♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🌹شهید جهاد مغنیه رشته بیزینس(تجارت) که من هم در همان رشته درس خو
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
به یاد دارم زمانی که در زمینههای اداری به مشکلی با شرکایم برخورده بودم، جهاد پس از فهمیدن مسأله وارد میدان شد و ضمن صحبت با شرکای من، به آنها راهکارهای بسیار مناسبی برای پایان این مشکلات معرفی کرد. این، حاکی از هوش سرشار جهاد نه تنها در مسائل نظامی، بلکه در دیگر مسائل و زمینههاست😌.
در هر صورت، دوره مأموریت جهاد در مقام فرماندهی ستاد منطقهای در سوریه به پایان رسید. از این مرحله به بعد جهاد بیشتر توانست بر زمینههایی که علاقه دارد، تمرکز کند. وی در آخرین سال از عمرش، شخصیت دینی و عرفانی خود را به صورت گسترده تقویت کرده بود. وی تا قبل از سال آخر زندگی خود، بیش از انجام واجبات، فعالیت چندان دیگری در انجام عبادات نداشت. با این حال، در آخرین سال زندگی خود به طور کلی متحول شده و به صورت گسترده به امور عبادی😇روی آورده بود. به یاد دارم روزی جهاد با من مدام تماس میگرفت و من پاسخ او را نمیدادم. برای بار یازدهم به او جواب دادم و گفتم که در حال گوش دادن به سخنان سید حسن نصرالله بودم. وی با عصبانیت آمیخته با محبت و شوخی گفت که به منزلش بروم. آنجا جهاد گفت که مسئولیت پرونده جولان اشغالی به من سپرده شده است. وی به طور مستقیم از شهادت سخن می گفت و رسما تصریح می کرد که من از این پس دیگر شهید❤️می شوم. هیچگاه جهاد را اینگونه ندیده بودم.
در سال آخر زندگی جهاد، در یکی از روزهایی که در یک منزل خوابیده بودیم، ساعت یک و سی دقیقه بامداد به ناگهان صدای گریه و ناله به گوشم رسید. از جای خود برخاستم تا علت را جویا شوم و هنگامی که درب اتاق جهاد را کمی باز کردم، متوجه شدم وی در حال خواندن دعا به شدت میگرید. من در طول مدت آشنایی خود با جهاد هیچگاه با چنین صحنهای مواجه نشده بودم. آنچه که من از جهاد سراغ داشتم، یک شخصیت لطیف و شوخ طبع بود. هیچگاه او را در حال گریستن آن هم به این صورت ندیده بودم. جهاد حتی در سال آخر زندگی خود نماز شب میخواند و هر شب می گریست و با امام زمان (عج)💚مناجات می کرد
#ادامه_دارد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
🍃
ـ✿﷽✿-
گروه فعالیتهای ذکر وقرآنی:
«أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ،
با یاد خدا دلها آرامش مىیابد
📿به امید برآورده شدن تمام حاجات قلبی همه ی اعضای گروه به نیابت ازآقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف..
🥀به نیت شهید ابراهیم هادی🥀
به امید🙏🙏🙏🙏
❤️ظهور آقا امام زمان عج
🌼شفای تمام بیماران
🌼خوشبختی و عاقبت به خیر شدن جوونا
🌼عاقبت بخیری گره گشایی ،حاجت روایی عزیزانی که در این ختم ما را یاری میکنند
🙏🙏🙏🙏
آمین🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌿🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.🌻
⭐️خادمین گروه ذکر
@Zahrayyy
⭐️خادمین گروه ختم قران
@Ya_mogibalmoztar
🌺 @ebrahimdelha
🍃
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_بیست_و_
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_و_چهارم 4⃣2⃣
.
همانطورڪ باقدمهای بلند سمتت می آیم زیر لب ریز میخــــندم می ایستی وسوار موتور میشوی... هنوزمتـــــوجه حضور من نشده ای من هم بی معطلی و باسرعت روی ترڪ موتورت میپرم و دستهایم را روی شانه هایت میـــــگذارم..شوڪع میشوی و ب جلو میپری سر میگردانی و ب من نگاه می ڪنی!سرڪج می ڪنم و لبخند بزرگی😁 تحـــــویلت میدهم!
_ سلام آااقا!..چرا راه نمیفتی!؟
_ چی!!!...تو!...ڪجا برم!
