✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
شب بود کــه با ابراهيم و سـه نفراز رفقا رفتيم مسـ🕌ـجد لـرزاده. حاج آقا خيلي نترس بود.😟 حرف هایی روي منبر ميزد که خيلي ها جرأت
چاووشـي گفتنش را نداشتند. 😑
حديثی از امام موسـي کاظم که ميفرمايد: «مردي از قم مردم را به حق فرا ميخواند،گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند خيلي براي مردم عجيب بود.»😟 صحبت هاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت.
ناگهان از ســمت درب مسـ🕌ـجد سر و صدايي شــنيدم🗣 برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند. 😖
جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد.👨👨👦👦 مأمورها، هر کسي را که رد ميشد با ضربات
محــ👊ـکم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند.😲
ابراهيم خيلي عصبـ😡ـاني شــده بود. دويد به ســمت در، با چند نفر از مأمورها درگير شد.😟 نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند👊 توي اين فاصله راه باز شد. خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند.😞
#ادامه_دارد 👇
❣ @ebrahimdelha ❣
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
ابراهيم با شجـ💪ـاعت با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفر از مأمورها را زد👊 و بعد هم فرار کرد🏃 . ما هم به دنبال او از مسجد🕌 دور شديم.
بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند.😥 چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند. 😔
ضــ👊ـربـاتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، کمردرد شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت.😞
با شروع حوادث سال 57 همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود.✊ پخش نوارها، اعلامیه ها و... او خيلي
شــ💪ـجاعانه کار خود را انجام ميداد.
اواسط شهريور ماه بسياري از بچه ها را با خودش به تپه هاي قيطريه برد و در نمـ📿ــاز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد.
بعد از نماز اعلام شد که راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد.❤️
#پایان_قسمت_شانزدهم☺️
❣ @ebrahimdelha ❣
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
سلام☺️
خداوند همیشه یه عده رو به عنوان حجت زمان انتخاب کرده!کسانی که بهترین و زیباترین سرنوشت رو داشتن و جزء صالح ترین بندگان خدا بودند😊🌹
#ابراهیم_هادی ازنظر خیلی ها یکی ازهمان حجت هاست! کسی که بعداز 30سال❗️گمنامی در زمان ما حجت شدن برای همه ما‼️
#دلنوشته
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هرچی کتاب رو میخوندم میرفتم جلو یه حالوهوایی داشتم ک مطمعنم همه ی دوستان اینو درک میکنن.😊
کتاب تموم شد و من خوشم اومد از شهید هادی😍...عکساشو یه دقه زمین نمیزاشتم...یجورایی حسود شده بودم یکی میگفت منم خواهر شهید هادیم پیش خودم حرص میخوردم😢
یه روز از یکی از دوستام پرسیدم تو حسودیت نمیشه میگن شهید هادی..گفت نه چون دوست داشتنش بهم ثابت شده.
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
به شهید هادی گفتم به منم ثابت کن
خلاصه یه مدت بعد گرفتار یه مشکل شدم شبا کارم گریه بود😭...اعصابم ضعیف.
یه شب رو ب عکس شهید هادی کردم گفتم چیشد فراموشم کردی دوسم نداری😔
میدونم توهم منو نمیخای اگه میخاستیم مشکلم حل میشد منم که فقط به شما چسبیدم دلخور بودم ازش
نمیدونم بعد از حرفم بود یا فردا شبش
خواب دیدم یکی توخواب خیلی اذیتم میکرد
میگفت هرکاری کنی شهدا نگاهت نمیکنن😯
هردعایی کنی محلت نمیزارن عکس چندشهید هم نشونم داد...خیلی اذیت شدم تو خواب...یهو تو دلم گفتم یعنی ابراهیم هم منو نمیخاد اومدم ک گریه کنم😢 یکی رو سمت راستم حس کردم اومد در جواب طرف گفت من هستم کنارش براش کافیه
اومدم باذوق برگردم😍 طرفش از خواب بیدار شدم دیدم ۱۰دقیقه مونده نماز صبحم قضا بشه
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
از اون شب بعد علاقم صدبرابر شد...وابسته تر شدم
خود شهید هادی دلمو اروم کرد بیخیال از همه چیزم کرد☺️
یک هفته قبل از اینکه من ب گروه خادمین دعوت بشم...رو ب شهید کردمو گفتم دلم میخاد یکاری برات بکنم ولی نمیدونم چکار کنم...از یک نواختی خسته شدم میخام حداقل یه قدمی برات بردارم
چند روز بعد تو گروه ذکر اعلام خادمی برای ختم قران شهید هادی کردند
گفتم برم ببینم چجوریه...اون خادم گفت کار مشکلیه هرکسی نتونسته دووم بیاره
گفتم منم شانسمو امتحان میکنم
و الان فک کنم۳ماهی هست لیاقت خادمی رو دارم.😌
#خادم
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✨ساعت عاشقی به وقت امام رئوف✨
#صلوات خاصه امام رضا(ع)🌹
#به نیابت ازجمیــع شهـــدا
اللخصوص
#شهید_حاج_رحیم_ڪابلی
💠 اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی، الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ
عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری،
الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةً
مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ. 💠
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
❣
#عباس_دوران
#قسمت_شـشـم
پدافند سبک عراق هواپیــ✈️ــمای ما را که شماره 2⃣دو بودیم زد💥
و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد💣 ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد🚁 و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم.😓
در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.😲
اسکندری به آنها گفت عیب ندارد ما را هم زدهاند پشت سر ما بیایید.🚁🚁 دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش🔥 گرفته و ما نمیتوانیم بیاییم.☹️
اسکندری مجدداً گفت: اگر میتوانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون. که بعد از این گفتوگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد🤔 و ما بالاخره با وجود آتش 🔥سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم.
بعدها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران (Eject) شده و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل 🏩محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.💥
#ادامــہ_دارد...
@ebrahimdelha🌹
🌹
🌺
🌸
🌿🍃
🍃🌺🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