eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
38.7هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @meraj_shohada_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
#عاشقانه_دو_مدافع💘 #قسمت_6⃣4⃣ جلوی درشون بودیم علی صدام کردو گفت:با هم نریم با تعجب نگاهش کردم وگف
💘 ⃣4⃣ باور نکردم _چیزے کہ میدیدم باور نمیکردم اردلاݧ بود ریشاش بلند شده بود. یکمے صورتش سوختہ بود و یہ کولہ پشتے نظامے بزرگ هم پشتش بود اومدم  مث بچگیام بپرم بغلش ک رفت عقب کجا❓زشتہ تو کوچہ خندیمو همونطور نگاهش میکردم چیہ خواهر❓نمیخواے برے کنار بیام تو❓ اصلا نمیتونستم حرف بزنم رفتم کنار تا بیاد تو درو بستم و از پلہ ها رفتیم بالا _چشمم خورد بہ دستش کہ باند پیچے شده بود و یکمے خوݧ ازش بیروݧ زده بود دستم و گذاشتم رو دهنمو گفتم :خدا مرگم بده چیشده داداش خندید و گفت: زبوݧ باز کردے جاے سلامتہ❓چیزے نیست بیا بریم تو داداش الاݧ برے تو همہ شوکہ میشـݧ وایسا مـݧ آمادشوݧ کنم _رفتم داخل و گفتم :یااللہ مأموره گازه حجاباتونو رعایت کنید زهرا سریع چادرشو سر کرد و برای ماماݧ هم چادر برد ماماݧ با بے حوصلگے گفت:مامور و گاز تو خونہ چیکار داره نمیدونم ماماݧ مثل اینکہ یہ مشکلے پیش اومده خیلہ خوب باباتم صدا کـݧ باشہ چشم _بابا❓بیا مامور گاز بابا از اتاق اومد بیرونو گفت: مامور گاز❓ خوب تو خونہ چیکار داره❓ نمیدونم بابا بیاید خودتو ببینید بابا در خونہ و باز کرد و با تعجب همینطور بہ اردلاݧ نگاه میکرد اردلاݧ بابا رو محکم بغل کرد و دستش و بوسید بابا بعد از چند ثانیہ بہ خودش اومد و خدا رو شکر میکرد _از سرو صداے اونها ماماݧ و زهرا هم اومدݧ جلوے ماماݧ تا اردلاݧ دید دستاشو آورد بالا و گفت یا حسیـݧ، خدایا شکرت خدایا هزار مرتبہ شکرت بعد هم اردلاݧ و بغل کرد و دستشو گرفت زهرا هم با دیدݧ اردلاݧ دستشو گذاشت جلوے دهنشو لیواݧ از دستش افتاد اردلاݧ لبخندے بهش زد ،لبشو گاز گرفت و دستشو بہ نشونہ ے شرمنده ام گذاشت رو چشماش _ماماݧ دست اردلاݧ و ول نمیکرد، کشوندش سمت خونہ همہ جاشو نگاه میکرد  وازش میپرسید ،چیزیت نشده❓ اردلاݧ هم دستشو زیر آستینش قایم کرده بود و میگفت: سالم سالمم مادر مـݧ ماماݧ از خوشحالے نمیدونست باید چیکار کنہ اسماء مادر براے داداشت چاے بیار، میوه بیار،شیرینے بیار، اصـݧ همشو بیار باشہ چشم _زهرا اومد آشپز خونہ دستاش از هیجاݧ میلرزید و لبخندے پر،رنگ رو صورتش بود چهرش هم دیگہ زرد و بے حال نبود محکم بغلش کردم و بهش تبریک گفتم خدا رو شکر اونشب همہ خوشحال بودݧ رفتم داخل اتاقم ،رو تختم نشستم و یہ نفس راحت کشیدم _گوشیمو برداشتم و شماره ے علے و گرفتم الو❓ جوابشو ندادم دوست داشتم صداشو بشنوم دوباره گفت:الو❓همسر جان❓ قند تو دلم آب شد اما بازم  جواب ندادم گوشے و قطع کرد و خودش زنگ زد الو❓اسماء جان❓ الو سلام علے پووووفے کردو و گفت: چرا جواب نمیدے خانوم نگراݧ شدم آخہ میخواستم صداے آقامونو گوش بدم خندیدو گفت :دیوووونہ _جاݧ دلم کار داشتے خانوم جان❓ اووهوممم علے اردلاݧ اومده اردلا❓شوخے میکنے چہ بے خبر❓ آره والا دیوونست دیگہ چشمتوݧ روشـݧ مرسے همسرم .