_ اول خانوم رو برسون ڪلاس بعد خودت برو حـــــوزه..
_ برسونمت؟؟؟
_ چیه خب!تنها برم؟
_ لطفا پیاده شو...قبـــلشم بگو بازی بعدیت چیع...!
_ چراپیاده شم؟...ینی تن...
_ اره این موقع صـــــبح ڪلاس داری مگع..؟
_ بعله!
پوزخندی میزنی..
_ ڪلاس داری یا تصمیم گرفتی داشته باشی....
عصبی پیاده میشوم...
_ ن..!تصمیمم چیز دیگس علی اڪبر!
این رامیگویم و بحـــــالت دو ازت دور میشوم..
خیابان هنوز خلـــــوتهه و من پایین چادرم را گرفته ام و میدوم..نفس هایم ب شماره می افتد نمیخـــــااهم پشت سرم رانگاه ڪنم گر چ میدانم دنبالم نمـــــیآیـی...
ب ی ڪوچه باریڪ میرسم و داخل میروم...
ب دیوار تڪیه میدهم و ازعمـــــق دل قطرات اشڪم😭 رارها می ڪنم..
دستهایم را روی صـــــورتم میگذارم،صدای هق هق درڪوچه میپیچد...
چن دقیقه ای بهمان حال گذشت ڪ صدایی منوخطاب ڪرد:
_ خانومی چی شده نبینم اشڪاتو!
دستم رااز روی صورتم برمیدارم،پلڪ هایم رااز اشڪ پاڪ و ب سمت راست نگاه می ڪنم...پسرغریبه قد بلند و هیڪلی باتیپ اسپرت ڪ دستهایش رادرجیب های شلوارش فرو برده و خیره خیره نگـــــاهم می ڪند...
_ این وقت صبـــــح؟؟..تنها!؟...قضیه چیه ها!
و بعد چشمڪ میزند!😉
گنـــــگ نگاهش می ڪنم هنوز سرم سنگینههه چندقدم نزدیڪم می آید...
_ خیلی نمیخوره چادری باشی!
و ب سرم اشاره می ڪند دستم رابی اراده بالا میبرم روسری ام عقب رفته بود و موهایم پیـــــدا بود..ب سرعت روسری را جلو می ڪشم ،برمیگردم ازڪوچه بیرون بروم ڪ ازپشت ڪیفم 👜رامیگریدومی ڪشد ترس ب جانم می افتد...
_ آقا ول ڪن!
_ ول ڪنم ڪجا بری خوشگله!؟
سعی می ڪنم نگاهم رااز نگاهش بدزدم قلـــــبم درسینه می ڪوبدڪیفم رامی ڪشم اما او محڪم نگهش میدارد....
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
❣ @ebrahimdelha
🌹🍃 آقاامام سجاد علیه السّلام و نماز شب
🌼 حضرت سجاد (علیه السّلام) قبل از خوابیدن، خود شخصاً از چاه آب کشیده و مقداری از آن را برای وضوی خود کنار میگذاشتند و روی آن را می پوشانیدند تا نه آلوده شده و نه بعضی از حیوانات در آن بیفتند
🌼 سپس وقتی برای نماز شب در دل شب از خواب برمی خاستند، ابتدا مسواک میزدند و سپس وضو گرفته و مشغول نماز میشدند.
🌼 حضرت میفرمود: «ای پسرم این عمل بر شما واجب نیست و لکن من دوست دارم هر کدام از شما که خودش را بر کار خیری عادت میدهد، بر آن مداومت داشته باشد.»
🌼 و حضرت همیشه «نماز شب» را به جا می آوردند و هرگز آن را چه در سفر یا در حضر ترک نمیکردند.
📚 پایگاه تخصصی ام الکتاب، به نقل از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد (ع)، محمد محسن دعایی
💕✨💕✨💕✨
@ebrahimdelha
💕✨💕✨💕✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡سوم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 محمدرضا _تورجی زاده
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌞امروز سه شنبه
📆 ۲۶برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۲۰ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق
📆 ۱۷دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
📿ذکر روز 100مرتبه📿
👇👇👇
🌹یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🌹
🌹ای مهربانترین مهربانان🌹
#ختم_قرآن
🔹صفحه۴۶۴
🔹جزء ۲۳
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
🌸اللّٰھـُم🌸
🌸؏جِّل🌸
🌸لِوَلیڪَ🌸
🌸الفَرَجْـ🌸
🌼🌿🌺🌿🌸🌿🌺🌿🌼
🌿 @ebrahimdelha 🌿
🌼🌿🌺🌿🌸🌿🌺🌿🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یوسفم....
