eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.9هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5792009775159968472.mp3
2.48M
🔈 ❣مے دانے... من فہمیده ام، تنہا چیزے که اهلِ عاشورا را در خیمہ ے حسین، نگہ داشت؛ عـــ❤️ـــشق بـود! فقط بخاطر خودت، باید برخاست! فقط به عشق خودت! من عاشقــم آیا؟👇 الّلہـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🤲 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
...♥️ 🌸چادر از حضرټ زهرا(س) بہ خانم ها ارث رسیدھ اسټ... چرا بعضے ها ݪیاقټِ داشتن این ارثیہ دختر پیامبر(ص)، را ندارند...!💔 💚🦋|...🕊 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
📜#رمان جانم میرود 🔹️قسمت_شصت_ وسوم بعد از صرف شام، شهاب و مهیا، از جایشان بلند شدند؛ تا کمی قدم ب
📜 جانم میرود 🔹️قسمت_شصت_ وچهارم ـــ مهیا، فقط دوروز میرم. زود برمیگردم. ـــ چرا راستشو بهم نمیگی؟! میدونم می خوای بری سوریه! میدونم می خوای مثل اونبار طولش بدی!! مهیا، سرش را پایین انداخت و شروع به هق هق کردن کرد. شهاب دستش را دور شانه هایش حلقه کرد. ـــ این چه حرفیه عزیز دلم! دوروز میرم، زود برمیگردم. قول میدم. اونبار ماموریت سختی بود، اما این زیاد سخت نیست، شاید زودتر هم تمام شد. گریه مهیا قطع شده بود. حرفی بینشان رد و بدل نمی شد. با صدای موبایل شهاب، مهیا کنار رفت و با دستمال اشک هایش را پاک کرد. ـــ جانم محسن؟! ـــ نه شما برید ما حالا هستیم. ـــ قربانت یاعلی(ع)! ـــ زشته! کاشکی باهاشون میرفتیم. ـــ تو نگران نباش، نمی خوای که با این چشمای سرخت بریم حالا فکر میکنن کتکت زدم. مهیا خندید. ـــ دست بزن هم داری؟!! شهاب خندید. فیگوری گرفت. ـــ اونم بدجور... هردو خندیدند. مدتی همانجا ماندند. ولی هوا سرد شده بود. مهیا هم فردا کلاس داشت. تصمیم گرفتند که برگردندند. مهیا در طول راه حرفی نزد. شهاب، ماشین را جلوی خانه متوقف کرد. ـــ خب، اینم از امشب. مهیا لبخندی زد. ــــ مهیا هنوز ناراحتی؟! مهیا حرفی نزد. شهاب کلافه دستی در موهایش کشید. ــــ شهاب، میدونم موقع خواستگاری بهم گفتی که باید درک کنم؛ منم قبول کردم. ولی قبول داشته باش، برام سخته خب... شهاب دستان سرد مهسا را گرفت و آرام فشرد. ـــ میدونم خانمی... میدونم عزیز دلم... درکت میکنم. باور کن برای خودم هم سخته... ولی چیکار باید کرد؟! کارم اینه! مهیا لبخندی زد. ـــ باشه برو اما وقتی اومدی؛ باید ببریم بیرون! ــــ چشم هر چی شما بگی!! ـــ لوس نشو من برم دیگه... ـــ فردا کلاس داری؟! ــــ آره! ـــ شرمنده؛ فردا نمیتونم برسونمت. ولی برگشتنی میام دنبالت. ـــ نه خودم میام. ـــ نگفتم بیام یا نه! گفتم میام! پس اعتراضی