شب بیا خونہ ما واسہ شام دیگہ❓ آره بہ شرطے کہ خودت درست کنے چشم _چشمت بی بلا پس زود بیا.فعلا فعلا. نیم ساعت گذشت. علے با یہ شیرینے اومد خونمون بعد از شام از قضیہ ے امروز کہ ماماݧ فکر کرده بود اردلاݧ و دیده بحث شد ... ادامہ دارد..... @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎊🕊 ⃣0⃣1⃣ یک عمر به انتظار ماندیم همه غمدیده و بیقرار ماندیم همه بازآ که شکست دل ز یاد غم تو بی روی تو بی بهار ماندیم همه 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣0⃣1⃣ شهید حمید سیاهکالی مرادی ای گل نرگس نگاهت آبی است جمکران با نام تو مهتابی است ای گل نرگس هلا صاحب الزمان از فراقت از فراقت الامان 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
🎊🕊 ⃣0⃣1⃣ شهیدعلی اصغرسوگندی🕊 شهادت کربلای یک مهران🌺 ای پادشه خوبان دادازغم تنهایی ، دل بی توبه جان امدوقت است که بازآیی❣ 🔻با منتشرڪردن پیامها↯با لینک↯ برنده چالش ما باشین🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆
مژده 💥 🌟 🌟 مژده💥 💯♨️چــالــش برتر♨️💯 🌐 معتبرترین کانال در ایتا ‼️فــقط کافــیه یه بارامتحان کنی‼️ 😇🤩🤩سین بزن سین بزن🔴 ⬅️موضوع چالش عکس📸 شهید و دوبیت شعر در وصف امام زمان❣ : 1⃣ 150هزار تومان💴💳به💳 2⃣ 100هزار تومان 💴💳به💳 3⃣ 50هزار تومان 💴💳به💳 🎁و جوایز نفرات بعدی 11بسته فرهنگی که شامل کتاب سلام بر ابراهیم 1،مفاتیح،وچفیه هایی که به حرمین مقدس🕌 (حرم امام رضا،حرم حضرت زینب،حرم امام حسین ع،حرم حضرت ابوالفصل،و حرم حضرت رقیه س)متبرک شده اند هیجان رواینجادرکنارماتجربه کنید😍😍واین دست شماس برنده💪 یا بازنده : ▪بــراے شـرکـت در چـالـش عکــس و شعر خـود را بـاهم یـکبـار بـه آیدی زیـرارسـال کنیــد✌️✌️👇👇 🆔 @yazahra08 ✋دوستانی که شرکت کردن بیکار نمونن☺️باید پست خودتونا رو فوروارد کنید گروهاو کانالا و سین جمع کنید😉😁 🛑 شروع از همین الان و پايان چالش روز نیمه شعبان ساعت⏰ 22:00بعداز ظهر🌝 ❌ 🆔 @ebrahim_navid_delha💫 🆔 @ebrahim_navid_beheshti💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ 📹 چالشی بی‌نظیر از پرستار بخش کودکان مبتلا به کرونا: 🔸 تمام سختی کشیدنمان را نذر ظهور امام زمان (عج) میکنیم که خداوند ظهور را نزدیکتر کند... ✍ چقدر اشک ریختم با این کلیپ ... یا امام زمان دلت می آید نیایی آقاااا؟ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 🌐 🔷روز گذشته، کانال‌های تلگرامی منافقین و برخی اکانت‌های توییتری همسو با اصلاح‌طلبان، 👈👈شایعه مخالفت رهبر انقلاب با درخواست رییس‌جمهور برای برداشت از صندوق توسعه ملی برای مقابله با کرونا را منتشر کرده و مدعی شدند که رهبری به‌خاطر هزینه دارایی‌های صندوق توسعه ملی در جبهه مقاومت، با این درخواست مخالفت کرده‌ است 👉👉که با بررسی‌های مرکز مقابله با شایعات سایبری مشخص گردید این شایعه کذب بوده و تا کنون پاسخی به درخواست رییس‌جمهور داده نشده است.‼️ ...........☆💓☆............. @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ...........☆💓☆..................