وااای بر ما... که هنوز فرزندانمان.. پدر و مادرمان.. همسرمان.. و ... در قلبمان محبوب ترند!!!
که اگر جز این بود،، امروز حالمان ،شبیه فرزند از دست داده ای، بی تاب و بی قرار بود....
.
کاش بدانی
چقدر دلم از این روزگارِ بی تو بودن گرفته...
یاایهاالعزیز
.
#علی_اکبر_قلیچ
#قاسم_صرافان
#شهدای_خانطومان
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهدا_در_قهقهه_مستانه_شان_و_در_شادی_وصلشان_عند_ربهم_یرزقون_اند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
🎬 #فایل_تصویری
👤 استاد #رائفی_پور
📝 جوونایی که میتونن #گناه کنن و گناه نمیکنن؛ دین داری خیلی سخت شده الان!!! داری #دینداری میکنی دمت گرم
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@ebrahimdelha
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
👈اهمیت نماز اول وقت👉
✅ پس روزگاری میآید که مردم شکمهایشان خدایشان است، موقع نماز و وقت نماز به دنبال شکم هستند😔. الان نانواییها و رستورانها چه خبر است؟ در خانهها بعضی در حال ناهار خوردن هستند و فکر نماز نیستند😕.
کسانی که نماز را در اول وقت نمیخوانند نماز آنها را نفرین میکند😥 و میگوید خدا تو را ضایع و خراب کند همان طور که تو مرا ضایع و خراب کردی.😰
⬅️ به همین خاطر هم هست که این گونه افراد همیشه گرفتار هستند و می گویند آقا من هر کار میکنیم نمیشود😩 این کار، آن کار. این برای این است که نماز اول وقت نمیخوانی و پدر و مادر از دست تو ناراضی هستند.😢
👈از ملا میپرسند: چرا هر کار میکنیم کارمان به سامان نمیشود؟[در جواب گفت] برای اینکه نماز اول وقت نمیخوانی و نماز هم نفرینتان میکند.
💫 استاد ما مرحوم آقای برهان 65 سال پیش بر روی منبر میگفت و من هنوز یادم هست که میفرمود: آن کسی که نماز مغرب را آن قدر دیر بخواند که آسمان پر از ستاره شود چنین کسی ملعون است😱.
به همین خاطر هم بود که هنوز توی مأذنه گل دسته قم اذان میگفتند و وسطهای اذان بود که آیتالله مرعشی نجفی به رکوع میرفتند یعنی آن قدر نماز را زود شروع میکرد مبادا که ستاره به آسمان بیاید.😊 صبحها هم همین طور اگر کسی آن قدر نماز صبحش را دیر بخواند که آسمان دیگر ستارهای نداشته باشد چنین کسی هم ملعون است.😰
#نماز_اول_وقت_را_فراموش_نکنیم
🌺التماس دعا🌺
🆔 @ebrahimdelha👈
#کلام_شهید
💠از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. انسان يک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتی سر به سجده می گذاريد، مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان برای رضای خدا بود.
#شهید_ابراهیم_همت🌷
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
↬ @ebrahimdelha
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
☘🌻☘🌻☘🌻☘🌻☘
✅ نقل است جوانی نزد عالم ربانی، حضرت آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی «نخودکی» آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد😕 و سه کلید از شما میخواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم🚻 داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت💶 داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبتبهخیر😊 شوم. آیت الله اصفهانی فرمود:
برای قفل اول 👈 نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل دوم 👈 نمازت را اول وقت بخوان.
برای قفل سوم هم👈 نمازت را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!😳 آیت الله اصفهانی(ره)فرمود: 👈نماز اول وقت شاه کلید است.😍☺️
🕊نماز حماسه ای الهی است🕊
#نماز_اول_وقت_فراموش_نشه
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
🆔 @ebrahimdelha 👈
#خاطرات_شهدا
❤️ماجرای خواندنی شهیدی که امام زمان(عج) او را کفن کرد💔👇
🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا💔
یا بیا یک نگاهی به من کن😔
یا به دستت مرا در کفن کن😭
از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️
🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃:
اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️
آن روحانی می گوید:
من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊
🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم؟🎤
رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔
یا بن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن💔
🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت:
من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی)
🍃وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔
بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم🍂.
