gharibi amiralmomenin.darestani.mp3
2.89M
⭕️ پادڪست بســیار زیـبا👌👌👌
💢اســـــتاد دارســـتانی
💢 #غــریبی_امیرالمؤمنـین_ع
@ebrahimdelha
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
Banifateme Eyd Ghadir 97-02.mp3
3.81M
#سیدمجید_بنیفاطمه
💐 ساقی از خمِّ ولایت بچشان باده.
💐که امشب به تولای علی مست شوند...
🌸#غدیر 💚✨👏👏👏👏👏
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یک دل دارم یک امیر...
یا امیرالمومنین!
آن روز که در غدیر، خاتم النبیین صلی الله علیه و آله شما و فرزندانتان را به عنوان تنها امیر قلوب شیعیان معرفی کردند، هزاران نفر این پیام را به فراموشی سپردند.
📆 امروز اما ما دوستداران شما در تلاشیم تا تمام قلبمان را به شما و امام زنده مان، صاحب الزمان علیه السلام پیوند بزنیم.
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
••✾ِدوستان گرامی••✾ِ
سلام وعــرض ادب
✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم...
✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده
باعث افتخار ماست ڪه دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️
••✾ِ✾•
@yaafatemeh135:خادم دلنوشته
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
╔═ 🍃════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════🍃 ═╝
🌸 ﷽ 🌸
#طنرجبهه
مواظب ضد هواییها باش
رو به قبله كه قرار میگرفت مثل اینكه روی باند پرواز نشسته و با گفتن تكبیر، دیگر هیچ شك نداشت كه از روی زمین بلند شده. خصوصا در قنوت كه مثل ابر بهار گریه میكرد، درست مثل بچههای پدر، مادر از دست داده.
راستی راستی آدم حس میكرد كه از آن نماز هاست كه دو ركعتش را خیلیها نمیتوانند بجا بیاورند. نمازش كه تمام میشد محاصره اش میكردیم.
یكی از بچهها میگفت: «عرش رفتی مواظب ضد هواییها باش.»
دیگری میگفت: «اینقد میری بالا یه دفعه پرت نشی پایین، بیفتی رو سر ما.» و او لام تا كام چیزی نمیگفت و گاهی كه ما دست وردار نبودیم فقط لبخندی میزد و بلند میشد میرفت سراغ بقیه كار هایش.
مراسم صبحگاهی بود. روحانی گردان راجع به واجبات و محرمات صحبت میكرد. با بچهها خیلی صمیمی بود. برای همین هم در كلاس درس و یا مراسم متكلم وحده نبود و بقیه مخاطب. مثل معلم و كلاس های اول و دوم دبستان غالباً مطلب را ناتمام میگذاشت و بچهها آن را خودشان تمام میكردند. مثلاً وقتی میخواست عبارت «الغیبه اشد من الزنا» را قرائت كند میگفت: «دوستان میدانند كه الغیبه اشد...؟» بعد بچهها با هم با صدای بلند میگفتند: «من الكارهای بد بد.»
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یک دل دارم یک امیر...
یا امیرالمومنین!
آن روز که در غدیر، خاتم النبیین صلی الله علیه و آله شما و فرزندانتان را به عنوان تنها امیر قلوب شیعیان معرفی کردند، هزاران نفر این پیام را به فراموشی سپردند.
📆 امروز اما ما دوستداران شما در تلاشیم تا تمام قلبمان را به شما و امام زنده مان، صاحب الزمان علیه السلام پیوند بزنیم.
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
mirdamad_87_01.mp3
2.66M
چشام خاک زیرپاته
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🌷🌷🌷
#قسمت_صد_و_ده
#نماز_اول_وقت
#بروایت_جمعي_از_دوستان
🍀🍀🍀
✍قلب شما حرم خداوند است،دراين حرم الهي غير خدا روراه ندهيد.
مدافعان حرم،
اول از حرم خدا خيلي خوب دفاع کردند که بهشون لياقت دفاع از حرم حضرت
زينب رودادند...
تو شلمچه صداي اذان بلند شد. با #سيد مهيا شديم رفتيم به سمت مسجد. نماز
که شروع شد من کنار #سيد ايستاده بودم، تکبيره الاحرام رو که گفتيم حس کردم
شانه هاي #سيد داره تکون مي خوره، کلا حواسم پرت شد!!
مي ديدم که قطرات اشک
#سيد همين طور سرازير بود. من هم طبق معمول، مثل هميشه حواسم به همه چيز بود الا نماز !! کلا هواسم رفت به نماز#سيد،اشک هاش لباس وجانمازش رو نمناک کرد.
نماز که تموم شد،سريع ُزل زدم به چشمهاش.هنوز نم اشک کنار چشمانش ديده
می شد. خجالت مي کشيدم از #سيد سؤال کنم.