27.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«بسم الله الرحمن الرحیم» {{ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ}} ♡و(خداوند)دلهای مومنان را شفا میبخشد♡ توبه_آیه۱۴☘ مگه عاشقانه تر از اینم داریم؟!😍 ببین خداداره میگه توبیا...منوباورکن...بهم ایمان بیار...دلت بامن باشه...💜 خودم غماتو میگیرم ...خودم شفای دلت میشم🌈 باورکن هیچکس...هیچکس...نمیتونه تورو نجات بده...نمیتونه آرومت کنه...نمیتونه شادت کنه...جز خدا...🌸 خودتو...زندگیتو...بسپار به خدا...باور کن زندگیت زیر و رومیشه☺️آرامش برمیگرده...دلت شادو لبت خندون میشه🤗... بیا یکبارم که شده به خودت یه فرصت بده...🤩 به روحت اجازه‌ی رشد کردن بده...🙃 بیا با خدا رفاقت کن ...دلتو بند بزن به امیدش...توکل کن به خودش بزار مشکلات سختت و خودش حل کنه💞 ❤️💙 @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°☆♡☆°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: قسمت دوم بنده خدا🌺 💢خیابان شهید عجب گل بن بست تجلی، منزل کوچک ما آنجا بود. 💢بعد از سال ها مستاجری این خانه را پدر ما خرید و ما از مستاجری نجات پیدا کردیم. 💢در همان منزل بود که ابراهیم ورزش باستانی را شروع کرد. 💢ابراهیم در همان خانه هیئت بر گزار می کرد و بسیاری از بچه های محل را جذب اینگونه محافل نمود. 💢منزل ما دو اتاق کوچک تو در تو تشکیل شده و فضای زیادی نداشت اما با این حال بیشتر اوقات مجلس روضه امام حسین علیه السلام در خانه ما برقرار بود. 💢یکی از روحیات پدرم این بود جلوی درب خانه ما لامپی را روشن می کرد. 💢هرچند هفته ای یکبار لامپ را سرقت می کردند. 💢یکی از ویژگی های پدر این بود می گفت: صبح تا غروب لای درب خانه را باز بگذارید تا اگر همسایه ای چیزی احتیاج دارد یا چیزی می خواهد راحت باشد. 💢یک شب درب منزل ما هنوز باز بود و ما دور سفره مشغول شام بودیم. 💢شام که تمام شد سفره را جمع کردیم یک نفر از در وارد شد و گفت یا الله.. 💢مادرم سریع چادر سر گرفت و پدرم گفت بفرمایید. 💢گفتم: بابا، کیه؟ 💢گفت: یه بنده خدا نمی دونم کیه؟ 💢این آقا وارد حیاط شد و سلام کرد مقابل اتاق قرار گرفت گفت: هیئت تموم شده؟ 💢پدرم ما هم گفت: بفرمایید بنشینید یه چایی براتون بریزم. 💢بنده خدا فکر کرد تازه هیئت تمام شده همانجا کنار پدر نشست و چایی را از دست پدر گرفت و یه نگاهی به ما کرد. 💢از دیدن زیر شلواری پای پسرها و چادر رنگی که سر مادرم بود همه چیز رو فهمید. 💢خیلی خجالت کشید اما پدر با خیلی خوش رویی با او برخورد کرد. 💢این بنده خدا هم چایی رو سریع خورد بعد معذرت خواهی کرد و بلند شد رفت. 💢ابراهیم گفت: شما این بنده خدا را می شناختی؟ 💢پدر گفت: باباجان امشب توفیق داشتیم یه بنده خدا اومد منزل ما و به عشق امام حسین علیه السلام یه چایی خورد و رفت. 💢با اینکه پدرم اوضاع اقتصادی خوبی نداشت اما آدم دست و دل بازی بود. 💢تا آنجا که می توانست برای امام حسین علیه السلام خرج می کرد خودش را هم وقف هیئت حضرت علی اصغر علیه السلام کرده بود. 💢این اخلاق و بزرگ منشی ها دست به دست هم داده بود تا خدا فرزندان خوب و صالحی نصیب او کند. 💢ابراهیم در سال های اول دبیرستان بود که داغ پدر او را یتیم کرد. 💢 پدر ما تقریبا شصت سال از خدا عمر گرفت و در سال ۱۳۵۲ نیز به رحمت خدا رفت. 🗣عباس هادی @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ═══°✦ ♥ ✦°═══ ☆.👆