فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
هادی اگر تویی
کسی گم نمیشود (:♥️..
.
💌همیشہمیگفت:
برای رفع گرفتاری ها با دقت
تسبیحات حضرت زهرا(س) را بگویید📿
.
#شهیدانہ/#شهیدابراهیمهادے🪴
🍀•°
قلب زمین گرفتہ ، زمان را قرار نیست
اے بغضِ مانده در دلِ هفت آسمان بیا
#پروفایل #یابنالحسنـ🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🎉••
مالکیت آسمان به نام کسانی
نوشته شده است که بر این
زمین دل نبسته اند . !🕊
سالروز زمینی شدنت مبارک برادر💐
#شهیدمحمدرضاتورجی/#سالروزتولد
48.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ 🌷سربند یا زهرا (س)🌷
تقدیم به دلسوختهی حضرت مادر
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
🎙 باصدای: #محمدرضا_سلیمیان
🎤 اجرای: گروه سرود #شمیم_وصال
🖋 شاعر: #علی_سلیمیان
🎼 آهنگساز: #حسین_منصوریان
🎛 تنظیمکننده: #مجید_عسگریان
🎬 تصویر و تدوین: #علی_عابدی
👤 مدیر تولید: #عبداله_یوسفی
تهیه شده در : #گروه_فرهنگی_وصال
#سࢪبـــند_یــا_زھرا
#شــہید_مـحمدࢪضا_توࢪجےزادہ
#به_یاد_همه_شهدا
#دلـسۅختہ_حـضرٺ_مــادࢪ
#دࢪ_آرزوے_شـــہادت
#گࢪۅه_فࢪھـنگے_ۅصاݪ
#گࢪۅه_سـࢪود_شـمیم_ۅصـاݪ
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ روضه تمام شده بچه های محل پسر و داماد ،خودم رفقای نوید همه د
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم✍
تابلوی ورودی شهرتان هم دیگر کهنه شده مثل رفاقت بین ما. من، تو نوید.... رفاقت اما برخلاف هر چیزی کهنه اش قیمتی است، نه؟ راهی مشهدم. از دامغان رد می شدم دلم هوایت را کرد گفتم بیایم حال و احوالی بپرسم و بروم. هرچند حال شما پرسیدن ،ندارد لابد تو و نوید الان کنار هم نشسته اید و مثل همان وقتها بساط شوخی و خنده تان به راه است مگر میشود تو و نوید جایی باشید و صدای کرکر خنده بلند نباشد. وقتی که بود، خیلیها به ما میگفتند شما دوقلوهای افسانه ای هستید جولز و جولى! من البته زیر بار هر تهمتی نمیرفتم و میگفتم: «من جولزم، نوید جولیه!» می گفتند بالاخره از شما دو نفر یک شهید بیرون می آید. همیشه با هم بودیم، همه جا پانزده سال عمر کمی نیست آقاسعید علیزاده ی عزیز! من و نوید با هم زندگی ،کردیم با هم ،خندیدیم با هم گریه کردیم با هم جنگیدیم؛ اما نوید پیش افتاد بعد از شهادت تو اصلا نوید آدم قبل نشد. من نوید را می شناختم. اگر طرز راه رفتنش عوض میشد میفهمیدم، شکل آب خوردنش تغییر می کرد بو می بردم ما حرفی را از هم پنهان نمی کردیم. آرزویی توی دلمان نبود که آن یکی بی خبر باشد. حرف و حدیث نگفته ای نداشتیم.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتنهم✨
Shab10Moharram1397[07].mp3
7.08M
•🎧❤️•
باز همانـ نسیمـ آشنا
کهـ میبرد دلـ مرا
بهـ کربلایــ تو🥲
#چهارروزتامحرمالحرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
سلام برآنهایی که از همه چیز گذشتند
تا ما به هرچه میخواهیم برسیم!
سلام برآنهایی که قامت راست کردند
تا قامت ما خم نشود!
سلام برآنهایی که به نفس افتادند
تا ما از نفس نیفتیم!
