشتیم کمکش کنیم. چرا؟
«اگر از تهیدستان به علت آن که مالی در اختیار نداری روی میگردانی و گشایشی را از پروردگارت میطلبی که امید آن را داری، با آنان به نرمی سخن بگو و آنان را با مهربانی بازگردان.»
[اسرا،28]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_27 ]•
🌹~مراقبت از کلام~🌹
سال اول جنگ بود. نشسته بودیم داخل سنگر. چند نفر از برادران ارتشی از کنار ما رد شدند. ابراهیم به یکی از آنها خیره شد و با خنده به ما گفت: سیبیل این گروهبان رو نکاه کن! لباش اصلا پیدا نیست. چطوری آب میخوره؟ یکدفعه مثل اینکه برق ابراهیم رو گرفته باشه از جا پرید و گفت: این چه حرفی بود که من زدم. چرا در کلامم دقت نکردم؟ بعد دوید به سمت گروهبان و گفت: برادر وایسا
گروهبان گفت: چیزی شده؟ ابراهیم سلام و احوالپرسی کرد و گفت: منظوری نداشتم، اما ناخودآگاه سیبیل شمارو که دیدم به رفقا گفتم: این بنده خدا چطوری آب میخوره؟ ما رو حلال کن. خیلی شرمنده ام. راستی اگه به خاطر سبیل هات اذیت میشی ما قیچی داریم میخوای کمکت کنم؟
گروهبان خندید و تشکر کرد و گفت: باشه، بهت زحمت میدم.
«ای کسانی که ایمان آورده اید! (هرگز) گروهی از شما گروه دیگری را مسخره نکنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند...»
[حجرات،11]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_28 ]•
🌹~دقت در خرج~🌹
با اینکه خیلی برای رفقایش خرج میکرد و به بسیاری از افراد کمک مالی میکرد، اما وقتی دوستان متاهل را میدید که زیاد انفاق میکنند، به آنها گوشزد میکرد که شماها حسابی خرج دارید. پس به اندازه انفاق کنید.
«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب. و بهره ات را از دنیا فراموش مکن.»
[قصص،77]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_29 ]•
🌹~مبارزه با طاغوت~🌹
دوران انقلاب بود. ابراهیم میگفت دین واقعی، بعد از قبول کردن یگانگی خدا و اطاعت از او، این است که جلوی هر ظالمی مثل شاه بایستیم. برای همین در سال 57 و برای پیروزی انقلاب بسیار تلاش کرد و چند بار تا مرز شهادت رفت.
«ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خدای یکتا را بپرستید و از (پرستش) طاغوت اجتناب کنید...»
[نحل،36]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_30 ]•
🌹~شکست و پیروزی~🌹
بعد از آزادی خرمشهر، عملیات رمضان و چند حمله دیگر رزمندگان با ناکامی همراه بود. برخی دوستان ابراهیم که ایمان ضعیف تری داشتند جبهه را رها کردند! میگفتند: اگر ما بر حق هستیم چرا پیروز نشدیم. ما که نیت خوبی داریم و میخواهیم مردم عراق را نجات دهیم. چرا خداوند ما را یاری نکرد؟
ابراهیم در جواب آنها گفت: در زمان پیامبر هم جنگ هایی بود که با موفقیت مسلمین همراه نشد. در ثانی خداوند میگوید شکست و پیروزی، علت های متفاوتی دارد. اگر به ما شکستی رسیده، به دشمن ما هم رسیده. خدا به این وسیله ایمان ما را کامل میکند و دشمن ما را نابود میسازد.
«اگر به شما (در جنگ) آسیبی رسیده آن قوم (دشمن شما) را نیز آسیبی نظیر آن رسید و ما این روزها (ی شکست و پیروزی) را میان مردم میگردانیم تا خداوند کسانی را که ایمان آورده اند معلوم بدارد و از میان شما شاهدانی بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد/ و تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند (به تدریج) خالص گرداند و کافران را نابود سازد.»
[نسا،141و140]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_33 ]•
🌹~شما برترید، اگر...~🌹
ابراهیم و دوستانش در شبهای عملیات با دست خالی به دشمن هجوم میبردند و با یک الله اکبر پیروز میشدند.
آنان عظمت ایمان خود را اثبات میکردند. خداوند در این کلام زیبا میفرماید که غم و سستی به خود راه ندهید. پیروزی از آن شماست، فقط یک شرط دارد، آن هم مومن بودن است.
«سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید، اگر مومن باشید.»
