♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
#مروری_بر_کتاب_مهمان_شام #شهــــید_محمـــد_مصـطـفوی
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
#قسمت_صد_و_دوازدهم
#شوخ طبعي
#بروایت_جمعي_از_دوستان
🍀🍀🍀
✍ من طبع شوخي داشتم #سيد هميشه تو مسافرتها مياومد به من مي گفت هواي بچه ها روداشته باش بذارتو اين مسافرت بچه ها خوش باشند، جذب هيئت ومسجد
بشوند.
درسته شايد براي ما تبعات داشته باشه خيلي ها به ما بگن اين ها افراد سبک سري
هستند، اما ماهدف برامون مهمه، ما براي رضاي خدا ميخواييم به اين طريق بچه ها
رو جذب کنيم.
#سيد گفت اگرما بخواهيم يک نفر يا جمعيتي رو زنده کنيم راهش اينه که بايد
خودمون روفنا کنيم وما بچه بسيجي هاوبچه هيئتي ها فارغ از همه ی ملامت ها بايد
وظيفه مون رو انجام بديم.
مقداري از بچه هاي مذهبي گلايه مي کرد که چرا با جوان هاي غير هيئتي زياد
گرم نمي گيرند،مي گفت ما بايد با اين بچه هارفيق بشيم و...
#سيد ذاتا انسان شوخ طبعي بود. تو شوخ طبعي لنگه نداشت. يه بار اردو رفته
بوديم ناهارمون سيب زميني بود سفره انداختيم که ناهار بخوريم.#سيدبا دستش سيب
زميني هاروتو قابلم هله کرد!
داد مي زد بچه ها نون هاتون روبياريد براتون ناهار بکشم. باهمون دستاش براي هر
نفريک مشت سيب زميني ميگذاشت روي نون ومامي خورديم.
يه بارديگه موقع ناهار شد.غذاي همه ي بچه هارو که داد برنج و کباب رو کشيد
تو ظرف، بعدش هرچي که جلوي دستش بود ريخت تو ظرف غذاش!! نوشابه زرد،
مشکي، ماست،آبليمو و...همه روبادست قاطي کرد وداشت مي خورد!
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha
🌷✨🌷✨🌷✨🌷