eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
33.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 🍃🍃🍃 ✍عشق و ارادت به شهدا برهيچکسي مخصوصًا دوستانش پوشيده نيست. من گاهي اوقات با صداي بلند ميگفتم براي سلامتي شهيد زنده ميلادمصطفوي صلوات. ناراحت ميشد، اما نميدونم چه حسي بود که نه تنها من، بلكه خيلي از رفقا انتظار شهادت روداشتند، رو خيلي وقتها شهيد زنده صدا مي زديم. يادمه سال 89 بود که براي تولد گرفته بوديم،روي کيک نوشتيم: فرزند زهرا شهيد ميلاد تولدت مبارک!! اما باورمون نمي شد که به اين زودي ها نام زيباي ميلاد با شهادت همراه شود. ده سال قبل ازاينکه شهيد بشه يه شب تو هيئت، مي انداري ‌کرد. شلوار شش جيب بسيجي پوشيده بود، فانسقه هم بسته بود. حال عجيبي داشت. ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 .... 🍃🍃🍃 ✍علاقه خاصي به شهيد حسين قجه اي داشت. حسين قجه اي يکي از فرماندهان بزرگ جنگ بود که درعمليات فتح خرمشهر بعد از رشادت هاي بينظيري که داشت درتاريخ15/2/61 شهيد شدند. تاريخ تولد ، سالروز شهادت شهيد حسين قجه اي بود. بعد از شهادتش دست نوشته اي از ديدم که نوشته بود: خدايا من را به شهيد حسين قجه اي برسان... نشون ميداد که چقدربا شهداعجين شده که اين قدر نکته سنج بود. ازبين همه شهدا گشته بود شهيدي رو که روزتولدش مصادف با سالروز شهادتش بود رو پيدا کرده بود وبه عنوان رفيق شهيدش انتخاب کرده بود. يکي ازرفقاخاطره جالبي روبرام گفت: يه بارتو مغازه نشسته بودم، شد و سلام دادوگفت:داداش الان ميدوني چه وقتيه؟ ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 🍃🍃🍃 ✍به جرئت ميتونم بگم هيچ يادواره شهدا نبود که اونجا نباشه. نميدونم از کجا ميدونست که تو فلان نقطه شهر يا درفلان روستا يادواره است. زنگ ميزد ميگفت بچه ها ميخوام برم جايي مياييد؟! ما قبل از اينکه بگه کجا، ميدونستيم که يا يادواره شهدا يا ديدار با خانواده شهداست... من ازدواج کردم، اما کار خاصي نداشتم. خيلي تلاش کرد تا برام کاري دست وپا کنه. برام چند جاي مختلف كارپيدا کرد. خيلي خوشحال بود که من دردوران دانشجويي ام ازدواج کردم.ميگفت خوب راهي روانتخاب کردي، خدا کمکت ميکنه. يه بار خسته بودم. هيچ روحيه اي برام نمونده بود، تنها کسي که به ذهنم رسيد کمکم کنه بود. براش پيام فرستادم: خسته وبيچاره شدم چيکار کنم؟! بلافاصله جواب داد: کسيکه ازخدادوره بيچاره است،نکنه خداي نکرده از خدادور شدي؟! ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 . 🍃🍃🍃 ✍هميشه ميگفت تو مشکلات دست به دامن شهدا بشيد، نذر کنيد، صلوات بفرستيدو... کشتي شهدا انسان رو زودتر به مقصد ميرسونه ميگفت از زمانيکه با شهدا آشناشدم زندگي ام دگرگون شده. نسبت به بچه هاي جبهه خيلي علاقه داشت. مينشست پاي صحبت هاشون. هميشه ميگفت:من ازاين شهدا شرمنده ام. ميگفت:دعا کنيد بيشتر از اين شرمنده شهدا نشيم. يادمه يه بار از مزار شهداي اصفهان تعريف ميکرد و ميگفت: خيلي ها اصفهان رو با سي وسه پل و سايرمکان هاي تاريخي اش مي شناسند، ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 ... 🍃🍃🍃 ✍يکسال براي خادمي به اردوگاه شهيد درويشي نرفت. رفته بودمنطقه اي ديگرمستقر شده بود. معمولا ًدوره ها ده روزه بود. مدتش که تموم شد ميخواستند رو بفرستند برگرده شهر، اما اصلادوست نداشت به اين زودي منطقه رو ترک کنه؛ با حالت بغض آلودي گنبد مزار شهداي شلمچه رونشون دادوگفت: اينها من روميخواهند جواب کنند اما من روهمين شهدادعوت کردند که بيام اينجا؛ الانم هيچکس جز شهدا نميتونند من رو از اينجا بيرون کنند.وهمون طورهم شد وباز ماندگارشد. طوري حرف ميزد انگارشهداي شلمچه روبروش ايستاده بودند و با اونها درد دل ميکرد. تو اروند که رفته بوديم، گوشه اي رفت ونشسته بود. با اينکه فاصله زيادي بين ما بود اماصداي ضجه هاش رومي شنيدم. ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