💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕
#ادامه_قسمت_شصت_و_ششم
ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه🌄حركت كرديم.در بالاي تپه ســنگرهاي عراقي😈كاملامشــخص بود.من وظيفه داشــتم به محض رسيدن آنها را بزنم.يك لحظه به اطراف نگاه كردم.در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي به ســمت نوك تپه كشيده شده بود.عراقي ها👿 كاملاميدانستند ما از اين شيار
عبور ميكنيم!آب دهانم را فرو دادم،طوري راه ميرفتم كه هيچ صدايي بلندنشود.بقيه هم مثل من بودند.نفس درسينه هاحبس شده بود😰!هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوري🎇شليك شد.بالاي سر ماروشن شــد!بعد هم از سه طرف آتش وگلوله روي ما ريختند.همه چسبيده بوديم به زمين.درست در تيررس دشمن👺بوديم.هر لحظه نارنجك،يا گلوله اي به سمت ما مي آمد.صداي ناله بچه هاي مجروح بلند شدو...درآن تاريكي هيچ كاري نميتوانستيم انجام دهيم.دوست داشتم زمين بازميشد و مرا در خودش مخفي ميكرد.مرگ را به چشم خودم ميديدم.در
همين حال شخصي سينه خيز جلومي آمد و پاي مرا گرفت!سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم.باورم نميشد.چهره ايكه ميديدم،صورت نوراني ابراهيم💚بود.يكدفعــه گفت:تويي؟!بعد آرپيجــي را از من گرفت و جلو رفت.بعد بافرياد الله اكبر آرپيجي را شليک کرد.سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي راميكرد منهدم شد.ابراهيم💚از جابلندشد و فرياد زد:🌹شيعه هاي اميرالمؤمنين بلند شيد، ست مولاپشت سر ماست🌹.بچه ها همه روحيه گرفتند.من هم داد زدم؛الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند.همه شليك ميكردند.تقريباًهمه عراقي ها😈فرار كردند.چند لحظه بعدديدم ابراهيم نوك تپه🗻ايستاده!كار تصرف تپه مهم عراقي ها خيلي ســريع انجام شــد.
#ادامه_دارد
[❀ @ebrahimdelha ❀]
💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