هم قبول نیست. ــــ زورگو... هردو از ماشین پیدا شدند. مهیا دستی تکان داد و وارد خانه شد. شهاب نگاهی به در بسته انداخت. خدا می دانست چقدر این دختر را دوست داشت... ↩️ادامه دارد ... نویسنده : فاطمه امیری @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🌺 با صلوات بر محمد و آل محمد چهارمین جلسه هفتگی هئیت مجازی رو آغاز میکنیم✨ : وقایع آخرالزمان ان شاءالله موضوع بحث امشبون براتون مفید و قابل قبول باشه😊
جلسه امشبمون رو برعکس جلسات قبل به صورت متن تقدیمتون میکنم👇
💯 بازار داغ علائم و حاشیه ها ⚜ «وعده ظهور منجی» در بین حوادثِ مختلفی که پیش بینی کرده اند، از برجسته ترین آنهاست؛ لذا احادیث زیادی در این باره به ما رسیده که همین یعنی اهمیت این موضوع و آثار مثبت و منفی زیادی که در زندگی فردی و اجتماعی دارد... ❗️درباره علائم و نشانه های ظهور کتابهای زیادی نوشته شده اما آنچه که در این میان کمتر بهش پرداخته شده و خلأ آن احساس می شود «بررسی سندی، دِلالی و تحلیل این روایات» است. 🍃🌸🍃🌸🍃
⚠️ علامت فقط علامته! ❕«سپیدی مو» علامت پیری ست اما «رنگ مو» نیست! «زردی رخ» علامت بیماری ست اما «رنگ رخ» نیست! ❗️علامتهای ظهور هم فقط حکایت گر ظهورند و با تحقق ظهور هیچ رابطه ی سببی و مسببی ندارند؛ به عبارتی دیگر «علائم» هیچ نقشی در نزدیک کردن ظهور ندارند؛ بلکه فقط علامتِ نزدیک شدنِ ظهورند! 🔰 خیلی چیزها فقط علامت و تابلو هستند، همین. بنابراین جهت تعجیل در امر فرج، دنبال باشیم نه ساخت علائم! علائم، به وقتش بر سر راه خواهند آمد... تاملی نو در نشانه های ظهور، ص۱۵
💢 فواید علائم ظهور 🔰 علائم و نشانه های ظهور دست کم در این ۲ موضع می توانند ثمربخش باشند: ۱- جایی که مردم به دلیل کم کاری متصدیان امر تبلیغ، یا به دلیل غفلت، از این مسائل بی اطلاع باشند. ۲- آنجایی که به دلیل گرفتار شدن در دام شبهات، جو سازی جبهه باطل و پیچیدگی شرایط، نتوانسته باشند بر اساس معیارهای صحیح به هدایت برسند.
⚡️مثلا پیامبر از عمار به عنوان یاد کرد و فرمود: «بدانید گروهی که عمار را می کشند، جبهه باطل است» و به مسلمانان فهماند که هرگاه در فضای فتنه، از شناخت حق و باطل ناتوان شدند، با توجه به این علامت، حق و ناحق را بشناسند. (عیون اخبارالرضا، ج۱،ص۶۸)
⚠️ هشدار! آنان که می خواهند منتظر بمانند تا سفیانی، یمانی و خراسانی قیام کنند و بعد بفهمند باید چه کنند، مانند کسانی اند که تا عمار به مسلخ نرود و کشته نشود، حق را تشخیص نمی دهند! و به راستی چقدر تفاوت است میان کسانی که «پیش از شهادت عمارها با تکیه به دلایل و شاخصه های دین، می دانند علی بر حق است» با آنهایی که «تا خون سرخ عمار بر زمین نریزد، بیدار نمی شوند»!
