eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
663 ویدیو
61 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت ماقبل آخر سریال ۵ با به تصویر کشیدن چکمه های یک داعشی بر صورت یک زن ایرانی، تنها گوشه ای بسیار ناچیز از یک واقعیت را برای ایرانیان بازسازی کرد و آن نعمت امنیت بود. مدافعان حرم رفتند تا یک حرامی به دختر ایرانی نگوید حوری! سر از تن حججی ها جدا شد تا آنچه که بر سر دختران معصوم سایر کشورها رخ داد برای دختران ایرانی روی ندهد. حالا شاید خیلی ها جواب خیلی از سوال هایشان را گرفته باشند... @EbrahimHadi
⭕️نسخه جدید نرم افزار "برای دوست شهیدم" ۱۳۹۷/۴/۲۴👇 *تغییر محیط نرم افزار به دیزاین متریال *حل مشکل کند بودن نرم افزار و لمس بخش‌ها *اضافه شدن کتاب سلام بر ابراهیم+همراه با دانلود فایل PDF کتاب *اضافه شدن سخنرانی استاد رائفی پور در همایش یاد یاران آسمانی (یادواره شهید ابراهیم هادی_بهمن ماه ۱۳۹۶) در بخش صدای ماندگار *اضافه شدن فیلم کامل روایتگری علیرضا دلبریان در همایش یاد یاران آسمانی در بخش رسانه *اضافه شدن زیارتنامه شهدا *اضافه شدن صوت دعای سلامتی امام زمان با صدای *اضافه شدن بخش خبر خوان *اضافه شدن بخش دلنوشته دانلود از کافه بازار⬇️ http://cafebazaar.ir/app/?id=com.puzzley.ebrahimhadi40595&ref=share
ده روزی مانده بود به عیدنوروز۹۶، آمد که جایی سراغ نداری در وقت‌های تعطیلاتی بایستم کار کنم؟ گفتم:(( اتفاقا این قنادی که کار می‌کنم نیرو می‌خواد.)) خب اگر من بودم قاعدتا برایم مهم بود که چقدر حقوق می‌دهد؛ بیمه می‌کند یا نه و ساعت کاری‌اش به چه شکل است.  اولین سوالش این بود:(( سرِ ظهر می‌ذاره برم نماز اول‌وقت بخونم؟)) تا بعد از سیزدهم عید آمد مغازه. وسط کار کلا نقل زبانش سوریه و شهادت و رفقای شهیدش بود. برای این‌که جو را عوض کنم. گفتم:(( بروبابا! منم اگه برم شهید می‌شم.)) صاحب‌مغازه گفت:(( محسن! این‌طور فایده نداره. برو یه گونی بزرگ بیار این مجید رو کله کنیم بره.)) همین‌طور که داشت شیرینی‌ها را می‌چید داخل جعبه گفت:(( پررو می‌شه؛ ولی تو جنگ خودمون بودن همچین منافقایی که سرشون به سنگ خورد و رفتن و شهید شدن. یه دفعه می‌بینی این مجید شهید می‌شه و سر ما بی‌کلاه می‌مونه!)) برشی از کتاب " " ❤️ 🆔 @Ebrahimhadi
💠پیگیـر شهــادت بــود ...💠 🌸محسن پیگیـری خاصی برای شهـادت داشت، عیـد با خانمش آمد پیش من خیلی نصیحتش کردم که محسن نمی‌خواهد، تو بچه داری و… هیچ جوری توی ذهنش نمی‌رفت... 🌸روز آخر که آمد پیش من، گفت: « حاجـی، چرا من نمی‌توانم بروم؟ چرا کارم جور نمی‌شود که بروم؟» گفتم: «محسن،‌ یک جای کارِت گیر دارد؛ مثل مایی. برو آن گیـر را درست ڪن.» باتعجب گفت: «من فهمیدم کجای کار گیر دارد: مـادرم راضی نیست!» 🌸من هم می‌دانستم که نمی‌رود پیش مادرش تا رضایت بگیرد؛ گفتم: «پس برو رضایتش را به دست بیـاور.» احساس هم کردم که نمی‌رود. ولی با مادرش که صحبت کردیم، می‌گوید که رفته آنجا، به دست و پای مـادر افتاده و‌ گریه شدید کرده که از گریه‌اش پاهای ایشان خیس می‌شده است. به مـادر التماس کرده است: «اجازه بده من بروم.» مـادرش هم می‌گوید: «برو؛ ولی شهید نشو » که محسن در جواب گفته است: «نه، من می‌روم؛ ولی عزیز می‌شوم مادر.» ✍ راوی : جناب حمید خلیلی ( مدیر انتشارات شهید ڪاظمی ) #شهید_محسن_حججی 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
💠 #کلام_شهید 💠 🌸محسن روی حجاب خیلی تأکید داشت.به حدی که خیلی ناراحت می‌شد اگر جایی در بین دوستان می‌دید که حجاب رعایت نمی‌شود؛ به صراحت اعلام می‌کرد که حجاب را رعایت کنید، در حالت کلی می‌توان گفت بسیار روی مسئله حجاب ‌حساس بود. #شهید_محسن_حججی 🌹 #یادش_با_صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
🌸محسن روی حجاب خیلی تأکید داشت.به حدی که خیلی ناراحت می‌شد اگر جایی در بین دوستان می‌دید که حجاب رعایت نمی‌شود؛ به صراحت اعلام می‌کرد که حجاب را رعایت کنید، در حالت کلی می‌توان گفت بسیار روی مسئله حجاب ‌حساس بود. ۲۱ تیر، سالروز ولادت گرامی باد❤️ 🌹 @Ebrahimhadi @Ebrahimhadi_Market •••••••••••••••••••••••••••••••
یه بار اومد پیشم گفت: جایی کار سراغ نداری؟ گفتم: اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد. نپرسید حقوقش چقده، بیمه میکنه یا نه، یا حتی ساعت کاریش به چه شکله؛ اولین سوالش این بود: موقع نماز میزاره برم نماز بخونم؟ حقوق کمتر گرفت اما موقع نماز به مسجد میرفت... 📙حجت خدا 🌺 《 کانال @Ebrahimhadi
🌷یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد. سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده. به بچه های گروه پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذونه. جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می کنیم. 🌷گفت: شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام. گفتم: همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن. اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی. قبول کرد. نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد. 📙حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک 🌱 《 کانال @Ebrahimhadi