[آل عمران،139]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_35 ]•
🌹~نبرد با اسرائیل~🌹
دور هم جمع شدیم. شبهای جبهه بود و همه رزمنده بودیم. قرار شد از آرزوهایمان بگوییم. یکی گفت در راه خدا شهید شوم. یکی گفت تا آخر جنگ باشم و نبرد کنم و... منتظر آرزوی ابراهیم بودیم. سکوتی کرد و گفت: آرزوی من شهادت است اما حالا نه. من دوست دارم در نبرد با اسراییل شهید شوم.
یقین دارم که این آیه را خوانده بود که دشمن ترین دشمنان نسبت به اهل ایمان در اسراییل جمع شده اند:
«دشمن ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده اند، یهود و مشرکان را مییابی. و مهربانترین افراد نسبت به آنان که ایمان آورده اند، کسانی را مییابی که میگویند: ما نصرانی (مسیحی) هستیم.»
[مائده،82]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_36 ]•
🌹~دقت کن!~🌹
قرآن میگوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم، فقط به این خاطر که اکثریت هستند پیروی کنی، بدون شک از راه خدا دور میشوی.
همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر.
برای ابراهیم هیچگاه حضور در میان اکثریت ملاک نبود. بارها دیده بود که دوستانش به دنبال عمل نادرستی میروند، با اینکه بیشتر جوانها، همراهی با دوستان و همسالان را دوست دارند، اما ابراهیم به خاطر خدا از جمع آنها جدا میشد و تلاش میکرد تا آنها را هدایت کند.
«در پی آنچه نمیدانی که چیست مرو، زیرا گوش و چشم و دل، همه را بازخواست میکنند.»
[اسرا،36]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_41 ]•
🌹~هدایت~🌹
برخی افراد میخواهند دیگران را ارشاد کرده و به راه راست هدایت کنند اما خودشان گرفتار راه کج میشوند!
علت اینجاست که قرآن میفرماید: اگر شما (در مقابل گناهان) از خودتان خوب مراقبت کنید و برای هدایت خودتان تلاش کنید تا هدایت یافته شوید، دیگر گمراهی گمراهان در شما اثر ندارد.
دقیقا مانند ابراهیم. او ابتدا از خود شروع کرد. مراقبت از خود را آغاز کرد و هدایت یافته شد، سپس به سراغ دیگران رفت تا آنها را هدایت کند.
«ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید. اگر شما هدایت یافته باشید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند، به شما زیانی نمیرساند...»
[مائده،105]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_47 ]•
🌹~آبادگر مسجد~🌹
اوایل دهه شصت بود. میخواستند در محل ما مسجدی بسازند، همسایه ها خوشحال بودند اما چند جوان از اهالی محل، مخالف ساخت مسجد بودند! برای همین، شبانه دیوار مسجد را خراب کردند!
حاج آقا لنگرودی روحانی محل خیلی ناراحت شد. خبر به گوش ابراهیم رسید. آخر شب به محل ساخت مسجد رفت. تا یک هفته هر شب تا صبح در زمین مسجد حضور داشت و برای ساخت مسجد کمک میکرد، آن چند جوان هم با دیدن هیبت ابراهیم، دیگر جرأت نکردند به زمین مسجد نزدیک شوند.
ابراهیم راهی جبهه و دوستانش مشغول تکمیل مسجدالشهدا شدند. مسجدی که اکنون پایگاه فرهنگی محل شده. این یکی از توفیقات ابراهیم بود که مخاطب این آیه قرار گیرد:
«مساجد خدا را تنها کسی آباد میکند که به خدا و روز بازپسین، ایمان آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد. امید میرود آنها از هدایت یافتگان باشند.»
[توبه،18]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
🌹~خداوند یا هدایای دنیایی؟~🌹
ابراهیم مجروحی را از بالای کوه روی دوش میگیرد و به درمانگاه میرساند. ولی حاضر نمیشود به او نامش را بگوید!
مجروح او را با شخص دیگر اشتباه میگیرد. مدتی بعد برای شخص مراسم میگیرند تا با هدایای مادی از عمل او تقدیر کنند، او ابراهیم را به آنها معرفی میکند. اما ابراهیم حاضر نمیشود کاری را که خالصانه برای خدا انجام داده، با هدایای دنیایی عوض کند. او میدانست پاداش خدا باقی و پایدار است برای همین تمام کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام میداد.
«آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است. و آنچه نزد خداست بهتر و پایدار تر است. آیا نمی اندیشید؟!»
[قصص،60]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