🌷سلام بر شهدا
#شهیدانه/#شهیدبابکنوری🌱
‹📷☁️›
💌#فرازیازوصیتنامهشهید:
کوچکتر از آن هستم که کسی را نصیحت کنم
اما همه را به صـداقت، مــحبت و پــرهیزکاری
دعوت میکنم و از آنان میخواهم فریب مـال
دنیا را نخورند که این مال فناپذیراست🌾
به قول شــهید هــمدانی اگـر دوســت داشتید
نفری یک روز روزه و یک نماز برایم بخوانید(:
#شهیدانه/#شهیدسعیدعلیزاده🕊
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم✍ تابلوی ورودی شهرتان هم دیگر کهنه شده مثل رفاقت بین ما. من، تو نوید.
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
دعوا و قهر هم که میکردیم باز با هم بودیم انگار خدا ما را سنجاق کرده بود به هم هیچ کدام د عوایی نبودیم ولی توی این پانزده سال چند باری پیش آمد که حرفان بشود سه چهار بار فکر میکنم سر هم داد زدیم قهر کردیم ولی طبق قرار همیشگی هر روز صبح نوید می ایستاد زیر پل استخر تهرانپارس و منتظر میماند که من بیایم با هم میرفتیم .اداره توی مسیر و ساعتهایی که توی اداره بودیم اصلاً با هم حرف نمی زدیم هم اتاق بودیم و نشکستن این سکوت خیلی سخت بود؛ ولی دوسه روزی تحمل میکردیم عصر هم دوباره توی سکوت با هم بر می گشتیم خانه نوید زودرنج بود ولی همیشه او پیش قدم آشتی میشد میآمد و میگفت: «ببخشید من اشتباه کردم. من هم پررویی میکردم و میگفتم بیخود کردی اشتباه کردی، بار آخرت باشه میخندید و همدیگر را بغل میکردیم و زندگی دوباره شیرین میشد. نوید شبیه برادرم ،نبود برادرم بود توی کارمان که گرهی می افتاد زنگ میزد به مادرش عادتش بود میگفت: «مامان برام دعا کن هم برای من هم برای علی اکبر اولین باری که همدیگر را دیدیم سال ۱۳۸۴ بود بسیج حکیمیه با هم آشنا شدیم نوید سرباز حوزه بود من هم کارهای فرهنگی حوزه را انجام میدادم با هم رفیق شدیم ولی نه آن قدر که رابطه ی صمیمی و نزدیکی داشته باشیم بعد از سربازی هر دو دنبال کار میگشتیم بدون اینکه با هم هماهنگ کنیم هم زمان تقاضای کار در وزارت دفاع را داده بودیم و پذیرفته شده بودیم. سال ۱۳۸۸ بود.
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•💚🌴•
اولین درس بزرگ عاشورا، درس فدا شدن
در راه دین و در راه خداست...🕊
#محرم/#آیتاللهخامنهای🎙
مداحی_آنلاین_ماه_محرم_اومد_نریمانی.mp3
5.27M
#مداحیتایم🖤🎙~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
ماه محرم اومد...
•|سیدرضانریمانی🎤|•
#بویمحرم/#چهار_روزتامحرم🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
قسم به ذات و صفات خدای لَم یَزَلی
سرم اگر برود دل نمیکنم زِ علی..♥️
-امیرالمؤمنین-
#یکشنبههایعلوی/#دعایتوسل🌱
زندگینامهشهیدنوری.pdf
17.75M
•شهیدی که به جای آلمان💒
•سر از سوریه در آورد...😳🥰
#اولین_Pdf_کامل_وجامع
دࢪ موࢪد شهید بابک نوࢪۍ❤️🌱
اینрdfشامل:
🔸کࢪاماتشهید
🔸سخنانسࢪداࢪحقبین
🔸زندگینامهوخاطراتشهید
🔸عکسهایمراسمتولدوشهادت
#پیدیافزندگینامهشهیدبابکنوری💌
°•|﷽|•°
سلام🌸
انشاءاللهبہامیدخداومددشهدا♥️
قصدداریمهرسالہدرمناسبهایمختلف
[اربعین،میلادوشهادتائمه،
سالروزتولدوشهادتشهداو..]