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔
📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #باابراهیم_دلهاتاظهور
❀ @ebrahimdelha
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_بیست_و_
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_و_پنجم 5⃣2⃣
.
نفسهایم هرلحـــــظه ازترس تندتر میشود..دسته ڪیفم رامیگیرم و محڪم ترنگهش میدارم ڪ او دست میندازد ب چادرم ومرا سمت خود می ڪشد..ڪش چادرم پاره میشود و چادر ازسرم ب روی شانه هایم لیز میخورد..ازترس زبانم بند می آیدو تنم ب رعـــــشه می افتد...نگاهش می ڪنم لبخند ڪثیفش حالم رابهم😖 میریزد..پاهایم سست شده و تـــــوان فرار ندارم...ی
دستش رادرجیبش می ڪند...
_ ڪیفتو بده ب عمــــو...
و درادامه جمـــــله اش چاقوی🔪 ڪوچڪی از جیبش بیرون می آورد و بافاصـــــله سمتم میگیرد...دیگر تلاش بی فایده ست دسته ڪیفم را ول می ڪنم ،باتمـــــام توان پاهایم قصـــــد دویدن می ڪنم ڪ دستم ب لبه چاقو اش گیر می ڪند و عمـــــیق میبرد...بی توجه ب زخم ،با دست سالمم چادرم را روی سرم می ڪشم، نگه میدارم و میدوم....میدانم تعقیبم نمی ڪند !ب خـــــااسته اش رسیده! همانطور ڪ باقدمهای بلند وسریع ازڪوچه دور میشوم ب دستم نگاه می ڪنم ڪ تقریبا تمـــــام ساق تا مچ عمـــــیق بریده...تازه احساس درد می ڪنم!شاید ترس تابحـــــال مقاومت می ڪرد...بعداز پنـــــج دقیقه دویدن پاهایم رو ب سستی میرود..قلـــــبم طوری می ڪوبد ڪ هرلحـــــظه احساس می ڪنم ممڪن است برای همیشه بایستد!ب زمین و پشت سرم نگاه می ڪنم...رد خون طوریست ڪ گویـی سربریده گاو را بدنبـــــال می ڪشی! بادیدن خون و فڪر ب دستم ضعف غـــــالب میشود و قدمهایم ڪندتر!دست سالمم راب دیوار خیـــــابان تڪیه میدهم و خودم رابزور ب جلو می ڪشم...چادرم دوباره ازسرم میفتد ی لحـــــظه چهره ی عـــــلی اڪبر ب ذهنم میدود..
👈" اگر تو منو رسونده بودی ...الان من..."
باحرص دندانهایم راروی هـــــم فشار میدهم....حس می ڪنم ازتو بدم میاید!!
ینی ممکن است!؟...
ب ڪوچه تان میرسم چشمهایم تار میشود...چقد تاخانه مانده!؟...زانوهایم خم میشود..بزور خودم را نگه میـــــدارم.چشمهایم راریز می ڪنم..... ینی هنوز نرفتی!!
ازدور میبینمت ڪ مقـــــابل درب خانه تان باموتور 🏍ایستاده ای..میخـــــااهم صدایت ڪنم اما نفس درگلو حبس میشود..خفگی ب سینه ام چنگ میزند و بادو زانو روی زمین میفـــــتم میبینم ڪ نگاهت سمت من میچـــــرخدو یدفعه صدای فریاد"یاحســـــینِ" تو! 🚶سمتم میدوی ومن باچشم صـــــدایت می ڪنم..
ب من میرسی و خودت راروی زمین میندازی...گوشهایم درست نمیشنود ڪلماتت راگنـــــگ ونیمه میشنوم..
_ یاجد سادات! ...ر...ریحـــــانهه...یاحســـــین...مامااااان...مااامااان...بیاااا..زنم...ز..زنمممم...
چشمهایم راروی صورتت حرڪت میدهم..
" داری گـــــریه می ڪنی!؟"
حالی برای گفتن دیوان شعرنیست..