‼️مراقب شبیه سازی باشیم! 🔰 ممکن است برخی از نشانه های ظهور، تفسیر یا تاویل نادرست بشوند! ☝️ مثلا در روایت آمده: «پس از ندای آسمانی - که حادثه ای معجزه آسا و بسیار شگفت است - شیطان با مشابه سازی، صیحه ای خواهد زد و امر را بر بسیاری مشتبه خواهد کرد...» و جالب این است که در روایات تصریح شده: «کسانی از فتنه شیطان نجات خواهند یافت که پیش از مواجهه با آن نشانه، احادیث ما را روایت می کرده و اهل بیت علیهم السلام را به عنوان معیار و اصول، پذیرفته باشند...» 📗 الغیبه نعمانی، باب۱۴، ح۲۸
❌در دوره ای هستیم که باید حواسمون جمع فتنه های پیش رو باشه،، هر جا احساس کردید که دشمن داره زیادی دل میسوزونه بدونید که فتنه ای در کار هستش❌ ما جوونا و نوجوونا باید بااااااید حواسمون بیشتر توی فضای مجازی جمع باشه تا یه وقت خدای نکرده توی زمین دشمن نندازیم⛔️ اگه بحث رو دوست داشتین و خواستید که ادامه بدیم حتما به آیدی پایین پیام بدید و نظراتتونم اعلام کنید🙂👇 @kararr
مداحی آنلاین - تموم لحظه های عمرم - وحید شکری.mp3
9.34M
احساسی (عج) 🍃تموم لحظه های عمرم 🍃به داغ دیدنت گذشت 🎤
اینم روزی امشب از 👆 یاعلی ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
شلمچہ،یڪ‌سلام‌تا‌ڪربلا...✋ [ السَّلَامُ‌عَلَيْكُمْ‌يَاأَوْلِيَاءَ‌اللَّهِ‌وَ‌أَحِبَّاءَهُ ] خلاصہ‌ےعشق‌است♥️ وقطعہ‌اۍےاز‌بهشت و دل هایے ڪہ به رنگ ِ گنبد شلمچہ تا ابد آسمانے خواهند ماند ... ! 💔 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
4_6035009687508746270.mp3
16.6M
🎙 °•{علمدار کمیل🎼}•° [🎧] 🖇   ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ↻ 🌹 🕊 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
|🍃| | 🕊| 🌸شہید رسول خلیلے: ❣[ این دنیا با تمام زیبایے ها و انسان هاے خوب و نیکوے آن،محل گذر است نہ وقوف و ماندن! تمامے ما باید برویم و راه این است‌. دیر یا زود فرقے نمےکند اما چہ بہتر کہ زیبا بروے. . .]🙃 [ 🥀🕊] @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 °•{،دلاےبیتاب💔}•° 🌸غروب‌جمعہ‌لحظہ‌استجابت‌دعا🤲🙏 ❣ الّلہـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❣ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
📜#رمان جانم میرود 🔹️قسمت_شصت_ وچهارم ـــ مهیا، فقط دوروز میرم. زود برمیگردم. ـــ چرا راستشو بهم نم
📜 جانم میرود 🔹️قسمت_شصت_ وپنجم خسته، کتاب هایش را جمع کرد. ـــ مهیا داری میری؟؟ ـــ آره دیگه کلاس ندارم. ـــ وای خوشبحالت! من دوتا کلاس دیگه دارم. مهیا لبخندی زد و با سارا خداحافظی کرد. از وقتی که به دانشگاه برگشته بود، دوست های قدیمی اش دیگر تمایل زیادی برای همراهی و صحبت با مهیا نداشتند. مهیا هم ترجیح می داد از آن ها دور باشد. تلفنش زنگ خورد. با دیدن اسم شهاب، لبخندی زد. ـــ جانم؟! ـــ جانت بی بلا! دم در دانشگاهم. ـــ باشه اومدم. مهیا، به قدم هایش سرعت بخشید. به اطراف نگاهی انداخت. ماشین شهاب را دید. به طرف ماشین رفت. در را باز کرد و سلام کرد. ــــ سلام! ـــ سلام خانم خدا قوت! با لبخند، کیف و وسایل مهیا را از دستش گرفت و روی صندلی های پشت گذاشت. ــــ خیلی ممنون! ـــ خواهش میکنم! شهاب دنده را عوض کرد و گفت: ـــ خب چه خبر؟ ـــ خبری نیست. هی طرح بزن! هی گرما تحمل کن... شهاب خندید. ـــ چقدر غر میزنی مهیا! ـــ غر نمیزنم واقعیته... سرش را به صندلی کوبید. ـــ به خدا خسته شدم. ـــ تنبل شدی ها!! مهیا با شیطنت نگاهی به شهاب انداخت. ـــ الانم که میری ماموریت؛ دیگه نمیرم دانشگاه! شهاب اخمی به مهیا کرد. ـــ جرات داری اینکارو بکن! ـــ شوخی کردم بابا؛ نمی خواد اخم کنی... شهاب، ماشین را نگه داشت. ـــ پیاد شید بانو! از ماشین پیاده شدند. مهیا به کافی شاپ روبه رویشان نگاهی انداخت. ــــ بفرما اینقدر گفتی بریم کافی شاپ، آوردمت. مهیا چشمکی زد. ـــ آفرین! شهاب در را برای مهیا بازکرد و گفت: ــــ ولی نمی دونم از چی اینجا خوشتون میاد شما دخترا... ـــ بعد به من میگه غر میزنی! مهیا، به طرف میزی که در قسمت دنج کافه بود، رفت و روی صندلی نشست. مهیا، منو را به سمت شهاب، که روبه رویش نشسته بود؛ گرفت و گفت: ـــ خب چی می خوری؟! شهاب نگاهی به اطراف انداخت. ـــ اصلا تو این تاریکی میشه چیزی ببینم که بخوام سفارش بدم؟!! مهیا؛ ریز خندید. ـــ دیوونه چراغای کم نور میزارن، تا جو رمانتیک باشه! شهاب که خنده اش گرفته بود. با لبخند سری تکان داد. شهاب بلند شد، تا سفارش بدهد. مهیا به زوج های اطراف نگاه کرد. مطمئن بود بین همه آن ها فقط خودش و شهاب به هم محرم بودند. نگاهی به تیپشان انداخت و تیپ خودشان را با تیپ آن ها مقایسه کرد. ناگهان خنده اش گرفت... ↩️ادامه دارد ... نویسنده : فاطمه امیری @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
📖«««﷽»»»📖 🔈 √|| مجموعه شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین 🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین 🆔 @Majnon_135
(ره): تڪان میخورے بگو یا صاحب الزمان، مے نشینے بگو یا صاحب الزمان، برمیخیزے بگو یا صاحب الزمان،...🌱 صبح ڪہ از خواب بیدار میشوے مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یارے ام ڪن،..🌻 شب ڪہ میخواهے بخوابے اول دست بہ سینہ بگذار و بگو"السلام علیڪ یا صاحب الزمان"بعد بخواب.. 💔 🌤 🤲 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🌸 ❣وچقدر آرام و بے ریا دستانت را بہ نشانہ تعظیم پروردگارت گشودے و در آرزوے شہادت دل تردونازک فرزند شہید را بوسیدے تا مرحمے باشد برای روز مبادا آنقدر وسعت دستانت زیبا بود کہ بہ ناگاه کف ازامان بریده اشکم سرازیر شد وا حسرتا بہ حال بَده من، چقدر بہ هر کوے و قافلہ اے سرمیزنم عقب افتاده ام پس کے عزمم راجزم کرده و راهی دیار شہادت میگردم آنقدر قنوتت را بے منتہا گرفتے کہ هر دل شکستہ اے آرزویش را دردل پروراند خدایا بہ حق خون تمام شہیدانمان از ازل تا ابد دل کوچک وگنہ کاره مرا با امید بہ شیرین ترین، زیباترین و دلچسب ترین شہادت گرم نگہ دار آمین یارب العالمین...🤲 🌹 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
🔻شہید بہشتے: 🔅 ارزشہا را بشناس و اشخاص را باارزشہا بسنج؛ حمایتہا باید از ارزشہا باشد، اول ارزشہا، بعد اشخاص، نه اول اشخاص بعد ارزشہا 🌷 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{هم‌اکنون حرم حضرت صالح‌بن‌موسی‌کاظم(ع)🕌🎥}• ❣دل را دهد حریم مصفاے اوجلا همچون حریم پاک رضا روحپرور است ❣باچشم دل نظر چوکنے بررواق آن از حجره های خلد برین باصفاتر است 🔹️السَلام عَلیکَ یاسَّیدی وَابنَ سَّیدی اَنتَ بابُ اللهِ الموتی مَنهُ وَالمَاخوذُعَنه (ع)🌸🌸 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti @ebrahim_navid_shahadat @ebrahim_navid_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