موکببرپاڪنیم😍🌱
بههمینخاطرتصمیمگرفتیمتماموسایل
موردنیازموکبروخریدارۍڪنیمتادر
برنامههایمختلفازوسایلخودِ
مجموعہشهداییابراهیمبابڪنویددلها
استفادهکنیم🪴
لیستوسایلموردنیازموکب⇣⇣
✅=اجناسخریداریشده
دیگ⇦۴عدد
اجاق⇦۴عدد
ترموس⇦۴عدد
پارچپلاستیکی⇦۱۰عدد✅
کپسولگاز⇦۱۰عدد
منبعآب۱۰۰۰لیترۍ⇦۱عدد
سینۍروحۍبزرگ⇦۱۰عدد
سینۍاستیلمتوسط⇦۱۰عدد✅
کترۍبزرگروحۍ⇦۱۰عدد✅
صافیچایی⇦۲عدد✅
ظرفقنداستیل⇦۳عدد✅
منقلچاۍآتشۍبزرگ⇦۱عدد
ڪترۍمتوسطاستیل⇦۱۰عدد✅
قابلمہ⇦۲عدد✅
منقلاسپنددودڪنبزرگ⇦۱عدد
ملاقہبزرگوڪوچڪ⇦۴+۴عدد✅
ڪفگیربزرگوڪوچڪ⇦۴+۴عدد✅
سماوربزرگهیئتۍ۱۰۰لیترۍ⇦۴عدد|۲عدد✅
تشتروحۍبزرگ⇦۲عدد✅
آبکشروحی⇦۱۵عدد✅
قاشق،لیوان،بشقاب⇦۵۰+۵۰+۵۰عدد
کلمنبزرگ⇦۳عدد✅
ساطور⇦۳عدد
میزکارگوشت⇦۳عدد✅
چاقوتیزکن⇦۲عدد
چاقوبزرگ+کوچک⇦۶+۶عدد✅
لگنپلاستیکیبزرگ⇦۸عدد✅
دستگاهسبزۍخردکن⇦۱عدد
پـتـو⇦۴۰عدد
فرغون⇦۲عدد
صندلۍ⇦۲۰عدد
ریسہرنگۍ⇦۸۰متر
میزپذیرایۍ⇦۸عدد
سیستمصوتۍ⇦۳عدد
موکت⇦۴۰متر
چادربرزنتۍ۵متری⇦۱۰عدد
ڪتیبہوپرچمهاۍمناسبتۍ⇦۳۰عدد
زیراندازجهتنمازواستراحتزائرین⇦۱۰عدد
شماعزیزانجهتخریداریوسایلمیتونید
درحدتوانڪمڪڪنیدوبانۍبشید🙂⇣⇣
°•[
6104337339003897°•[احمد خدابنده لو بزنیدروشمارهڪارت،ڪپۍمیشه😊 👌اینڪارباقیاتٌالصالحات براۍشماوامواتشماست🦋 آیدۍخادمڪانالجهتهماهنگۍبا بانیانوارسالفیش↯ @ya_fatemat_al_zahra
•|🦋|•
💌#همسرشهیدصفری"
آقا نوید همیشه میگفت:
کار رو خوبه خدا درست کنه❤️(:
آخرین صحبتی را که با ایشان قبل از شهادتش
داشتم اربعین بود که من برای پیاده روی اربعین
به کربلا رفته بودم،به من گفت در زمانی که آنجا
هستی، برای شهادتم دعا کن و از آقا کم نخواه و
در آخرین صحبتی و البته آخرین تماسی که باهم
داشتیم از او پرسیدم:چه دعایی در حرم حضرت
عباس(ع) برایت کنم؟ مکثی کرد و گفت دعا کن
اربــعین، کــربلایی شوم و من در جوابش گفتم: انشاءالله میشوی و تلفن قطع شد...و آقا نوید
در روز اربعین به شهادت رسیدند.🥀
#شهیدانه/#شهیدنویدصفری🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🌿♥.
پدرش که از سرکار برمیگشت، تمام قد جلوی او میایستاد و دستش را میبوسید. به قدیر میگفتم دستان پدرت روغنی است اما او میگفت من به این دستها افتخار میکنم. کار خلاف قانون نمیکرد و میگفت «نمیتوانم جواب حضرت زهرا(س) را بدهم»
#شهیدانه/#شهیدقدیرسرلک🕊
#درس_اخلاق🙂🌷
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت
چرا بسته است؟! عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید
و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن.
آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد
مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار
کنه؟! بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا
اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا
کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا
چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه،
میرم منزل دخترم. ابراهیم خیلی ناراحت شد.
گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم.
وضع مالیشان بدتر از خودش بود.ابراهیم درآمدِ
کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش
مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار
کرده و سختی کشیده.
📚 برگرفته از کتابِ سلام بر ابراهیم۲
#شهیدانه/#شهيد_ابراهیم_هادی🌱
330047_339_15072023.mp3
4.48M
#مداحیتایم🖤🎧~•
●━━━━━━─────── ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
دلتنگی یعنی کربلا.....
•|جوادمقدم🎤|•
#بویمحرم/#سه_روزتامحرم🏴
هدایت شده از ابراهیمبابکنویددلھا | نمازشب🌙–کراماتشهدا🌟
•••♥🌸•••
مگہ میشہ بہ شهدا متوسل بشی
و دست خالی برگردی😉😍
#حاجترواییاعضاگروه🦋
#شهداگاهینگاهی🌱
🦋لینڪگࢪوهذکࢪ↯
https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733
🦋لینڪگࢪوهختمقࢪآن↯
https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|﷽|•°
سلامعلےابراهیم..
آمده بودم ڪھ تو را بشناسم
خودم را یافتم..!🌱'
من در تو ، او را لحظـھ بـھ لحظہ دیدهام
شاید خودت هم ندانـے اما ؛
من با تو خُدا را پیدا ڪردهام(:♥️
#هادیدلم✨'
#شهیدابراهیمهادی🕊'
[💚🌱]
تا در آیینهٔ او حُسـن خـدا را دیدند
نام او را زِ سماوات حَـسن نامیدند
#دوشنبههایامامحسنی🪴
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#کتاب_شهید_نوید📚 #روایت_دوم_همراه✍ دعوا و قهر هم که میکردیم باز با هم بودیم انگار خدا ما را سنجا
#کتاب_شهید_نوید📚
#روایت_دوم_همراه✍
از آنجا به بعد دیگر شدیم رفیق صمیمی ساعتهای زیادی با هم بودیم چه سرکار چه وقت هایی که آزاد بودیم ماهی یک بار تقریباً یک مشهد دوسه روزه می.رفیتم من خودم امام رضایی بودم؛ ولی حال نوید وقت زیارت خیلی خوب بود. البته شاید تأثیر بستنی هایی بود که دو تا دو تا می خورد!
جریان بستنی ها را نوید برایت نگفته؟ نه مطمئنم اگر گفته باشد هم یک جاهایی را سانسور کرده با نوید رفته بودیم مشهد جمعه بود و باید برمی گشتیم تهران . شنبه کار خیل مهمی داشتیم. از حرم که آمدیم بیرون قبل از اینکه برویم به سمت فرودگاه رو کردم به نوید و گفتم بریم یه بستنی عربی بزنیم بعد بریم فرودگاه؟» نوید نتوانست مقاومت کند خیلی طول نکشید تا هر دو روبه روی هم نشسته بودیم پشت میزبستنی فروشی بستنی ها را که خوردیم سریع رفتیم به سمت فرودگاه وقتی رسیدیم توی سالن هواپیمایی که قرار بود ما را سوار کند رسیده بود تهران خیلی دیر شده بود. حسابی کلافه بودیم هم به کار مهم فردا نمی رسیدیم و هم پول بلیت را از دست داده بودیم. شروع کردیم به بد و بیراه گفتن به همدیگر نوید سرخ شده بود و میگفت: «کارد تو اون شکمت بخوره می مردی بستنی عربی نمیخوردی؟» من هم میگفتم: «حالا خوبه من دو تا بیشتر نخوردم اون سه چهار تایی که تو بیشتر خوردی تو وقت
اضافه بود!))
💯~ادامهدارد...همراهمونباشید😉
#کتابشهیدنویدصفری📗 / #پارتیازدهم