یڪ مصـــــرع وخلاصع:تووو رادوست دارمت..
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
❣ @ebrahimdelha
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡چهارم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 محمدهادی _ذولفقاری
🕊🌷 عبدالحسین_حمایتی
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍃🍂🍃🍂🌷🍂🍃🍂🍃
🌞امروز چهارشنبه
📆 ۲۷برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۲۱ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق
📆 ۱۸دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
📿ذکر روز 100مرتبه📿
👇👇👇
🍀 یا حَیُّ یا قَیّوم 🍀
🍀 ای زنده، ای پاینده 🍀
#ختم_قرآن
🔹صفحه۴۶۵
🔹جزء ۲۴
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
🌷اللّٰھـُم🌷
🌷؏جِّل🌷
🌷لِوَلیڪَ🌷
🌷الفَرَجْـ🌷
🌺❄️🌼❄️🌸❄️🌺❄️🌼
❄️ @ebrahimdelha ❄️
🌸❄️🌺❄️🌸❄️🌼❄️🌺
راضی به رضای تو_4.mp3
7.76M
#تلنگر
استاد شجاع🎤
گاهی اونقدر چشمات، به نعمتهای خدا، عادت میکنند...
که نداشته هات، بصورت توهّمی و کاذب، برات بزرگ میشن!
اونوقت میفتی به گله و شکایت از خدا ...
✨چشمان باز و بینا، زبان و قلب را به شکر وا می دارند !
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
@ebrahimdelha
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✅ مادر شهیدان مهدی و مجید زین الدین می گوید:
✨دو نفر از علما پس از شهادت بچهها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طوافی انجام بدهند.
⚡️ کسی که به نام آقا مهدی طواف را شروع میکند، بعد از اتمام میآیند مینشینند، یک لحظه خستگی رفع کنند، تکیه داده بودند و خانه خدا را تماشا میکردند .
💫 در عالم خواب بیداری، میبینند آقا مهدی روبرروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّهای هم به دنبالش بودند.
میگویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟🤔
👈گفته بود: «به خاطر آن نمازهای اوّل وقت که خواندهام در این جا فرماندهی این ها را به من واگذار کردهاند .»👉
#نماز_اول_وقت
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
🆔 @ebrahimdelha 👈
♡♥️✧❥꧁♥️꧂❥✧♥️♡
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهـید حسن ترڪ
خدایا ما را کمک کن تا از این دنیای فریبڪار دورے ڪنیم و اگر رو بہ سوی ما آورد یاریمان کن تا در جهت #رضای_تو و آخرت خویش از آن بهــرہ گیریم
┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓
💚 @ebrahimdelha 💚
┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🌹شهید جهاد مغنیه رشته بیزینس(تجارت) که من هم در همان رشته درس خو
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🌹شهید جهاد مغنیه
جهاد هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو مینگریست، غافل نبود. او همواره از پدرش سخن میگفت و خاطرات مربوط به وی را تعریف می کرد. جهاد همچنین از اشخاصی همچون حاج قاسم سلیمانی هم حرف می زد و از خاطرات و رفت و آمدهایش با ایشان می گفت. او درباره سید القائد امام خامنهای😍هم حرف می زد. از سوی دیگر، حاج عماد یکی از بینظرترین فرماندهان مقاومت محسوب می شود که مسئولیت صدور انقلاب اسلامی ایران را برعهده گرفت. حاج عماد همواره می گفت که من یک پاسدار هستم اما نه فقط در لبنان و حزب الله. من پاسدار انقلاب هستم؛ انقلابی که امام خمینی (ره) آن را به ثمر نشاند😊و اکنون من وظیفه دارم آن را به سراسر کشورهای دیگر صادر کنم. وی تصریح می کرد که چارچوب فعالیت من تنها به لبنان محدود نمی شود. به همین دلیل است که ما شاهد بودیم وی به عراق، فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی می رفت.
📢سخنان شهید جهاد مغنیه:🌹
شهید جهاد مغنیه بارها در مناسبتهای مختلف به بالای منبر میرفت و سخنرانی می کرد که بارزترین آنها سالگرد ترور پدرش در دمشق بود که در سال ۲۰۰۸ انجام شد.
