eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
37هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 سلام دوستانِ مهدویِ شهید هادی دلها🖐 وقت بخیر درخدمتتون هستم با بخشی از زندگیِ شهید بزرگوار ، شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی @ebrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم متولد ۱۳۵۸ از شهرستان قائمشهر بود که در روز «۱۷ اردیبهشت ۹۵» در خان طومان سوریه طی محاصره گروهک‌های به شهادت رسید؛ از این شهید ۴ فرزند به یادگار مانده که فرزند چهارم او شش ماه بعد از شهادتش به دنیا آمد😔 این شهید قائمشهری مسئول اردویی سپاه کربلای مازندران بود و در ایام مختلف سال، در مناطق محروم کشور به می‌رفت و در خدمت رسانی به مردم مناطق کم‌برخوردار شرکت می‌کرد🌹🍃 @sbrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی  یکی از این 13 نفر بود که در نبرد #خان_طومان به شهادت رسید در حالی که فرزند کوچکش زینب هرگز وی را ندیده بود. همسر شهید بلباسی پس از شهادت او پست های متعددی را در ارتباط با شهید منتشر کرده است که بسیاری از آنها مورد توجه قرار گرفتند. همسر این شهید والامقام در پست آخر خود دلنوشته ای را منتشر کرده که در آن از حال و هوای خودش پس از شنیدن خبر تفحص مقتل شهید بلباسی گفته است. محبوبه بلباسی در این پست نوشت: "نمی‌دانم خبر درست است یا شایعه، شنیده‌ام كه قرار است مقتل تو تفحص شود، شاید نیزه شکسته ها را کنار بگذارند و پیکر رنجورت از دندان گرگ ها را بیابند😔، سخت می شود تو را از گودال برگرداند عزیزم❤️ کاش بوریا داشته باشند... خواستم بگویم محبوبه هنوز روی حرفت حرف نمی آورد حرف آخر را تو بزن، خواستی بیایی، بیا، قدمت روی چشم، به تو حق می دهم دامن دختر رسول الله، زهرای اطهر را به خاک سرد ترجیح دهی، ولی مرد مومن! بچه ها دلشان پدر می خواهد، کاش می شد یک توک پا میان بوریا می آمدی و باز می رفتی قدر یک نگاه.. قدر یک لبخند....". @ebrahimdelha❤️🍃 #ادامه_دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی ❤️خانم بلباسی، با شهید بلباسی چطور آشنا شدید؟ به نظر می‌رسد با هم فامیل باشید! بله. ما یک نسبت دور خانوادگی داشتیم. البته آشنایی و ازدواج ما خیلی سنتی و رسمی بود، مثل آشنایی‌های امروزه نبود. مادر ایشان مرا دیده بودند، به پسرشان معرفی کرده بودند. بعد هم یک جلسه خواستگاری سنتی داشتیم. تا آن موقع من ایشان را ندیده بودم. در این جلسه صحبت کردیم و با هم برای ازدواج به توافق رسیدیم. ❤️چند سال پیش بود؟ 13 سال. البته به تقویم که باشد 13 سال از آن روزها گذشته، اما به دلم که باشد انگار همین دیروز بود. ❤️شهید بلباسی چه خصوصیتی داشت، چه ویژگی‌ای داشت که جواب بله را از شما شنید؟ فوق‌العاده محجوب بود. از همان نگاه اول محجوبیتش به چشم آمد. یک چهره نورانی یک شخصیت آرام و یک صدای مهربان. همه اینها از همان لحظه اول به دل من نشست، اما بعد از ازدواجمان هرچه زمان می‌گذشت، هم ایشان پخته‌تر می‌شد، هم ‌من، بیشتر و بیشتر به جنبه‌های خوب شخصیتش پی می‌بردم. محمد، فوق‌العاده #صبور بود، در برابر همه مشکلاتی که ممکن است برای هر کسی در زندگی به وجود بیاید، هیچ وقت نشده بود شکایتی بکند. همیشه با حوصله و صبر مشکلاتش را حل می‌کرد. ایمان محکمی داشت که نشات گرفته از آیه شریفه «یآ أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» بود. @ebrahimdelha❤️🍃 #ادامه_دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستانِ جان شبی مهدوی براتون ارزومندم❣ شهید مدافع حرم ان شاءالله فرداشب با ادامه ی زندگیِ شهید عزیز در خدمتتونم❤️🍃 تا فرداشب یاعلی اکبرر👋👋👋 @ebrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 سلام دوستانِ خاااص☺️ وقت بخیر 🌺 چ سعادت قشنگی نصیبتون شده ک امشب پای صحبتهای همسر نشستید🌹🍃 سپاس فراوون بابت این همراهیِ همیشگی🌺 @ebrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی #قسمت_2 همرزم:#شهید_کابلی با اصابت #خمپاره به شهادت رسید. شهید بلباسی که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد #شهید_بریری هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تن‌ها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، با قناسه هر دو را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید صاف دراز کشیده و پشت سرش خون جاری شد. این‌ها واقعا مردانه ایستادند. من خط به خط عقب می‌آمدم و شاهد این قضایا بودم. " #محبوبه_بلباسی همسر شهید محمد بلباسی حدود یک سال بعد از شهادت همسر خود در سوریه می‌گوید: "اگر باز هم به فروردین ماه ۹۵ برگردیم باز هم خودم کیف سفرش را می‌بندم و باز هم خودم از زیر قرآن عبور می‌دهم تا به این راه برود، زیرا راهی که رفت فقط برای خدا بود. " @ebrahimdelha❤️🍃 #ادامه_دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی ❤️ شما سه بچه داشتید،یکی هم باردار بودید. چطور شد شهید بلباسی به فکر رفتن به سوریه افتاد؟ چرا حلب؟ چرا دفاع از حرم حضرت زینب(س) این ماجرا به سال گذشته برمی‌گردد. دی ماه بود،‌ آن موقع من هنوز زینب را نداشتم، خبرهای مختلفی از سوریه می‌رسید، خبرهایی درباره شهادت مدافعان حرم ایرانی. یک بار با هم داشتیم اخبار گوش می‌کردیم که من از ایشان پرسیدم: شما نمی‌خواهی بروی سوریه از حرم خانوم زینب دفاع کنی؟ با صدای آرامی گفت: ما را که نمی‌برند. نوبت که به ما نمی‌رسد. اینجا انقدر کار و مسئولیت هست که این سعادت نصیب ما نمی‌شود. این بحث همان جا تمام شد، آن موقع من خبر نداشتم محمد از مدت‌ها قبل به همکارانش سپرده و حتی آنها را مدیون کرده برای یک بار هم که شده او را با خودشان به سوریه ببرند. بعدها به من گفت به همکارانش سپرده @ebrahimdelha❤️🍃 #ادامه_دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی ❤️ پس تصمیمشان را برای رفتن به جنگ گرفته بودند؟ بله. از مدت‌ها قبل، اما فرصتش پیش نمی‌آمد تا این که عید امسال، فکر کنم تازه چهار روز بود از اردوی راهیان نور به خانه برگشته بودند، با همدیگر رفته بودیم برای خانه خرید کنیم. از محمد پرسیدم، بالاخره قضیه سوریه رفتن تو چه شد؟ قرار بود از دوستانت خواهش کنی یک بار هم تو را ببرند. سرش را انداخت پایین و گفت: من دیگر از هیچ کسی نمی‌خواهم. من از شهدا خواستم اگر سوریه روزی من باشد، من را هم بطلبند. باور کنید هنوز یک ساعت نشده بود که ما رسیده بودیم خانه، یکی از همان دوستانش تماس گرفت و گفت محمد ما امشب اعزام داریم، اگر شرایطش را داری مدارکت را بیاور. ❤️ چه روزی بود، خاطرتان مانده؟ 15 فروردین بود. همان جا محمد برگشت من را نگاه کرد و من از نگاهش دلم ریخت... تا قبل از آن فکر می‌کردم قضیه رفتنش خیلی جدی نیست... فکر می‌کردم جدی نمی‌شود. ❤️ وقتی فهمیدید جدی شده چه واکنشی نشان دادید؟ هیچ حرفی نزدم. گیج شده بودم. فقط نگاهش می‌کردم. محمد به دوستش گفت: چند دقیقه به من فرصت بده خبر می‌دهم. بعد رو کرد به من و گفت برای اعزام امشب چند تا جای خالی است، شاید دیگر هیچ وقت قسمتم نشود😔. من همان لحظه احساس کردم خود خانم زینب او را خواسته، انگار که گلچین کرده باشد مدافعان حرمش را... محمد را همان لحظه دعوت کرده و به این دعوت نمی‌شد نه گفت. @ebrahimdelha❤️🍃 #ادامه_دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دوستان مهدوی انشاءلله ک بیشتر از این عنایت شهدا روشنیِ راهتون باشه❤️🍃 روحت شاد و یادت گرامی باد شهید عزیز❣ شهید مدافع حرم #شهید_محمد_بلباسی شبتون مهدوی دوستان من تا فردا شب یا علی اکبر👋👋👋 @ebrahimdelha❤️🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
38.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
○●🥀●○ مـامـان تـو چـرا بـابـا داری امـا مـن نـدارم؟ روایت خانواده شهید بلباسی،بعد از شهادت ایشان •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
🔴 چهارشنبه سوری 🔥 مادر شهید بلباسی: یکسال که ماه رمضان مقارن شده بود با ایام عید، مــحمد گفت من وضو می­‌گیرم بروم مــسجد. شب چهارشنبه­ سوری هم بود، مـــوقع رفتن بـــچه­‌های مـــحل بهش می­گن بیا برویم آتـــش بازی ،او مـــی­‌گوید دارم مـــی­‌روم مــسجد، امشب شــــب قدر هــــم هـــــست و نباید جـــشن چــــهارشنبه­ ســـــوری بگیرید. بــــچه­‌ها هم بــرای اینکه اذیــــتش کنند بــطری نوشابه پر از بـــنزین را خالی می‌کنند روی مـــــحمد و لـــباسش آتش می­‌گیرد😔 بر اثر آن اتفاق پایش به شدت سوخت و با زحمت در بیمارستان مداوا شد🥀 🕊 .
 •° |﷽|°• جـایـش خـالی خـواهد مـاند..💔 و جای خالی او از تــمام آن‌هایی که هستند، زیباتر است...(:🌹 🕊 🥀 🌱۱۴صلوات‌سهم‌شما‌هدیه‌به‌شهید .
~🪴~ مادر شهید: خیلی ساکت و مظلوم بود.خیلی هم نظم داشت،هر وقت از مدرسه می­‌آمد خانه، اولین کاری که می­‌کرد پله­‌ها را تمیز می­ کرد و کفش­‌ها را دستمال می­‌کشید،👞 بعد دست­‌هایش را می­‌شست و جلوی آفتاب خشک می‌کرد.😊 بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت می­‌بردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده.😌 خودش غذا نمی­­‌خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود»🤗 🦋 ...