#عاشقانههای_شهدا
#شهیدمدافعحرم_محمدتقیسالخورده
#راوی_همسرشهید
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد
رفتیم بازار واسه خرید.
من دوتا شال خریدم.
یکیش شال سبز بود که چند بار هم
پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت:
خانومی اون شال سبزت رو میدیش به من؟حس خوبے به من میده، شما سیدی و وقتے این شال سبز شما هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم. گفتم:آره که میشه.
گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد
وشد شال گردنش، تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست
یا دور گردنش مینداخت ...
تو ماموریت آخرش هم
هـمون شال دور گردنش بود که
بعد شهادت برام آوردن...💔
@ebrahimehadi1401
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
#شهیدانه
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی
#راوی_همسرشهید
بهش گفتـم :
راضیام شهیـد بشی
ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی
بهم گفـت :
لذتی که علی اکبر علیه السلام از شهادت بُرد،حبیب ابن مظاهر نبرد💔
@ebrahimehadi1401
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆
🌙#ماه_رمضان_شهدایی
شهید مدافعحرم #محمدرضا_ابراهیمی
#راوے_همسرشهید
شهید ابراهیمی مشتاق کار خیر و عاشق خدمت به مردم بود و نَه تنها خودش بلکه دیگران را هم تشویق به کمک و یاری مستمندان میکرد.
نزدیک ماه مبارک رمضان یا عید نوروز که میشد، کمکهای نقدی و غیر نقدی دیگران را جمعآوری میکرد و با تکمیل آن از دارایی خود به نیازمندان میرساند.
در طول سالهای بعد از جنگ تحمیلی هم گاهی برای جهیزیه و ازدواج به محمدرضا رجوع میکردند که دست رد به سینهی هیچ کدام نمیزد.
@ebrahimehadi1401
ب کانال شهید ابراهیم هادی بپیوندید👆