بالاخره روکردم بهش گفتم:#سيدجان
نمازت باطله؟! چرا اين قدر شونه هات تکون خورد، اين همه گريه کردي؟!
#سيدگفت تو مگه حواست به نماز خودت نبود؟! تازه من براي خداو سيدالشهدا
گريه کردم. بعيده نمازم باطل بشه، چه جايي بهتر از نماز که برا آقام گريه کنم.
#ادامه_دارد...
🌷🌷🌷
#درادامه...
✍نمي دونم صحبت #سيد چقدربا فقه واصول ما تناسب داشت اما جوابش براي من
قانع کننده بود. #سيد حتي تو نمازهم گريه بر سيدالشهدا داشت.
حضور در كنار #سيد براي ما خيلي لذت بخش بود. مي گفتيم ومي خنديديم.
او
خيلي غيرمستقيم ما را نصيحت مي كرد. براي همين اعتقاد دارم كه او يك مؤمن
واقعي بود. چون در احاديث آمده: مؤمن كسي است كه ديدار او، شما را ياد خدا
بي اندازد. تمام رفتارواخلاق اوبراي ما درس بود.
يه روزساعت ده #سيد بهم زنگ زد ؛ گفت مي آي کمکم کني. بابام از مکه
داره مياد بريم نوشابه و... بخريم. گفتم چشم کيشه، خدمت ميرسم. رفتيم بازار.
فروشگاهي بودتوي يکي ازمحلات شلوغ وپرتردد شهر،قراربود از اون جا نوشابه بار
بزنيم کنار انبار نوشابه،مسجدي هم بود. تا ما نوشابه هارو بار زديم وخواستيم حرکت
کنيم اذان ظهر رو دادن.
#سيد گفت ماشين روبزن کناربريم نماز، گفتم پشت ماشين مون
پُرنوشابه است، ميان مي برن! گفت: فداي سرت، بابام
براي نماز رفته مکه، اون وقت من براي نوشابه نمازاول وقتم روترک کنم!! يا الله بيا
پايين، حيفه مسجد بيخ گوشمون باشه ونمازمون رواول وقت نخونيم!!؟
#پایان_این_قسمت
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
🌸
💕"یا امام رضـــــــــــا" ..💕
واحد گمشدگان حرمت بیکار است
گم شدن در حرم تو خود پیدا شدن است....💖
#به رسم عاشقی هرشب 😍
#رأس ساعت هشت🕗
به نیابت تمامی شهـــــ🌙ــــدا
#بویژه
#شهید_بهنام _ محمدی راد❤
🌸اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
╔═ 🌸 ════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
✨✨حی علی الصلاة✨✨
"إنّ العبد لیصلّی الصلوة لایکتب له سُدسها و لا عُشرها و إنما یکتب للعبد من صلوته ما عقل منها"
📚 بحارالانوار، ج ۸۱ ، ص ۲۴۹
💜 [گاه] بنده نماز می خواند، اما یک ششم و یک دهم آن هم برایش نوشته نمی شود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب می آید که با توجه همراه باشد.
🌺لحظات ناب بندگی
🌺در یک قرار معنوی
🌺بر سر سجاده عاشقی
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨
بسم رب الشهدا✨
سلام و درود ما بر حضرت آقا ولیعصر(عج)💖و نائب بزرگوار ایشان حضرت امام خامنه ای💞
و درود به شما عزیزان و دوستان شهدایی ام بالاخص شهید هادی ❤️
نگاه گرمتون✨امشب میهمان شهید #رضا_حاجی_زاده است💚از زبان همسرشون 💖
با ما همراه باشید....🌹
💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗
آقا رضا همیشه میگفت من دوست دارم یک شغل دوم پیدا کنم که اگر روزی سپاه به من حقوق نداد #به_خاطر_پول بیرون نیایم، یعنی اینقدر #عاشق کارش بود.❤️
یکبار اندازه مبلغی را که به عنوان حق مأموریت داده بودند گفت کلش به قدری بود که ما همان پول را با یکماه نشا کاری در میآوردیم. 💗نمی فهمم چرا بعضی ها میگویند #مدافعان_حرم_برای_پول_می_روند.🍃
من تا حدودی از خطرات آنجا با خبر بودم اما رضا اصلا در مورد کارش در خانه صحبت نمیکرد.🌈 تا اینکه دفعه قبل از آخرین بار رفت سوریه دستش تیر میخورد مجروح میشود.💔 ماجرای مجروحیتش را این گونه تعریف میکرد: «شهید روح الله (از دوستان نزدیکش) وقتی متوجه شد دستم تیر خورده پرسید: رضا #شهید نشدی؟❤️ گفتم: نه حالم خوبه میروم دوباره در جایم مستقر میشوم. روح الله دو متر از من فاصله گرفت....
ادامه دارد....
⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗⭐️💗
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