متن این سخنرانی به شرح زیر است:
«ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به شهادت و بزرگی را انتخاب کرده ایم😌؛ ما فرزندان کسانی هستیم که مرگ راه آنها را نمیشناسد؛ چرا که آنها بهوسیله مرگ در مسیر خدا صعود کردهاند و به زندگی و نشاط و بشارت دست یافتند؛
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🌹شهید جهاد مغنیه جهاد هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو می
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
زندگی که جز کسی که ابرها از دیدگانش کنار رفتند آن را احساس نمیکند؛ از این رو آنچه را که کسی ندیده میبیند و آنچه که به قلب کسی خطور نکرده به قلب وی خطور میکند.
ما فرزندان کسانی هستیم که در راه دفاع از مرزهای وطن جز زیبایی😉
چیزی ندیدند. وطنی که ما شرم داریم آنرا رها کنیم هر چقدر تهدید هم باشد؛ ما سربلند میایستیم و افتخار میکنیم که میوههای سالها جهاد با چشمانی باز هستیم، با اختیار و اخلاص، چشمانی که با عشق و اراده با شهادت بسته شدند.
ما فرزندان مدرسهای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگی کنیم، ما امنیت را از دشمن التماس و گدایی نمیکنیم؛ ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است، باز پس میگیریم💪.
ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، بردهای خواهی شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست.
ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خونها جویهایی میشود در مسیر قدس و فلسطین. ما آمدهایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر شهدا گام برمیدارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاریهای شماست و ثبات آسمان از ثبات شما میباشد و ما و شما قسم خوردهایم که سلاحهایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم.
ما امروز اینجا آمدیم تا بگوییم ما در مسیر شما گام برمی داریم؛ مسیر عشق و جهاد، مسیر تصمیم برای پیروزی. ای شیخ راغب، ای سید عباس و ای حاج عماد شما چراغهایی بودید که راه را روشن ساختید و چراغها در پی شما و در راه شما روشن شدند؛ ما برای تمامی جهانیان خواهیم گفت که چگونه آزادی بدست می آید و چگونه با خون پیروزی محقق میگردد.
اما در آخر سخن التفاتی به آقا و مولایمان صاحب العصر و الزمان❤️ -روح من و همگان فدای خاک پای ایشان باد- میکنیم؛ ای آقا و مولای ما، برای ما نزد خدای متعال شهادت طلب کن که ما تا آخرین نفس در راه خدا ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راهِ پر از قربانی و فیض و سرور این است که خود و ارواحمان را فدای این خط مقدس سازیم؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال.
بسم الله الرحمن الرحیم أُذن للذين يقاتلون بأنهم ظُلموا، وإنّ الله على نصرهم لقدير، به آنان كه جنگ بر آنها تحميل میشود رخصت جهاد و نبرد داده شد، زيرا به آنها ستم شده، و البته خداوند بر يارى آنها كاملا تواناست (سوره حج آیه ۲۹)
آخرین کلام ما حمد و سپاس پروردگار جهانیان است و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
#پست_آخر
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
❤♡♥️✧❥꧁♥️꧂❥✧♥️♡❤️
#خاطرات_شهدا
مجید #قهوهخانه داشت، برای قهوهخانهاش هم همیشه #نان_بربری میگرفت تا «مجید بربری» لقب بامزهای باشد که هنوز شنیدنش #لبخند را یاد بقیه بیندازد.
اخلاقش واقعا #شهدایی بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان #می_خرید و دستشان می رساند. خیلییی #مهربوون بود
قهوهخانهای که به گفته #پدر مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفتوآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها #همرزمش شد در این قهوهخانه رفتوآمد داشت.
یکشب مجید را #هیئت خودشان برد که اتفاقاً خودش در آنجا #مداح بود. بعد آنجا در مورد #مدافعان_حرم و ناامنیهای سوریه و حرم حضرت زینب میخوانند و مجید آنقدر #سینه میزند و گریه میکند که حالش بد میشود.
وقتی بالای سرش میروند.
میگوید: «مگر من #مردهام که حرم #حضرت_زینب درخطر باشد. من هر طور شده میروم.» از همان #شب تصمیم میگیرد که برود.»...
#پیکرمطهرش_هم_بازنگشت....
