🌸✨🌿✍🌸✨🌿✍🌸✨🌿
💐سلام
◀️من چند وقتی هست #شهید ابراهیم هادی شده داداشم😊
یعنی از ماه رمضون امسال به لطف داداش #ابراهیم امسال من که تا حالا زیارت نرفته بودم رفتم قم و جمکران و مشهد😍
ولی این اواخر بد جوری دلم هوای کربلای ایران رو کرده بود😔
توی دانشگاهمون اعلام کردن راهیان نور میبرن اونم فقط پنج نفر که منم جزوشون در اومدم
ولی پدر مادرم مخالفت میکردن
اونقدر به #داداش ابراهیم اصرار کردم متوسل شدم که آخرش مادر پدرم راضی شدن و بالاخره راهی شدم راهی کربلای ایران 😭
✨🌸داداش ابراهیم مدیونتم🌸✨
#از_ڪاربران
╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha ✾
╚═ ⚘════🌸🌿 ═╝
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
#شهید_مجید_قربانخانی💖
«همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود🌸 تمام بچهها را تکهتکه کرده است.⚡️ میگوید من کاراته میروم باید همهتان را بزنم. عشق پلیس بودن و قوی بودن باعث شده بود هر جا میرود پز داییهای بسیجیاش را می داد. چون تفنگ و بیسیم داشتند و مجید عاشق این چیزها بود. 💓بعدها هم که پایش به بسیج باز شد یکی از دوستانش میگوید آنقدر عشق بیسیم بود که آخر یک بیسیم به مجید دادیم 💫و گفتیم. این را بگیر دست از سر ما بردار (خنده) در بسیج هم از شوخی و شیطنت دستبردار نبود.»💛همه اهل خانه مجید را #داداش صدا میکنند.🌺 پدر، مادر، خواهرها وقتی میخواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید میچسبانند و خاطراتش را مرور میکنند.💞 خاطرات روزهایی که باید دفترچه سربازی را پر میکرد اما نمیخواست سربازی برود. مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: ..💗
🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤🌺🖤
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