eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
36.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 # روحيات 🍀🍀🍀 ✍ به من مي گفت:وقتي من شهيد شدم هر وقت مياي سرمزارم درسته که نمي تونم جلو ی پات بايستم، اما خوشحالم که خاک پاي رفيق هستم. تکه کلام معروفي رو داشت هميشه مي گفت: تا يار که را خواهد وميلش به که باشد. يک باررفتيم طلائيه، شب تنها تو منطقه موند.‌ صبح بود که برگشت. حال و روز خاصي داشت. اشک چشمانش جاري بود. گفتم: تا الان کجا بودي؟! گفت :حاجي شب روتنها رفتم تو منطقه ببينم چند مرده حلاجم،تاريکي شب هراس آور بود. ترس وجودم رو گرفت. اونجا فهميدم مرد جنگ بودن كارهركسي نيست. بعد ادامه داد: من خيلي از خداو امام زمان عج دور هستم که ترس برمن غلبه داره، الان فهميدم که نمازهام فايده نداشته! حالا حالاها باید روی خودم کارکنم تا لیاقت رفتن رو پیدا کنم... ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 0⃣6⃣ . _ علی؟ _ جـــــون علی؟ _ برمیگردی اره؟... مڪث میڪنی.ڪفری میشوم و باحرص دوباره میگویم _ برمیـــــگردی میدونم _ اره! برمیگردم... _ اوهوم! میدونم!...تومنو تنـــــها نمیزاری... _ نَ خانوممم چراتنها؟...همیشه پیشتـــــم...همیشه! _ علی؟ _ جانم لوس آقایی _ دوستـــــت دارم.... وبازهم مڪث...اینبارمتفاوت ... بازوهایت رادورم محڪم تنگ میڪنی... صدایت میلرزد _ من خیلی بیشتـــــر! ڪاش زمان می ایستاد...ڪاش میشد ماندومانددرمیان دستانت...ڪاش میشد! سرم رامیبوسی ومراازخودت جدا میڪنی _خانوم نشد پامونو بلـــــرزونیا! بایدبرم... نمیدانم...ڪسی ازوجودم جواب میدهد _ بـــــرو!....خدابه همرات..... توهم خم میشوی.ساڪت را برمیداری،درراباز میڪنی،برای باراخر نگاهم میڪنی و میروی... مثل ابـــــربهار بی صدا اشڪ میریزم😭.ب ڪوچه میدوم وب قدمهای آهسته ات نگاه میڪنم.ي دفعه صدا میزنم _ علـــــی؟ برمیگردی و نگاهم میڪنی.داری گریه میڪنی؟...خدایـــــا مرد من داره باگریه میره... حرفم رامیخورم وفقط میگویم _ منتظـــــرم....✋ سرت راتڪان میدهی وباز ب راه می افتی.همانطور ڪ پشتت من است بلند میگویی _ منتظر ي خبر خـــــوب باش...ي خبر! پوتین ولباس رزم ومیدان نبرد.... خدایا همسرم را به قتـــــلگاه میفرستم! خبر...فقط میتواند خبرِ... میخواهم تااخرین لحظه تورا ببینم.ب خانه میدوم بدون آنڪ درراببندم .میخواهم ب پشت بام بروم تا تـــــورا ببینم...هرلحظه ڪ دورمیشوی... نفس نفس زنان خودم راب پشت بام میرسانم ومیدوم سمت لبه ای ڪ رو ب خیابان اصلی است.بـــــادمی وزد و چادرسفیدم راب بازی میگیرد. ي تاڪسی زردرنگ🚕 مقابلت می ایستد.قبل ازسوار شدن ب پشت سرت نگاه میڪنی..ب داخل ڪوچه..." اون هنوز فڪرمیڪنه جلوی درم...." وقتی میبیـــــنی نیستم سوارمیشوی و ماشین حرڪت میڪند...ڪـــــاش این بالانمی آمدم...ي دفعه یڪ چیز یادم می افتد زانوهایم سست میشود وروی زمین مینشینم...😰 " نڪنه اتفـــــاقی برات بیفته..." مـــــن " پشت ســـــرت آب نـــــریختم!! 😭😔😭 من خود ب چشـــــم خویشتن دیدم ڪه میرود ♻️ ... 💘 @Ebrahim_navid_delha