🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#قسمت_شصت_و_یکم
❤️رضاي خدا❤️
راوی:عباس هادي🌹
کسي ازکارهايش مطلع نميشد.ازويژگي هاي ابراهيم❤️اين بودکه معمولابجزکســاني که همراهش بودندوخودشان کارهايش رامشاهده ميكردند.اماخوداوجزدرمواقع ضرورت ازکارهايش حرفي نميزد😊.هميشه هم اين نکته رااشــاره ميکردکه:کاري كه براي رضاي خداســت،گفتن ندارد.يامشکل کارهاي مااين است که براي رضاي همه کارميکنيم،به جزخدا.حضــرت علي نيزمي فرمايد:🌹هرکس قلبــش راواعمالش راازغيرخداپاک ساخت مورد نظرخداقرارخواهدگرفت🌹.عرفاي بزرگ نيزدرسرتاسرجملاتشان به اين نکته اشاره ميکنندکه:🌷اگرکاري براي خدا بودارزشمند ميشود.يااينكه هر نفسی که انسان دردنيا براي غيرخداکشيده باشددرآخرت به ضررش تمام ميشود🌷.دردوران مجروحيــت ابراهيم💚به يکــي اززورخانه هاي تهران رفتيم.ما درگوشه اي نشستيم.باواردشدن هرپيشکسوت صداي زنگ مرشدبه صدادرمي آمدوکارورزش چندلحظه اي قطع ميشــد.تازه واردهم دستي از دور براي ورزشکاران نشان ميدادوبا لبخندي بر لب😄،درگوشه اي مينشست.ابراهيم بادقت به حركات مردم نگاه ميكرد،بعدهم برگشت وآرام به من گفت:اينهاراببين که چطورازصداي زنگ خوشحال ميشوند.
#ادامه_دارد
[❀ @ebrahimdelha ❀]
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