#شهادت_۲۱دیماه۹۴
#شهیـد_مجید_قربانخانے
╭━═━⊰~❀~⊱━═━╮
🕊 باابراهـیـــــم دلـها تا ظہور
🕊 @ebrahimdelha
╰━═━⊰~❀~⊱━═━╯
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_بیست_و_ششم 6⃣2⃣
.
دستی ڪ سالم است راسمت صـــورتت می آورم تا لمس ڪنم چیزی را ڪ باورندارم...
اشڪ هایت💧!چندبار پلڪ میزنم صدایت گنـــــگ و گنـــــگ تر میشود...
_ ریحان!.ریحا...ری..
ودیگر چیزی نمیبینم جز سیاهی!
چیـــزی نرم و ملایم روی صـورتم ڪشیده میشود..چشمهایم را نیمـــه باز می ڪنم و میبندم..حرڪات پی در پی و نرم همـــــان چیز قلقلَ ڪَم میدههه..دوباره چشم هایم رانیمه باز می ڪنم نور اذیتم می ڪندصورتم را سمت راست میگیرم ...
نجـــــوایی رامیشنوم:
_ عزیزم..؟صدامومیشنوی..!
تصــویرتارمقابل چشمانم واضـــــح میشود...مادرم خم میشود و پیشانی ام رامی بوسد...
_ ریحـــــانه!؟مادر!
پس چیزنرم همـــــان دستان مادرمهههه..
فاطمـــــه ڪنارش نشسته وبابغض نگاهم می ڪنههه...پایین پایم هم علی اصغر نگاه معصـــــومانه اش راب من دوخته..ازبوی بیمـــــارستان بدم میآد..!نگاهم ب دست باندپیچی شده ام می افتدو باز چشمـــــهایم را با بی حالی میبندم...
زبری ب ڪف دستم ڪشیده میشع..چشمهایم را باز می ڪنم ی نگاه خیره و آشنا ڪ ازبالای سر مراتمـــــاشا می ڪنه.. ڪف دست سالمم راروی لب هایت گذاشته ای!خـــــااب میبینم!؟چندبار پلڪ میزنم.ن!درستهههه..این تویی!باچهره ای زرد رنگ و چشمانی گود افتاده ڪف دستم را گاها میبوسی و ب ت ریشت می ڪشیی..!
ب اطراف نگاه می ڪنم توی اتاق توام..!
ینی مرخص شدم!؟صدایت میلرزد..
_ میدونی چن روز منتظر نگهم داشتی..!
ناباورانه نگاهت می ڪنم....
_ هیـــــچ وقت خودمو نمیبخشم...
ی قطره اشڪ از مژه های بلندت رها میشههه...
_ دنبـــــال چی هستی؟چیو میخـــــااستی ثابت ڪنی!.این ڪ دوست دارم؟آره! ریحـــــان من دوست دارم...
صـــــدایت میپیچد و...
.
.
وچشمهایم راباز می ڪنم روی تخت بیمـــــارستانم..
پس تمـــامش خـــ😴ــااب بود..!
پوزخندی میزنم و از درد دستم لب پایینم را ب دندان می ڪشم....
چندتقه ب درمیخوره وتو وارد میشوی.. باهمـــــان چهره زرد رنگی ڪ درخـــــااب دیدم آهسته سمتم می آیی،صـــــدایت میلرزد:
_ بهوش اومدی..!
چیزی نمیگویم.بالای سرم می ایستی ونگاهم می ڪنی درد را درعمـــــق نگاهت لمس بودی!خیلی ازت خون رفته بود..نزدیڪ بود ڪ...
لب هایت میلرزد و ادامه نمیدهی ی لیـــــوان برمیداری وبرایم آب میوه میریزی..🍺
_ ڪاش میدونستم ڪی این ڪارو ڪرده...
باصـــــدای گرفته درگلو جواب میدهم..
_ 👈تو این ڪارو ڪردی!
نگاهت درنگاهم گره میخوره..لیوان را سمتم میگیری بغـــــض رادر چشمهایت میبینم...
_ ڪاش میشد جبـــــران ڪنم..
_ هنوزدیرنشده..عاشششـق شوووو...!
.
من ن آنم ڪ ب تیـــــغ ازتوبگردانم روی..
امتـحان ڪن ب دوصــدزخم مرا،بسم ا...
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@ebrahimdelha
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله24☆9☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_الرحمن
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡ پنجم♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 امیر _ حاج امینی
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